آغا من سال 93کنکور دارم بابامم فقط تاکید میکنه درس بخون
یه روز به بابام خالی بستم که میرم کتاب خونه درس بخونم اونم گفت آفرین برو بخون
منم رفتم با دوستم تو پارک نشستیم شطرنج بازی کردیم نیم ساعت گذشته بود که بابام اس ام اس داد وزیرشو بزنی کیش مات میشه منم مشکوک شدم برگشتم دور و اطرافمو دیدم بابام نشسته بود رو صندلی فقط دو متر فاصله داشت
هیچی دیگه منم این کارو کردم و بردم
از اون به بعد هر وقت میخوام برم کتاب خونه بابام میگه پسرم شطرنج فراموش نشه با خودت ببر