عاغا سر کلاس نشسته بودیم دوستم گف بیا لحظه شماری کنیم گفتم باشه!گف خوب از الان ی ساعت تا زنگ مونده
داشتم جزوه مینوشتم یوهو برگش گف شد 55 دقیقه
ینی من اشک تو چشام جمع شد داشتم از خوشحالی بال در میووردم
10 دقیقهی بعدش هم صرف این شد که معلم بفهمه چ مرگم شده خودم یه چیزی سرهم کردم جوابشو دادم ولی دوستان که داستانو میدونستن داشتن میزارو گاز میزدن :-"