با دوستم رفتیم مغازه دوستم سه نخ سیگار خرید اومدیم بیرون جلوی مغازه یه پیر مرده بهش گیر داد گفت آخه پسر جان این چیه میخری میکشی مریض میشی سرطان میگیری خودتو بدبخت میکنی به جای اینا پسته بخر بخور جون بگیری
دوستمم دست کرد تو جیبش یه پونصد تومنی در آورد گفت حاجی بیا برو از همین مغازه واسم پسته بخر بخورم جون بگیرم بنده خدا پیر مرده که فهمید چی گفته هیچی نگفت سکوت کرد