یه بار گودزیلای عموم اومده بود پیشم فسقلی زبون داره اندازه قد خودش.منو وادار کرد که باهاش آشپزی بازی کنم.(بچه جان مگه من هم سن توام؟؟؟)بهش میگم باران حالا چی درست کنیم؟میگه برو یکم بادمجون بخر میخوام "کشک فسنجون" درست کنم.
بعد که بهش میگم همچین چیزی نداریم دادو هوار راه انداخت که تو نخوردی به من چه؟
تازه موادی که به طور فرضی توش به کار برد آرد و ماست سون بود.
بعدشم شد کشک فسنجون غذای مخصوص آشپز باران.