K : E @@@@@
چند روز پیش موتور محمد رفیقمو برداشتم رفتم دنبال مخاطب فوق العاده خاصم حالا مگه سوار میشد ^__^
با هزار بد بختی راضیش کردم سوار شد محکم کمرو گرفت ، گفتم خخخخخ ، گفت : کامران خب میترسم ،مسخرم نکن ، گفتم : دختر مسخر کردن کاجا بود ، کمرو محکم گرفتی کم فشار بیار خفه شدم ^_^ خلاصه رفتیم دنبال کارای ثبت نامش ، برگشتن گفت: کامرن ؟
من : جونم ؟
اون : بزار منم موتور برونم
من : دی : ^___^ بابا نمیتونی، دختر بترس از روز رستاخیز
اون : بلههههههه میتونم ، منم زن ذلیل^_^
عاغا رفتیم خونمون تو حیاط کنارش وایسادم همه چی رو درست کردم و گفتم :گاز بده خاموش نشه و کلاچو آروم ول کن ،عاغا داشت خاموش میشد گفتم گاز بده ه ه ه ، بیچاره ترسید گازو تا آخر گرفت کلاچو یه دفعه ول کرد موتور تک چرخ زد خواست بیفته خودشو گرفتم ولی موتور قیژژژژ رفت تو کولر ^_^ بابام اومد بیرون با شیلک افتاد دنبالمون و فحش میداد خخخخخ