مردم وقتی چشمشان به ماشینی که آقا در آن است میافتد، همهی سعیشان را میکنند تا خود را به ایشان برسانند. ازدحام جمعیت در مسیر استقبال از رهبر انقلاب آنقدر زیاد است و ماشین به سختی حرکت میکند که وقتی ایشان به وزرشگاه میرسند، از تراکم جمعیت در مسیر استقبال و نگرانی خودش برای مردم میگویند وحتی عذرخواهی میکنند که موجب این فشردگی و ازدحام و در نتیجه فشار آمدن به آنها شده است. بعد آقا در ادامه به نشانههای نشاط و سرزندگی مردم خراسان شمالی اشاره میکنند و میگویند... در یکی از روزهای پاییزی مهرماه ۹۱، خراسان شمالی یکی از شرقیترین استانهای کشور میزبان مهمانی ویژهای بود. مردم استان خودشان را برای استقبال از رهبر انقلاب آماده کرده بودند. چند روز قبل از آمدن رهبر انقلاب، شهرها حال و هوای دیگری به خود گرفته بود و همه انتظار لحظهی آمدنش را میکشیدند. همه از آمدن آقا صحبت میکردند: «رانندهی پژوی نقرهای که صورت صاف و صوف و سیبیل مرتبی دارد هی از آقا میگوید. اهل مشهد است و مقیم اسفراین. خط اسفراین - بجنورد کار میکند. آقا را بارها در مشهد دیده. آن وقتها که آقا طلبهی جوانی بود. چند سالی از آقا کوچکتر است. ضبطصوتش روشن است و همه جور میخواند...» حسوحال مردم عجیب است و همه مشتاق دیدن آقا هستند. آمادگی در چهرهی همه موج میزند و هر کس به نوبهی خود مشغول کاری است...
«جلوهی اهل خراسان۱» روایتی از سفرنامهی حسینعلی جعفری از سفر هشت روزهی رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۱ به استان خراسان شمالی است. کتاب در قالب سفرنامه براساس هشت روز حضور رهبر انقلاب در خراسان شمالی دستهبندی شده است و بیانگر روایتهای نابی از حضور با شکوه و زیبای مردم در استقبال از رهبر انقلاب است. نویسنده با توجه به اتفاقاتی که در طی هشت روز در این سفر میافتد به روایتگری میپردازد. در پایان هر روز از روایتگری، در انتهای آن بخش از کتاب تصاویری از استقبال و دیدار مردم با رهبر انقلاب و خانوادههای شهدا وجانبازان، مسئولین و روحانیون آورده شده است.
جعفری به هر زحمتی که بود خود را یک روز زودتر از رهبر انقلاب، در غروب سهشنبه ۱۸ مهرماه ۹۱ به بجنورد میرساند. او که برای اولین بار است به این شهر قدم میگذارد، شور و اشتیاق مردم شهر را این گونه روایت میکند: «اینجا همه منتظرند. حتی در و دیوار. با بنرها و پارچه نوشتههای رنگارنگ در دست و بر سینه. با خیر مقدم و خوشآمد. با ابراز عشق و ارادت با آقا. با سخنانی از خود آقا.» شب قبل از آمدن آقا، همهی مردم بیدار بودند و انتظار رسیدن فردای استقبال از آقا را میکشیدند. «بجنورد امشب بیدار است. انتظار، خواب را بر چشمها حرام کرده. شب اشتیاق است و انتظار...»
نوشته شده در : دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت :11:14 AM | توسط :مدیریت فرهنگیان استان کرمانشاه نظرات (0)