ıllıllı نوشته های جالب و قشنگ ıllıllı
☺☻☺☻ BEAUTI NOTE☺☻☺☻  
قالب وبلاگ

 

 

نامزدی

 

طرح سؤال ، دريچه اي است كه به سوي شناخت از يكديگر گشوده مي شود. البته مهم اين است كه به سؤال ها چگونه پاسخ داده شود. نحوه پاسخ دادن به سؤال ها، تصويري از طرف مقابل در ذهن ديگري مي سازد. هرچه پاسخ ها واقعي تر و صادقانه تر باشند تصويري هم كه ساخته مي شود صحيح تر خواهد بود. اين امر كمك مي كند تا زن و مرد راه بهتري را در زندگي پيدا كنند، اين راه مي تواند به ازدواج و يا قطع رابطه و عدم ازدواج ختم شود. رسيدن به هر يك از اين راه ها در صورتي كه عاقلانه و درست باشد به نفع زن و مرد است.

 

البته بايد در نظر داشت كه هيچ پاسخي درست يا اشتباه نيست.هدف از طرح پرسش، اين است كه متوجه شويد در شرايط خاص مورد نظر، چه رفتاري داريد و درباره گذشته و آينده چگونه فكر مي كنيد. براي خشنود كردن نامزدتان پاسخ هايتان را تغيير ندهيد و از پاسخ هاي زيركانه اي كه بيانگر حقيقت نيستند خودداري كنيد. پاسخ هاي غيرواقعي به منظور پيشگيري از جر و بحث، به نفع هيچ كس نيست.بهتر است به جاي نامزدتان هم پاسخ ندهيد و عقيده خاص خود را بيان كنيد .مثلاً : اگر از شما مي پرسند آيا بچه مي خواهي يا نه؟ پاسخ ندهيد كه نامزدم بچه نمي خواهد.

 

 

 

 

- سعي كنيد خصوصيات و خواسته هاي خود را كشف كنيد.

 

 

وقتي درباره خودتان به اين شناخت دست يافتيد، مي توانيد تصميم بگيريد كه آيا نامزدتان مي تواند در رسيدن به خواسته هايتان شريك زندگيتان باشد يا نه.

 

 

 
 

- پاسخ هايتان بايد روشن كند كه شما در زندگي مشترك چه انتظاراتي از همديگر داريد،

 

در ضمن با اين پاسخ ها مي توانيد اولويت ها و رفتارهايي را كه حاضر به ترك آن نيستيد، نشان دهيد. اگر در خانه شلخته هستيد و نمي توانيد خود را تغيير دهيد، بهتر است تا نامزدتان از اين خصوصيت شما آگاهي داشته باشد.

 
 

 

نامزدی

 

 

- به پاسخ هاي يكديگر گوش كنيد، اما دخالت نكنيد،

 

اين تمرين ها براي آن است كه درباره همديگر بيشتر بدانيد نه اين كه همديگر را تغيير دهيد. بهتر است فكر كنيد آيا مي توانيد با نامزدتان همين گونه كه هست و بي آن كه توقع داشته باشيد كه تغيير كند، زندگي مشترك تشكيل بدهيد؟

 

 

 

يكسان بودن پاسخ ها و پرسش هاي مطرح شده، كليد خوشبختي در زندگي زناشويي نيست، بلكه برخورد شما با تفاوت ها تعيين كننده است. وقتي شما و نامزدتان در پاسخ به يك پرسش اختلاف عقيده داريد، راهنمايي هاي پيشنهادي «در شيوه گفتگو درباره تفاوت ها» را به كار بگيريد، زيرا به شما كمك مي كند تا اختلاف هايتان را به تدريج حل كنيد، وقتي دستتان را براي نامزدتان رو مي كنيد، آسوده مي شود. به او مي گوييد: «ظاهر و باطن، من اين هستم.» خودتان را صادقانه آشكار مي كنيد، باري از روي دوش خود برمي داريد و به اصطلاح توپ را در زمين بازي نامزدتان مي اندازيد و به او اين امكان را مي دهيد كه بدون هيچ فرض نادرستي تصميم بگيرد و شما را بپذيرد.

 

 

 

اما وقتي نظر او براي شما قابل قبول نيست چه بايد بكنيد؟ اگر با پاسخ هاي نامزدتان موافق نباشيد، چه خواهد شد؟ پي بردن به تفاوت ها به معناي اعلام ختم رابطه نيست، هرگز عدم اختلاف نظر، راز موفقيت زندگي مشترك به حساب نمي آيد، اختلاف نظر با نامزدتان، فرصتي است تا مهارت هاي «مديريت تفاوت ها» را بياموزيد.

 

 

 

 

 

توجه داشته باشيد:

 

 

مديريت تفاوت ها و نه مديريت حل اختلاف . زيرا لزومي ندارد كه گفتگو درباره تفاوت ها به اختلاف منجر شود.طبيعي است كه از دست نامزدتان عصباني و دچار سردرگمي و سرخوردگي بشويد، احتمالاً از دست دوستتان، رئيس و حتي همسايه تان هم دچار همين حالات مي شويد. اما با كمي تلاش مي توان ديدگاه هاي متفاوت را بدون اين كه به مشاجره ختم شود به هم نزديك كرد، مگر آن كه به شدت ستيزه جو باشيد.

 

 

نامزدی

 

 

 

گذشته شما

 

 

 

توجه به گذشته خود و تأثير آن بر شكل گيري شخصيت شما و خواسته هايتان در زندگي، نخستين گام هاي آمادگي براي ازدواج است. معمولاً زندگي پدر و مادرها سرمشق زندگي ما مي شود و اگر از اين سرمشق خوشمان بيايد، كم و بيش مي دانيم كه شريك زندگيمان بايد چه خصوصياتي داشته باشد، اما اگر همان طور كه بزرگتر مي شويم، از رابطه پدر و مادرمان خوشمان نيايد، مي توانيم آن را با الگوي مد نظرمان عوض كنيم.به دقت به روابط افرادي كه شما و نامزدتان در كنار آنها بزرگ شده ايد، توجه كنيد. ويژگي هايي را كه موجب ايجاد روابطي استوار و شاد شده و آنها كه سبب تلخي زندگي شده اند به ياد بياوريد، مشخص كنيد چه نگرش ها و رفتاري روابط اين افراد را تيره و تار مي كند. از اشتباهات و موفقيت هاي ديگران بياموزيد. اما توجه داشته باشيد كه خودتان را با آنها مقايسه و يا تشبيه نكنيد. تصميم بگيريد تجربيات مثبت را به كار ببنديد و از رفتارهاي منفي دوري كنيد.

 

 

 

اگر از موهبت داشتن پدر و مادري خوشبخت برخوردار هستيد، اين شانس را داريد كه بفهميد ازدواج موفق به چه عواملي نياز دارد. تك تك پرسش ها را با صداي بلند براي نامزدتان بخوانيد و هريك جداگانه بي آنكه حرف يكديگر را قطع كنيد به آنها پاسخ دهيد، سپس در اين باره صحبت كنيد كه آيا پاسخ هايتان بر زندگي مشتركتان تأثير خواهند گذاشت يا نه و تأثيرش چگونه است.

 

 

 

 

به عقيده شما چه عاملي پدر و مادرتان را در كنار هم نگه داشته است؟

 

 

 

دوست داريد چه ويژگي هايي از زندگي پدر و مادرتان در زندگي شما هم وجود داشته باشد؟

 

 

 

از چه ويژگي هاي زندگي پدر و مادرتان خوشتان نمي آيد؟

 

 

 

پدرتان چه رفتاري با مادرتان داشت؟ مادرتان چه رفتاري با پدرتان داشت؟

 

 

 

آيا شما و نامزدتان مي خواهيد كه همان رفتار پدر و مادرهايتان را نسبت به همديگر داشته باشيد؟

 

 

 

تأثير طلاق بر آينده فرزندان

 

 

 

پژوهش ها نشان داده است كودكاني كه پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و بيشتر سال هاي رشد را فقط با پدر يا فقط با مادر گذرانده اند، به احتمال زياد در زندگي زناشويي خود نيز مشكل داشته باشند، اما اين به آن معني نيست كه نمي توان تغييري در اين تقدير ايجاد كرد. مي توانيد علل عدم موفقيت زندگي مشترك پدر و مادرتان را بررسي كنيد و با اجتناب از آن رفتارها، شانس موفقيت خود را در زندگي زناشويي افزايش دهيد.

 

 

 

 

 

در جستجوي همسر

 

 

 

نه تنها به دنبال شخصي مي گرديم كه آينده مان را با او سهيم شويم، بلكه فردي را مي خواهيم كه بخشي از گذشته مان نيز با او مشترك باشد. اگر پدر و مادر يا قوم و خويشي را تحسين مي كرديم كه مرفه بود، به احتمال زياد در پي همسري هستيم كه از نظر مالي تأمين باشد و احياناً كمبودهايي را كه در دوران كودكي و نوجواني، احساس مي كرديم پر كند. اگر احساس مي كنيد كه دوران كودكي و نوجواني تان بيش از حد جدي بوده است و خواهان شوخي و خنده بوده ايد، احتمالاً خواهان همسري هستيد كه شما را سرگرم كند و بخنداند.

 

 

 

پاسخ هاي شما به پرسش هاي مربوط به گذشته مهم هستند، زيرا موجب مي شوند تا بتوانيد وضعيت هاي نشاط آور و دردآور زندگي تان را تشخيص دهيد. با گفتگو درباره اين رويدادها مي توانيد تصميم بگيريد كه براي ايجاد يك زندگي خانوادگي شادمان، چه اقداماتي بايد انجام دهيد.

 

 

نامزدی

 

 

 

به هنگام مرور پاسخ هايتان نكات زير را به ياد داشته باشيد:

 

 

 

اگر بيشتر پاسخ هايتان مثبت و شاد است، با گذشته تان در صلح هستيد و احتمالاً خواستار زندگي مشتركي هستيد شبيه به فضايي كه در آن بزرگ شديد، چنانچه كل پاسخ هايتان منفي باشد، احتمالاً ناراحتي يا خشمي را از گذشته با خود حمل مي كنيد. درباره شيوه هاي رفع اين خشم، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما اين آزردگي چه تأثيري بر انتظارات شما از زندگي زناشويي مي تواند داشته باشد.وقتي از شما پرسيده شد كه دوست داريد زندگيتان شبيه به زندگي چه افرادي باشد آيا شما و نامزدتان يك زوج واقعي را مثال زديد يا شخصيت هاي يك فيلم را؟ آيا مدت ها با اين زوج معاشرت كرده بوديد يا فقط داستان آنها را بر صفحه تلويزيون ديده بوديد؟ الزامي ندارد كه همه الگوهاي خوب روابط در يك زوج وجود داشته باشند. شما مي توانيد اميدوار باشيد كه ويژگي هاي گوناگون زوج هاي مختلف را سرمشق قرار دهيد. براي نمونه مي توانيد مهر و محبت يك زوج و صرفه جويي زوج ديگر را آرمان خود قرار دهيد.

 

 

 

 

 

نقش پدر و مادر در ازدواج

 

 

 

تعداد كساني كه رها از پدر و مادر، زندگي زناشويي را آغاز مي كنند، اندك است. چه پدر و مادرتان را دوست داشته باشيد، چه از آنها دوري كنيد و حتي اگر هيچ گاه آنها را نشناخته باشيد، به هرحال بخشي از زندگي مشترك شما هستند و ميزان دخالت آنها در زندگي شما يكي از موضوع هاي معمول اختلاف و بگو مگوي شما و همسرتان خواهد بود.

 

 

 

هر كدام جداگانه پاسخ هايتان را به پرسش هاي زير بنويسيد، پرسش ها در رابطه با پدر و مادر هر يك از شماست نه پدر و مادر همسرتان، سپس درباره پاسخ، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما چه تأثيري (مثبت يا منفي) بر زندگيتان خواهند داشت.

 

 

 

آيا والدينتان نامزدتان را مي پسندند؟

 

 

 

آيا مهم است كه پدر و مادرتان، نامزدتان را دوست داشته باشند؟

 

 

 

چنانچه نامزدتان مورد تأييد پدر و مادرتان نباشد، چه تأثيري بر زندگي مشتركتان خواهد داشت؟

 

 

 

اگر پدر و مادر و نامزدتان با هم اختلاف داشته باشند، احتمالاً از كدام طرف جانبداري مي كنيد؟

 

 

قابل درك است كه هر يك از شما با پدر و مادر خودتان راحت تر باشيد تا پدر و مادر آن يكي، هر چه باشد، شما به مدت يك عمر پدر و مادرتان را مي شناسيد. در حالي كه احتمالاً تازه با پدر و مادر نامزدتان آشنا شده ايد، اما هميشه به ياد داشته باشيد كه پدر و مادر همسرتان، پدر و مادر همسرتان هستند، تحقير يا بي احترامي به آنها هيچ تفاوتي با توهين به پدر و مادر خودتان ندارد.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 22 خرداد 1392  ] [ 8:24 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

دختر صدساله

 

جوان تحصیل کرده ای پیش یکی از ثروتمندان رفت تا دختر او را خواستگاری کند.همین که مرد چشمش به قیافه جوان افتاد از این که چنین داماد موقری داشته باشد بسیار خوشحال شد.لذا برای تطمیع وی گفت: من سه دختر دارم که هیچ یک ازدواج نکرده اند و می خواهم همه را به راحتی شوهر دهم از این رو تصمیم گرفته ام به هر یک از آن ها موقع عروسی به تناسب سنشان پولی دهم تا دست خالی به خانه شوهر نروند.

 

به عنوان مثال آن که هجده سال دارد هجده هزارتومان و آن که بیست وپنج سال دارد بیست وپنج و دیگری که سی ودوسال دارد به همان مقدار وجه نقد دهم. حال شما به خواستگاری کدام یک آمده اید؟

 

جوان کمی فکرکرد و پرسید: شما دختر صدساله ندارید؟!

 


منبع:روزنامه خراسان


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 22 خرداد 1392  ] [ 8:15 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

تعداد کسانی که به هردلیل حیوان خانگی نگه می دارند در دنیا کم نیست حیواناتی از جمله سگ و گربه و یا انواع پرندگان، اما ظاهرا افرادی هستند که پا را فراتر از این هم گذاشته و حیواناتی بسیار عجیب و خطرناک را نگه می دارند با ور نمی کنید این هم چند نمونه عینی.

 

 

شاون الیس و گرگها

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


شاون الیس یک متخصص در زمینه گرگ ها می باشد. اون مدت زمان زیادی به تحقیق و مطالعه درباره زندگی گرگ ها گذرانده است و در برنامه های تلویزیونی زیادی نیز در رابطه با گرگ ها به صحبت پرداخته است. گرگها تبدیل به بخشی از زندگی او شده اند و حتی این امر باعث شده است که خانواده او نیز او را ترک کنند.

 

 

راهبه های معبد وات پا لوگانتا

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس

 

این معبد از زمان افتتاح خود به عنوان یک خانه امن برای حیوانات شناخته شده است. این مرکز کار خود را با درمان یک گراز وحشی آغاز کرد و پس از آن روستایان اطراف حیوانات خود را که به هر دلیل نمی خواستند به این مرکز تحویل می دادند. در فوریه 1999 اولین توله ببر ماده به این مکان تحویل داده شد و با وجود مشکلات فراوان این مرکز توانست تا این توله ببر با وجود ضعف و بیماری فراوان زنده نگاه دارد. این ببر در جولای 1999 به علت بیماری قلبی تلف شد.

 

 

تی پی، کودکی از جنگل

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


تی پی که یک دختر فرانسوی است به علت شغل پدر و مادرش سالهای اولیه زندگی اش را کشور افریقایی نامیبیا گذرانده است و در طول این مدت با جانوران بسیاری دوست شده است. او حالا بعد از مدتی به افریقا بازگشته است تا دوستانش را دوباره ملاقات کند.

 

 

کوین ریچاردسون، شنا به همراه شیر

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


کوین ریچاردسون ابداع کننده تکنیک های بسیار عجیبی در زمینه زندگی و شبیه سازی رفتار حیوانات می باشد. او و شاگردانش تمرینات مختلفی را به این منظور انجام می دهند. در این توصیر او در حال شنا با یک شیر ماده 185 کیلوگرمی می باشد.

 

 

چیتو، مردی با کروکودیل

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


چیتو مردی از اهالی کشور کاستاریکا است و دوستی عجیبی با یک کروکودیل سنگین و غول پیکر دارد. او این کروکودیل را 20 سال پیش در حاشیه یک رودخانه و در حالی که جانور بسیار زخمی بود پیدا کرد و توانست او را مداوا کند. حالا تنها اوست که می تواند با این کروکودیل شنا کند.

 

 

چارلی وندرگو ، محافظ خرس ها

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


چارلی وندرگو مردی از اهالی آلاسکا می باشد که در حدود 20 سال است که با خرس های قهوه ای و گریزلی روابط خوب و دوستانه ای دارد. او همچنین مرکزی را به عنوان"بهشت امن خرس ها" راه اندازی کرده است. در سال های اخیر فرمانداری آلاسکا برای او دادگاهی به جرم غذا دادن غیر قانونی به جانوران وحشی تشکیل داده است.

 

 

آنجلا گود وین و مورچه خوار

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


خانم آنجلا گودوین در سفر سه سال پیش خود به آمریکای جنوبی یک مورچه خوار کوچک و در خال مرگ را پیدا کرد و اکنون بعد از 3 سال این دو به دو دوست نزدیک تبدیل شده اند که حتی با هم در یک تخت می خوابند. خانم گود وین نیز همیشه از شستن و غذا دادن به حیوان خود لذت می برد.

 

 

زن چینی و گراز 200 پوندی

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


این زن چینی این گراز را از کودکی و به وسییله شیر خشک تغذیه کرده است. و اکنون نیز این جانور با وزنی در حدود 200 پوند همچنان با این خانم چینی زندگی می کند.

 

ملکه عقرب تایلند

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس

کانچان کاتکاو ، زنی 39 ساله است که در جدیدترین رکورد گیری توانسته است یک عقرب زنده را به مدت 7 دقیقه بر روی زبان خود نگاه دارد.در سال 2002 او به مدت 32 روز در یک اتاقک شیشه ای با 3400 عقرب زندگی کرد.

 

 

جکی بایبی و مارهای سمی

 

زندگی زن تایلندی باعقرب وزن چینی با گراز!!+ عکس


جکی بایبی مردی از اهالی تگزاس است که به مدت 45 دقیقه با 87 مار سمی در وان شیشه ای گذراند. او این عمل جهت ثبت نامش در کتاب رکوردهای جهانی گینس انجام داد.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 22 خرداد 1392  ] [ 8:14 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

نامه يک دختر زشت به پروردگار

 

پروردگارا ! اين نامه را بنده ای از بندگان تو به تو مي نویسد که بدبختی
بمفهوم وسيع کلمه - در زندگی بی پناهش بيداد می کند....
بعظمت تردید ناپذیرت سوگند ، همین حالا که این نامه را بتو مینویسم آنقدر
احساس بدبختی میکنم که تصورش - حتی برای تو که تنها پناهگاه تیره بختانی -
امکان پذیر نیست .....
میدانی خدا ، سرنوشت دردناکی که نصیب زندگی تنهای من شده صرفا زاییده یک امر
تصادفی است ..
مگر زندگی جز ترادف تصادفات ، چیز دیگری هم هست ؟ ... نه خدا .... به خدا
نیست !...
بیست وهشت سال پیش از این دختری زشت روی و ترشیده با پولی که از پدرشی به ارث
برده بود ؛ جوانی زیبا را خرید ... نتیجه ی این معامله وحشتناک ، من بودم
!...بخت سیاه من حتی آنقدر به یاری نکرده بود که وجودم تجلی دهنده زیبایی
پدرم باشد .... هنگامیکه در نه سالگی برای نخستین بار به آینه نگاه کردم ،
بچشم خود دیدم که چهره ام ، چرکنویس از یاد رفته ایست از چهره وحشت انگیز
مادرم !...
سیزده ساله بودم که یک ورشکستگی همگانی ، همراه با دارایی خیلی از ثروتمندان
، ثروت مادرم را هم برد . همراه با ثروت مادرم ، پدرم را .
تا آنزمان ، علی رغم چهره زشتی که داشتم ، زرق و برق ثروت هرگزنگذاشته بود ،
که من در مقابل دخترانی که تو زیبایشان آفریده بودی احساس تحقیر کنم ... تنها
هنگامیکه فقر سایه نامیمون خود را بر چهره زشتم افکند، برای نخستین بار احساس
کردم که تا چه پایه محرومم !!!
در دوران تحصیلی همیشه شاگرد اول بودم .. چه شاگرد اول بدبختی ! شب و روز سر
و کارم با کتاب بود ... همه تلاشم این بود که نقصان ظاهر را با کمال باطن
جبران کنم...زهی تلاش بیهوده !
دوران بلوغم بود ... همه سلولهای بدن درمانده ام از من و احساست من ، "من" و
"احساسات" متقابلی میخواستند...
دلم وحشیانه آرزو میکرد که بخاطر عشق یک جوان ، هر چقدر هم وامانده ، بطپد
...!
نگاهم سرگردان نگاه عاشقانه ای بود که با تصادم آن ، در زیر دلم یک لرزش خفیف
و سکر آور ، وجودم را برقص آورد ...
می خواستم و از صمیم قلب آرزو می کردم - که هر یک طپشهای قلبم انعکاس ناله ی
شبانه ی عاشقی باشد که کمال سعادتش تعقیب سایه عشق من می بود .
دلم می خواست از ماوراء نفرت اجتناب پذیری که زاییده چهره نفرت انگیز من بود
، جوانی از جوانان روزگار ،دلم را میدید...و می دید که دلم تا چه حد دوست
داشتنی است ... تا چه پایه می تواند دوست بدارد.
در اینجا ! در این دوران ظاهر بین ظاهر پرست ، دل صاحبدلان را آشنایی نیست
...
به رغم آرزویی که داشتم هرگز نه جوانی سراغ جوانی مطرودم را گرفت ، نه دلی
بخاطر تنهایی دلم گریست ...
تنها بستر تک افتاده ام می داند که شبها بخاطر آرامش دلم ، چقدر دلم را گول
زدم ... همه شب ...هر شب به او - به دلم بیکسم ، قول می دادم که فردا
....مونسی برایش خواهم یافت ...
و هر روز - همه روز ، به امید پیدا کردن قلبی آشنا ، نگاهم نگران صدها نگاه
ناشناس بود ...
آه ! ای سرنوشت المبار ! ....ای زندگی مطرود !...
در جستجوی دلی آشنا هر وقت ، هر کجا رفتم ، هر کجا بودم این زمزمه خانمانسوز
بگوشم رسید : دختر خوبی است ...بی نهایت خوب .... اما ....افسوس که ...زیبا
نیست ...هیچ زیبا نیست .
تنها تو می دانی خدا، که شنیدن اینچنین زمزمه ی اندوهبار برای دختری که از
زیبایی محروم است ، چقدر تحمل ناپذیر و شکننده است !
و این پروردگارا ؛ به عدالتت سوگند که شوخی نیست ، شعر نیست ، تراژدی خلقت
است ! تراژدی زندگیست !
خداوندگارا ! اشتباه می کنم ! اینطور نیست !؟
هجده ساله بودم که تحصیلاتم بپایان رسید ...بیشتر از آن نمی توانستم به
تحصیلاتم ادامه دهم ، و نه میل داشتم اینکار را بکنم ... مادرم میل داشت
اینکار را بکنم ...میل داشت که تکلیف آینده من هر چه زود تر تعیین شود! آینده
! چه آینده ای ؟ کدام آینده !؟مشتی موی کز کرده ، یک جفت دست کج و معوج نازک
، یک بینی پهن توسری خورده ، با دو دیده ی لوچ و قلبی گرسنه در سینه ای مطرود
و تهی ویک زندگی هیچ ، و یک زندگی پوچ ، چه آینده ای میتوانست داشته باشد ؟
جز حسرت سینه سوز ...عزلت شباب شکن ...اشک ..اشک پنهانی ...
نگاه های نگران و ترحم آمیز مادرم بدتر از همه چیز ، استخوانهایم را آب کرد
... دلم هیچ نمی خواست قابل ترحم باشم ...اما ...مگر با خواستن دلم بود
؟...قابل ترحم بودم ....علتش هم خیلی ساده بود ...نه ثروتی داشتم که بتقلید
از مادرم مردی را بخرم ...و نه ...آه ! خداوندا!در باره ی زیبایی دیگر چه
بگویم ؟!
با خاطری نگران ، خاطری بینهایت نگران و آشفته ، برای تسلی دل تسلی ناپذیرم
بشعرا و نویسندگان بزرگ پناه بردم ... چه شبها که در دوزخ دانته ، هاج و واج
ماندم و سوختم ..ودر عزای مرگ جانخراش "گوریو " ی واژگونبخت ، چه فلسفه های
وحشتناک که در باره ی کمدی زندگی و طمع بی پایان زندگان از " چرم ساغری "
بالزاک اندوختم ...
با حافظ شیراز بر تارک افلاک با فرشتگان سر گشته ، هم پیاله شدم ...
در اتاق ماتمزده ام چه ساعتهاکه بخاطر قهرمان " اتاق شماره 6" چخوف گریستم
...مدتها "دیکنز "دوش به دوش "داستایوسکی " دل درهم شکسته ام رابا آتش
آشیانسوز قهرمان تیره روزشان ، کباب کردند و پهلوانان یاس آفرین " کافکا "
آخرین ستون امیدم را بسر زندگی نومیدم ، خراب کردند ...
خداوندا ! دیگر چه بگویم که چند سال متوالی برای تسلی دلم از یک طرف وپیدا
کردن راه حلی برای مشکلی که داشتم جز خداوندان زمین مونسی نداشتم ... تا
اینکه ....
یکبار احساس استخوان شکنی سرا پای زندگیم را تکان داد ...یکوقت عملا دیدم که
دارم پیر میشوم و هنوز جای پای هیچ مردی در بیکران زندگی بی آب و علف زندگی
سرسام گرفته ام ، پیدانیست !
تنفر شدیدی نسبت به هر چه شاعر است ونویسنده است در من به وجود آمد...چون
یکباره بخاطرم آمد که این انسانهای معروف ، که ظاهرا خدای معنویات هستند
؛هرگز صمیمانه درباره تیره بختانی چون من که تنها گناهشان فقدان زیبایی ظاهر
است نگریسته اند ! هرگز نخواندم که یکی از آنها عاشق دختری زشت روی چون من
شده باشند واگر تصادفا هم چنین کاری کرده اند ، پایه اش ترحم بوده نه محبت !
... ترحم...ترحم...!
آری خداوندا ! قلب هیچ کس نباید به خاطر من - به خاطر قلب من بطپد - برای
اینکه اصلا نیستم ! نه ، خدا ! خدا منهای زیبایی ؟! مفهوم زن چیست ؟ من چیستم
؟ در حیرتم ، پروردگارا ! مگر هنگام آمدن من این حقیقت برای تو آشکار نبود ؟!
مرا چرا آفریدی ؟ برای چه ؟ برای که آفریدی ؟ برای نشان دادن عظمت و قدرت
زیبایی ؟ برای این کار وسیله ی دیگری جز « زشتی » ـ این منبع تیره بختی
زندگی تیره بخت من نداشتی ؟
پروردگارا ! من متاسفم که تحمل زندگی با اینهمه خفت ، از توان من خارج است .
من همین امشب به آستان تو برمیگردم ... تا در ساختمانم تجدید نظر کنی ! 


من موی سرکش و پریشان میخواهم تا هر یک از تارهایشان را زنجیر بندگی صد دل
هرزه پرست سازم ! این فکر عمیق به درد من نمی خورد ، به چه دردم می خورد؟...
من فکر بچگانه می خواهم که با یک اشاره بخاطر هوسی موهم ، دل به هرکس و ناکس
ببازم !
پروردگارا ! من امشب رهسپار بارگاه تو هستم ... و این گناه من نیست ...مرا به
خاطر گناهی که نکردم ببخش ......


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 22 خرداد 1392  ] [ 8:11 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

شرایط عجیب یک خانم برای ازدواج

 

یکی از تازه‌ترین استفتائات از آیت‌الله مکارم شیرازی سوال خانمی است که نظر آیت‌الله مکارم شیرازی را را نسبت به شروط مورد علاقه او برای عقد ازدواج جویا شده است.

 

به گزارش قانون این خانم، شروط را در اینترنت دیده است و پس از مشورت با دوستان خود، آن را با خواستگار خود هم مطرح نموده است اما پس از موافقت خواستگار با این شروط، محضردار از تایید این شروط و ثبت عقد ازدواج خودداری کرده است.متن سوال این خانم و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی چنین است:

 

بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تایید کردند که شرایط بسیار خوبی است و می‌تواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و او هم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضردار که یک روحانی هم بود گفت اکثر این‌ها شرایط خلاف شرع هستند و به درد نمی‌خورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس این‌ها را نوشته قصد دست انداختن خانم‌ها را داشته است، من خیلی ناراحت شدم.

 

واقعاً همین مسایل است که باعث می‌شود ما جوان‌ها دین‌گریز شویم. چرا نباید به شرایط مورد توافق طرفین احترام قایل شد؟

 

من شرایط را هم برایتان ارسال می‌کنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید.

 

از لطف شما هم ممنونم

 

1-زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه.

 

2-زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد.

 

3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.

 

4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحله‌ای که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند .

 

5- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر می‌نماید.

 

6- زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیر منقول و وجوه نقدی بلا عوض به زوجه منتقل نماید.

 

7- حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود.

 

8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود.

 

9-اختیار زمان بچه‌دار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود.

 

10-نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود.

 

11-اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین می شود) به شماره حساب زوجه واریز نماید با این حال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود.

 

12-زوج به هیچ عنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت.

 

13-زوج پس از متارکه به هیچ عنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع.


14-زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می نماید.

 

15-زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرت المثل را از این حیث نخواهد داشت.

 

16-زوجه هر گونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط می‌نماید.

 

17-درخصوص تربیت اولاد زوجه هر گونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت.

 

18-ریاست خانواده با زوجه خواهد بود.

 

19-زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد.

 

20-زوجه شرط نمود عند اللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد.

 

21-حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود.

 

22-نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینه های بهداشتی و دارویی می‌باشد شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.

 

پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی:

فکر می‌کنیم آنچه نوشته‌اید، منظورتان مزاح و شوخی بوده. هیچ برده‌ای هم در دوران بردگی دارای چنین محدودیتی نبوده و اگر زوجی را پیدا کنید که زیر بار این شرایط برود حتما باید او را به طبیب روانی معرفی کنید.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 22 خرداد 1392  ] [ 8:11 AM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

 

الفبای زندگی ...!( حتما



الفبای زندگی ...!

الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها

ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم

پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات

ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها

ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها

ج: جسارت برای ادامه زیستن

چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه

ح: حق شناسی برای تزكیه نفس

خ: خودداری برای تمرین استقامت

د: دور اندیشی برای تحول تاریخ

‌ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل

ر: رضایت مندی برای احساس شعف

ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها

ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها

س: سخاوت برای گشایش كار ها

ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج

ص: صداقت برای بقای دوستی

ض: ضمانت برای پایبندی به عهد

ط: طاقت برای تحمل شكست

ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف

ع: عطوفت برای غنچه نشكفته باورها

غ: غیرت برای بقای انسانیت

ف: فداكاری برای قلب های درد مند

ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل

ك: كرامت برای نگاهی از سر عشق

گ: گذشت برای پالایش احساس

ل: لیاقت برای تحقق امید ها

م: محبت برای نگاه معصوم یك كودك

ن: نكته بینی برای دیدن نادیده ها

و: واقع گرایی برای دستیابی به كنه هستی

ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها

ی: یك رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک


ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 خرداد 1392  ] [ 3:36 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 
قرار ِ هر شب ِ ما !
 
قرار ِ هر شب ِ ما !
 
نیمه های شب که فرارسید و آرامش و سکوت ِ شهر را حس کردی ؛ وقتی که همه به خواب رفتنند ،
 
برو و وضو بگیر .. پرده ی اتاق را کنار بزن و خیره شو به آسمان ؛ از دلت بگذران از ابتدا تا به حال را !
 
یک سیر ِ نزولی ، از آسمان به زمین و یا حتّی کمی قبل تر ؛ وقتی که با خ♥دا عهد و پیمان می بستی ؛
 
وقت ِ در آغوش کشیدن ِ خ♥دا ؛ وقت ِ خداحافظی .. وقتی که سُر خوردی سمت ِ دنیا ..
 
همه و همه را بگذران از دلت ! ببین الان کُجایی ؟ سراغ ِ { بال هایت } را بگیر / ..
 
طوری که یک هو دلت پر بکشد سمت ِ آسمان ؛
 
یک دلتنگی ِ عجیب و حسّ ِ تعلّق به آسمان و سنگینی ِ زمین ! آرام آرام زمزمه کن خ♥دا را ؛
 
با هر اسمی که دلت زودتر می شکند و آهت بلند می شود و دلت بیشتر هوایش را می کند !
 
وقتی که خوب دلتنگ ِ خ♥دا شدی و بریدی از دلتنگی های زمینی ، خدا را بیاور پایین و
 
خودت را ببر در آغوشش و خوب ابراز ِ دلتنگی و " عاشقی " کن ؛ برایش بگو از هر چه که در دلت هست ؛
 
زمینی و آسمانی و در آخر بگو که ، فقط و فقط خودش را می خواهی ؛
 
بگو که عاشقی با خودش را با هیچ چیز عوض نمی کنی ! بگو که آخر ِ همه ی اینها ،
 
رسیدی به اینکه فقط خود ِ خ♥دا لایق ِ تو هست ! بگو که می خواهی جسم و روحت در آسمان باشد و
 
روی زمین ، فقط مظهر ِ حق باشی و عاشقی با خدا !
 
تمام ِ این مدّت هم به چشم هایت اجازه ی باریدن بده ، تا خوب خالص و صاف شود !
 
دو رکعت نماز ِ / شُکر / بخوان و چند آیه / قرآن* / با توجّه به معنی !
 
اگر بعد از همه ی این ها آرام شدی و چشیدی طعم ِ عاشقی با خ♥دا را و به راستی ،
 
دلتنگی های زمینی با وجود ِ خدا برایت حقیر شد و آغوش ِ امن ِ خ♥دا را حس کردی ؛
 
طوری که شدید ترین طوفان ها هم لرزشی به دلت راه ندهد ؛ این حس همیشه ماندگار می شود و هر شب ،
 
کشیده می شوی سمت ِ آسمان و آغوش ِ خ♥دا و کُلّی آرامش می گیری برای رفتن ِ بین ِ زمینی ها و
 
هدیه ی عشق ِ الهی به قلب ِ همه ی آدم ها ، بی هیچ توقّع و منّتی !
 
در عین ِ کنده شدن از زمین و زمینی ها ، وجودت پُر از عشق می شود ، نسبت به آدم ها ؛
 
عشقی که دیگر وابستگی نمی آورد و غم ِ از دست دادن !
 
حواست باشد که همه ی این ها ، در پرتو ِ عاشقی ِ « خالصانه » و « بی حد » با خ♥داست !
 
 
حال ، می مانی یا می روی ؟

ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 خرداد 1392  ] [ 3:35 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

راز زیبایی (ارنستو چگوارا)

 

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره .


روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند .


نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :


میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟


یک دفعه کلاس از خنده ترکید ...


بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند .


اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند


اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .


او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد


و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .


او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و ... .


به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود .


آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد


مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت .


آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود


سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم


و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .


پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم


و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود !


در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند


روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟


همسرم جواب داد :من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم .


و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید . شاد بودن، تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت

ارنستو چه گوارا


ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 خرداد 1392  ] [ 3:35 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

مطالب خواندنی, امید به خدا

امید یعنی بدونی٬ تا هستی میتونی تغییر کنی و دنیا رو تغییر بدی.

امید یعنی بدونی٬ خداوند دوستت داره و اگه به تو زمان داده معنیش اینه که توی این فرصت میشه یه کارایی کرد.

امید یعنی این که همیشه بخشش خداوند را از اشتباه خود بزرگتر بدانیم.

امید یعنی این که اگر دانه ی زندگی صد بار از دستمان رها شد٬باز هم برای برداشتن و به مقصد رساندن آن به ابتدا برگردیم این بار٬ محکم تر گام برداریم.

مطالب خواندنی, امید به خدا

هر چیزی از جنس خداست.

می دونی چرا؟

چون جز خدا چیزی وجود نداره!

و نقطه ی مقابل خدا «هیچی»یه.

پس هر چیزی لیاقت اینو داره که عاشقش بشی!

البته اینو فراموش نکن: گاهی اوقات خشم هم یکی از جلوه های عشقه!

امید یعنی اینکه بدونی:

    برای انجام کارهای بزرگ همیشه نمیشه یک گام بزرگ برداشت
    بعضی وقتا هم باید یه عالمه گام کوچیک برداریم


ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 خرداد 1392  ] [ 3:32 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]

 

 

به یاد داشته باش كه من هرگز تورارها نخواهم كرد

 

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را!

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟

و جواب ‏او مرا شگفت زده کرد.

او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟

پاسخ دادم : بلی.

فرمود: ‏هنگامی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. به آنها نور ‏و غذای کافی دادم. دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نکردم. در دومین سال سرخسها بیشتر ‏رشد کردند و زیبایی خیره کننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود. ‏من بامبوها را رها نکردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند. اما من ‏باز از آنها قطع امید نکردم. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در ‏مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت ۶ ماه ارتفاع آن به بیش از ۱۰۰ فوت ‏رسید. ۵ سال طول کشیده بود تا ریشه ‏های بامبو به اندازه کافی قوی شوند.. ریشه هایی ‏که بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می ‏کرد.

‏خداوند در ادامه فرمود: آیا می‏ دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با ‏سختیها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ‏ساختی. من در تمامی این مدت ‏تو را رها نکردم همانگونه که بامبوها را رها نکردم.

‏هرگز خودت را با دیگران ‏مقایسه نکن. بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می کنن. ‏زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می ‏ کنی و قد می کشی!

‏از او پرسیدم : من ‏چقدر قد می‏ کشم.

‏در پاسخ از من پرسید: بامبو چقدر رشد می کند؟

جواب دادم: هر ‏چقدر که بتواند.

‏گفت: تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی، هر اندازه که ‏بتوانی...


ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 خرداد 1392  ] [ 3:32 PM ] [ ıllıllı منو چهــر سلامت ıllıllı ] [ نظرات 0 ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

تعداد کل صفحات : 30 :: 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >

درباره وبلاگ

خوش آمد میگم و امیدوارم از مطالب جالب و قشنگ خوشتون بیاد
آمار سایت
كل بازديدها : 2004463 نفر
كل نظرات : 224 عدد
كل مطالب : 4323 عدد
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 25 تیر 1397 
تاریخ ایجاد بلاگ :شنبه 7 اردیبهشت 1392 
امکانات وب