ظاهر این موجود بسیار طبیعی به نظر می رسید و به همین دلیل کاترین و تیم همراهش تصمیم گرفتند که به گرفتن چند عکس از آن بسنده کنند. پس از بازگشت به کمپ، آنها عکس های گرفته شده را روی نمایشگرهای بزرگ مشاهده کردند و متوجه یک پدیده بسیار عجیب شدند.
بافت پوست بدن آن قورباغه از نوع متورم و خاردار بود و کاترین و همکارانش دریافتند که با یک گونه جدید جانوری روبرو هستند که متاسفانه به خاطر غفلتشان آن را در جنگ جا گذاشته بودند.
سه سال طول کشید تا کاترین دوباره به اکوادور باز گردد و مجددا آن موجود را ببیند. اینبار آنها قورباغه را در داخل ظرفی انداختند و آن را به خود به کمپ آوردند. اما زمانی که به سراغ ظرف رفتند تا قورباغه را از آن خارج نمایند با کمال تعجب دریافتند که پوست آن کاملا نرم شده و تفاوتی با دیگر انواعش ندارد.
کاترین می گوید: «خیلی از دست خودم عصبانی بودم چراکه من باعث این کار شدم و در داخل ظرف محبوسش کردم. با خودم گفتم، اگر قورباغه را اشتباها برداشته بودم چه؟»
کاترین که از این بابت بسیار ناراحت بود، اندکی خزه را در داخل ظرف ریخت تا از میزان تنش و اضطراب وارد شده به جانور بکاهد و نوعی حس راحتی را در آن ایجاد کند و سپس از محل دور شد.
پس از چند دقیقه که کاترین مجددا به سراغ ظرف این دوزیست آمد با پدیده عجیبی روبرو شد: قورباغه دوباره بدنی خاردار پیدا کرده بود. روشن بود که جانور برای استتار خود در محیط و همرنگ شدن با خزه ها پوستش را به آن شکل درآورده بود که این مساله برای چنین جانوری امری کاملا عجیب بود.
البته بی مهره هایی مانند ماهی سپیداچ مرتبا رنگ پوست و بافت خود را تغییر می دهند اما در مورد دوزیستی مانند قورباغه، این مساله بسیار نادر بود و به همین دلیل کاترین علاوه بر آنکه موفق به کشف گونه جانوری جدیدی شده بود، روش تفکر دانشمندان در مورد دوزیستان را نیز تغییر داد.
وی در مقاله ای که به تازگی منتشر کرده این موجود را Pristimantis Mutabilis خوانده که در اصطلاح عامیانه به آن قورباغه پانک راکر گفته می شود.
قورباغه ها برای در امان ماندن از خطراتی که مرتبا جانشان را تهدید می کند، راهکارهای زیادی را دنبال می کنند. برخی از آنها از خود نوعی ماده زهرآگین استخراج می کنند و دیگر زحمت عوض کردن رنگ را به خودشان نمی دهند.
برخی دیگر اما برای در امان ماندن از دست جانوران دیگر، سعی می کنند رنگی شبیه به محیط پیرامون را به خود بگیرند و حتی بافتی مانند آن را در بدنشان ایجاد نمایند و این دقیقا همان کاری است که پانک راکر انجام می دهد و زمانی که در یک محیط مملو از خزه قرار می گیرد، برای آنکه دست دشمنانش به آن نرسد، خود را به شکل محیط پیرامونش در می آورد.
به گفته کاترین دقیقا مشخص نیست که این موجودات چگونه خود را شبیه به محیط پیرامونشان در می آورند و بافت بدن خود را تغییر می دهند. در حال حاضر تنها چیزی که پژوهشگران می دانند آن است که این قورباغه روشی کاملا متفاوت از سرپایان را در پیش می گیرند.
اما باید یادآور شویم که سپیداچ (نوعی ماهی بی مهره) و اختاپوس هم می توانند به خاطر وجود برخی اجزای کوچک به نام پاپیلای در سرتاسر بدنشان، بافت پوست خود را تغییر دهند.
این اجزای کوچک از طریق ماهیچه های ظریفی کنترل می شوند که برخی از آنها به صورت عمودی در جای خود قرار گرفته و مابقی نیز چینشی دایره ای شکل دارند.
ماهیچه های دایره ای پوست بدن قورباغه را به سمت بالا حرکت می دهند و ماهیچه های عمودی به پاپیلای شکل می دهند، از این رو احتمال می رود که پانک راکر نیز دارای همین بافت های ماهیچه ای بوده و از همین طریق بافت پوست خود را تغییر می دهد.
اما در جریان بررسی ها، تیم همکار کاترین دریافتند که حدودا سه دهه قبل، قورباغه دیگری با همین مشخصات پیدا شد که کشف کنندگان آن نیز در ابتدای مشاهده جانور، متوجه تفاوت هایش با گونه های دیگر نشده بودند.
کاترین در توضیح این مساله می گوید که این دو جانور به هم مرتبط هستند اما به دو گروه کاملا مختلف از قورباغه ها تعلق دارند و از همین روی انتظار می رود که شاهد شکل گیری نوعی فرایند تکامل همگرا باشیم؛ بدان معنا که این دو قورباغه به صورت کاملا جدا از هم به چنین توانایی ای دست یافته اند یا اینکه همه قورباغه های تحت این گروه در ابتدای امر چنین توانایی ای را داشته اند و بر اثر گذشت زمان آن را از دست داده اند که کاترین این احتمال را بعید می داند.
علاوه بر این، برخی نیز بر این باورند که گونه های جانوری دیگری نیز با این توانایی در طبیعت وجود دارند اما بشر هنوز هم موفق به کشف آنها نشده است.
آیا ممکن است گونه های دیگری از قورباغه پانک راکر با چنین قابلیتی در طبیعت آمریکای جنوبی وجود داشته باشند؟ چه بسا چنین چیزی امکان پذیر باشد، اما کشف آنها به قدری طول بکشد که قورباغه ها دیگر توانایی خود برای تغییر بافت پوست خود را از دست داده باشند.
حفاظت از پانک راکر
قورباغه های سراسر دنیا در معرض خطر جدی قرار دارند و تقریبا نیمی از آنها را خطر انقراض تهدید می کند. بخشی از مشکل به یک قارچ نامطبوع به نام Chytrid مربوط می شود که به پوست قورباغه (که برای جذب رطوبت و املاح معدنی به آن نیاز دارد) حمله می کند و معمولا کل جمعیت آنها را از بین می برد.
اما آنطور که رابین مور، زیست شناس عضو ائتلاف بقای دوزیستان می گوید، این قارچ ها بزرگ ترین تهدید نیستند و در عوض از دست دادن محیط زیست طبیعی شان است که جان آنها را تهدید می کند.
جنگل های اکوادور مدت هاست که از وجود این قارچ ها پاک شده اند، با این همه، پانک راکر مجبور است که برای بقا با صنابع مختلف این کشور دست و پنچه نرم کند؛ اکتشاف معدن، کشاورزی، پرورش دام و چوب بری از جمله تهدیدات رایج و مهم علیه این دوزیست محسوب می شوند.
آنطور که مور می گوید، قورباغه ها سیستم توزیع کوچکی دارند: کافیست یک بخش کوچک از محیط زیست را از بین ببرید تا کل جمعیتی که در آن محدوده زندگی می کردند را نیز منقرض نمایید و به همین دلیل حفاظت از زیستگاه طبیعی این جانداران، بهترین راه برای جلوگیری از انقراض آنهاست.
اخبار گوناگون - دیجیاتو