استیفان و اریکا پدر و مادر ابیگل، از این اتفاق شوکه بودند و دست به دامان دعا برای دخترک می شوند. نه شیمی درمانی و نه جراحی، هیچکدام تأثیری بر توقف بیماری ابیگل ندارند. او وقت زیادی برای زنده ماندن ندارد.
مادر ابیگل می گوید: «مهم نیست چقدر عمر او کوتاه باشد. ما دائماً برای سلامتی او دعا می کنیم. باور ما این است که باید بیش از اینکه برای این اتفاق غمگین باشیم، از بودن او و عشق به داشتنش، لذت ببریم.
ما می دانیم که زمان زیادی برای بودن با ابیگل نداریم اما هنوز لحظه ای که او را با لباس صورتی بیمارستان دیدیم، فراموش نکرده ایم؛ کودکی ما را نگاه می کرد، زبانش را بیرون می آورد و انگشتان ما را می فشرد؛ کارهایی که همه بچه ها انجام می دهند.»
وی افزود: «ابیگل بخاطر بیماری سرطان باید زودتر از اینها از پیش ما می رفت اما هنوز پیش ماست. ما تصمیم گرفتیم او را به خانه بیاوریم و عشقمان را نثارش کنیم. می خواهیم از همه لحظه ها برای بوسیدن و دوست داشتنش استفاده کنیم.
این لحظات، تراژیک و سختند. انگار ما داریم زندگی دیگران را تجربه می کنیم، انگار ما خانواده دیگری هستیم که درباره آن ها در خبرها خوانده ایم یا در اخبار آن ها را دیده ایم. ما نمی خواهیم دخترمان را از دست بدهیم، ما می خواهیم خنده اش، رقصیدنش و دعواهایش را با خواهر بزرگترش ببینیم.
ما می خواهیم دوچرخه سواری اش، به مدرسه رفتنش و زندگی کردنش را ببینیم؛ اما احتمالاً همه زندگی اش چند هفته یا چند ماه باشد، نه چندین سال. قلب ما شکسته اما همچنان جلو می رویم و می خواهیم لذت را از دل رنج بیرون بکشیم.»
پدر و مادر ابیگل به کمک عکاسی به نام «ماری»، لذت خود را از داشتن ابیگل جاودانه کرده اند.
اخبار اجتماعی - ایسنا