پيغام مدير :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمديد به سايت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سايت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنبد.
 
 
آموزش تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
نوشته شده در دوشنبه 27 دی 1389 
ساعت : 3:57 PM
نويسنده : فرزانه ج.ک

  انواع ثبت ها :
ثبتها به 4 دسته تقسيم مي شوند :
1- ثبت هاي نقدينگي: توانايي واحد تجاري نسبت به بازپرداخت بدهيهاي جاري .
2- ثبت هاي فعاليت: كاربرد منابع مالي يا دارئي ها در اختيار مديران .
3- ثبت هاي سرمايه گذاري: نحوه تركيب سرمايه شركت و ميزان بازيافت مطالبات توسط طلبكاران و وام دهندگان مؤسسه .
4- ثبت هاي سود آوري: ميزان سود آوري مؤسسه را بيان مي كند.
2-1-8 – نسبت هاي نقدينگي
مهمترين نسبت هاي نقدينگي :
الف : نسبت جاري :
از تقسيم مجموع اقلام دارائي جاري ترازنامه بر تمام اقلام بدهي جاري نسبت جاري مشخصي مي گردد .
مثال :
مجموع دارائي جاري شركت فردين 24000000 ريال و مجموع بدهي جاري
شركت  8000000  ريال است. نسبت جاري را تعيين كنيد  .
نسبت جاری = دارایی جاری بر روی بدهی جاری                       3   = 8000000  /  24000000                                 
                  
نسبت جاري 3 مي باشد .
               
                       
يعني در مقابل هر يك ريال بدهي 3 ريال دارائي .
هر قدر نسبت جاري بزرگتر باشد قدرت بازپرداخت بدهي جاري افزايش مي يابد و طلبكاران با اطمينان خاطر بيشتر وام يا خدمات يا كالا در اختيار شركت قرار خواهند داد .
ب :نسبت آني يا سريع يا فوري
از تقسيم دارائيهاي زود نقد شونده بر بدهيهاي جاري نسبت آني حاصل   مي شود  دارائيهاي جاري به دو دسته تقسيم مي شوند يكي دارائيهاي جاري سيال يا زود نقد
و دوم دارائي هاي جاري غيرآني يا غير سيال كه بايد در جريان فروش قرار گيرند. و تبديل به نقد شوند. مثل موجوديهاي كالا يا دارائيهاي جاري مصرف شونده .
3-1-8- نسبت هاي فعاليت :
مهمترين نسبت هاي فعاليت عبارتند از :
الف: ثبت دوره وصول مطالبات .
براي تعيين نسبت دورة وصول مطالبات علاوه بر ترازنامه پايان دوره مالي داشتن مانده اول دورة حسابداري دريافتي واسناد دريافتي وميزان فروش نسيه هم لازم است
و براي تعيين اين ثبت ابتدا بايد گردش مطالبات و يا دفعات گردش تعيين شود و براي تعيين گردش بايد توسط مطالبات محاسبه شود .
متوسط مطالبات يعني مجموعه مانده حسابهاي دريافتي و اسناد
تجاري در اول و آخر دوره مالي را بر 2 تقسيم مي كنيم تا مشخص شود بعد از تعيين متوسط مطالبات مجموع فروش نسيه دوره را بر متوسط مطالبات تقسيم مي كنند
تا دفعات گردش به دست آيد . آنگاه سال را بر حسب روز كه 360 روز مقرر شده بر دفعات گردش مطالبات تقسيم مي كنند . پس نسبت وصول مطالبات شخصي مي شود.
ب: دوره گردش كالا و دفعات گردش كالا :

براي محاسبه دفعات گردش كالا : اطلاعات لازم از صورت حساب سود و زيان استخراج مي شود . موجودي كالاي اول دوره و موجودي كالاي
پايان دوره و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته اطلاعاتي هستند كه لازم است  ابتدا از تقسيم مجموع موجودي كالاي اول و آخر دوره بر عدد 2 ميانگين كالا مشخص مي كنند
و سپس بهاي تمام شده كالاي فروش رفته را بر متوسط موجودي كالا تقسيم مي كنند تا دفعات گردش كالا معين شود . از تقسيم نمودن 360 روز بر دفعات گردش كالا دوره گردش به دست مي آيد .
پ: دوره گردش عمليات :
مؤسسات فروش كالا دو نوع است :
كه كالا را از منابع ديگر خريداري و به مشتري عرضه مي كند كه اين مؤسسات صرفاً تجاري يا بازرگاني هستند .
مؤسسات فروشنده كالا كه كالا را راساً مي سازند وسپس مي فروشند كه به آنها توليدي مي گويند و دوره گردش عمليات شامل مدت زمانيكه كالا ساخته مي شود .
ت: نسبت كالا به سرمايه در گردش :
سرمايه در گردش عبارت است از دارائي جاري منهاي بدهي جاري از تقسيم نمودن موجودي كالا مؤسسه بر سرمايه در گردش ، نسبت كالا به سرمايه در گردش حاصل مي شود .
ت: نسبت كالا به سرمايه در گردش :
سرمايه در گردش عبارت است از دارائي جاري منهاي بدهي جاري از تقسيم نمودن موجودي كالا مؤسسه بر سرمايه در گردش ، نسبت كالا به سرمايه در گردش حاصل مي شود .
براي تعيين ثبت گردش در سرمايه جاري بايد فروش خالص را بر سرمايه در گردش تقسيم كنند تا ثبت معين گردد .
ج: دوره بازپرداخت بستانكاران
براي برنامه ريزي و بودجه بندي پرداخت به بستانكاران درهرماه و ميزان
وجه نقدي به شركت بايد در هرماه براي پرداخت به بستانكاران فراهم سازد. ضمناً بستانكاران محاسبه تاريخ دريافت طلب خود را از شركت با آن پيش بيني مي كند بستانكاران بايد ايام يكسال رابر دفعات پرداختي به بستانكاران تقسيم كند.
بر تعيين دفعات بازپرداخت به بستانكاران بايد قيمت تمام شده كالاي خريداري شده دوره را بر متوسط بستانكاران تقسيم كنند و براي تعيين متوسط بستانكاران مجموع مانده حسابهاي پرداختي ، تجاري و اسناد پرداختي تجاري يابستانكاران تجاري را در ابتدا و پايان دوره مالي را بر 2 تقسيم نمايند .
4-1-8-  نسبت هاي سرمايه گذاري :  2نوع اند :
يكي : نسبت دارائي ثابت به ارزش ويژه كه ميزان سرمايه گذاري در دارائي ثابت به مؤسسه با آن سنجيده مي شود .
ديگري : نسبت اهرمي هستند كهنسبت بدهيها رابه ارزش ويژه تعيين مي كنند يعني تعيين  كننده در ساختار ارزش ويژه شركت انواع بدهي به چه نسبت تركيب شده اند وچون بدهي ها به دو دسته بدهي هاي جاري و بلند مدت تقسيم مي شد ثبت هاي اهرمي 3 حالت دارند . يكي ثبت كل بدهي به ارزش ويژه دومي نسبت بدهي هاي  جاري  به ارزش ويژه سوم نسبت بدهي هاي بلند مدت به ارزش ويژه .
اين بدهي ها امكانات سود دهي مؤسسه يا بهره گيري فرد را افزايش مي دهند و مانند يك اهرمي نيروي مضاعفي به انسان مي دهند و چون مؤسسات با كسب بدهي به نيروي مضاعفي
اين بدهي ها امكانات سود دهي مؤسسه يا بهره گيري فرد را افزايش مي دهند و مانند يك اهرمي نيروي مضاعفي به انسان مي دهند و چون مؤسسات با كسب بدهي به نيروي مضاعفي
منظور ارزش ويژه :
الف: نسبت دارائي ثابت به ارزش ويژه :
از تقسيم جمع بهاي دارائيهاي ثابت به ارزش ويژه شركت نسبت دارائيهاي ثابت به ارزش وبژه حاصل مي شود . معمولاً اين
نسبت براي مؤسسات توليدي و يا صنعتي به لحاظ نياز صنعت و توليد به سرمايه گذاريهاي بلند مدت بين 75% تا 100% مناسب است ولي در مؤسسات تجاري اين نسبت بين 20% تا 50% است .
ب: نسبت كل بدهي :
خارج قسمت كل بدهي مؤسسه تقسيم بر ارزش ويژة شركت :
اين نسبت ميزان مالكيت طلبكاران و صاحب يا صاحبان شركت در شركت را نشان  مي دهد ازنظر طلبكار زير يك بودن خوب است ولي شركت بالاتر از يك را بد نمي داند. اما از نظر طلبكاران اگر بيش از 1 باشد نشان دهنده ورشكستگي شركت و طلب آنان قابل وصول نمي باشد.
پ: نسبت بدهي جاري به ارزش ويژه :
از تقسيم مجموع بدهي هاي جاري مؤسسه بر ارزش ويژه حاصل مي شود. ميزان بستانكاران جاري نسبت به مالكيت صاحب يا صاحبان مؤسسه. اين نسبت به طلبكاران كوتاه مدت مؤسسه ميزان اطمينان از بازيافت طلب آنان را از طرف مؤسسه نشان مي دهد .
ت:نسبت بدهيهاي بلند مدت به ارزش ويژه :
ميزان ظرفيت وام گيري از منابع وام دهندگان را بيان مي كند هر قدر اين نسبت كوچك باشد ،آسانی اخذ وام براي مؤسسه بيشتر خواهد شد.
5-1-8- نسبتهاي سودآوري :
نسبتهاي سودآوري كاركرد مديران و مؤسسه را از نظر بازدهي سود تشريح مي كند . معمولاً سودآوري ومعتبر بودن مؤسسه دو موضوعي است كه بيشتر مورد علاقه صاحبان و مشتريان مؤسسه است و نسبتهایی كه سودآوري يا شاخصهاي سودآوري مورد توجه آنان قرار مي گيرد.
مهمترين نسبت ها براي سود آوري :
الف : بازده فروش :
از تقسيم سود ويژه به فروش خالص ضرب در عدد 100 ، درصد بازده فروش مشخص مي شود .
مثلاً : سود خالص شركت سامان 4500000 ريال
و فروش خالص شركت 135000000 ريال است . بازده فروش چند درصد است ؟
                                          
 %33 = 4500000  / 135000000
 
 3 / 1    هر ريال فروش سود ويژه  است .

ب: بازده ارزش ويژه :
اين درصد نشان مي دهد كه در قبال حقوق صاحب يا صاحبان مؤسسه(سرمايه گذاري آنان)چند درصد سود، نصيب آنان شده است براي محاسبه بازده ارزش
ويژه سود خالص را بر ارزش ويژه تقسيم و در عدد 100ضرب مي كنند تا در صد بازده ارزش ويژه حاصل گردد .
پ: درصد بازده دارايي :
اين درصد براي سنجش بازدهي دارايي و يا در واقع براي بكارگيري
درائيها براي كسب وكار مورد استفاده قرار مي گيرد و در واقع شاخص نهايي براي سنجيدن استفاده بهينه از دارائيها مي باشد تفاوت آن درصد و درصد بازده، ميزان سود آوري بدهيها يا سود آوري اهرمي ناميده مي شود .
ت: نسبت بازده سرمايه در گردش ودرصد بازده سرمايه در گردش :
اگر سود ويژه بر سرمايه در گردش تقسيم شود ثبت بازدهي سرمايه در گردش مشخص مي شود واگرنسبت مزبور را در عدد 100 ضرب كنند درصد بازدهي سرمايه در گردش مشص خواهد شد .
مثال :
در شركت ماهان اگر دارائي جاري،15000000ريال باشد چون بدهي شركت معادل 40% دارائيها بود يعني 11200000ريال لذا سرمايه در گردش مبلغ 3800000 ريال    مي شود .
سرمايه در گردش و بازده سرمايه در گردش
 3800000= 11200000-15000000
               
   79%=3800000  /  6800000                  
اين درصد ، در صد مطلوبي است .
6-1-8- ساير نسبت ها
الف : سود به نسبت هر سهم   EPS :
سود به نسبت هر سهم يا سود خام هر سهم حكايت از تقسيم سود ويژه بر تعداد سهام عادي سود به نسبت هر سهم شخص مي شود از مقايسه اين نسبت تمايل به خريد سهام شركت در خريداران شخص مي شود و از طرف ديگر نسبت قيمت
سهام سودبه نسبت هرسهم سنجيده مي شود و ارزش سهام در بازار تعيين مي شود.
ب: بازده سرمايه گذاري (نسبت يابي دو پانت ) :
اين بازده كه ميزان سود آوري فعاليت هاي يك مؤسسه مي باشد از حاصلضرب بازده فروش در نسبت گردش دارايي حاصل     مي گردد .
2-8- تجزيه و تحليل مقايسه اي .
 
در تجزيه و تحليل مقايسه اي صورتهاي مالي چند دوره پياپي از طريق مقايسه نسبتهاي ترازنامه اي و سودوزياني كه بطريق تجزيه وتحليل دروني محاسبه و اندازه گيري شده اند ، به تجزيه و تحليل صورتهاي مالي وكاركرد مؤسسه مي پردازند . با مقايسه نسبت ها و درصدهاي چند دورة مالي مي توان به روند فعاليت و سود دهي مؤسسه در گذشته و پيش بيني آنها در آينده پي برد .
علاوه بر نسبت ها ساير اطلاعات تهيه شده در طي چند دوره نيز مورد مقايسه قرار گرفته و روند يابي مي شود تا كاهش يا افزايش يا سير صعودي يا نزولي فعاليت هاي مؤسسه را درسوددهي وبازدهي سرمايه آشكار نمايد .
1-2-8- روند فروش .
از مقايسه صورت حساب سود و زيان چند دوره متوالي روند فروش خالص را چند دوره متوالي مشخص مي كنند وعلاوه بر آن روند فروش در دوره هاي مهم تاريخ بامؤسسات مشابه ديگر مقايسه     مي گردد افزايشها يا كاهشهاي ناگهاني در مقايسه روند فروش در چند سال پياپي در خود مؤسسه و در مقايسه با ساير مؤسسات تحليل گر را وادار    مي كندتا به يافتن علل بپردازد و سهم بازار و مديريت در مؤثر بودن تغييرات را كشف نمايد در تعيين تغييرات افزايش يا كاهش نه تنها كاهش و افزايش روند قيمتها و منابع فروش بلكه روند ميزان و مقدار فروش را هم بايد در نظر داشت .
3-2-8- روند سود
از مقايسه سود ويژه چند دوره پياپي ، روند سود مؤسسه در سنوات اخيرآن حاصل مي گردد اگر روند سود مثبت باشد يعني نوسان منفي نداشته باشد نشانه كاركردخوب مؤسسه است روند سود ارتباط مستقيم با روند فروش دارد يعني در حالت عادي افزايش فروش منجر به افزايش سود مي شود و برعكس كاهش فروش باعث كاهش سود مي گردد
مسلم است كه كاهش فروش تا حد نقطه سر به سر باعث صفر شدن سود مي گردد بنابراين روند سود از نقطه سر به سر به بعد شروع مي گردد . هر چندروند فروش افزايش يابد روند سود نيز اضافه خواهد شد . افزايش روند سود با فرض عادي بودن هزينه ها وجود خواهد داشت اما در صورت افزايش ناگهاني هزينه ها و مواد يا ماليات ها ممكن است افزايش فروش منجر به افزايش سود نگردد .
3-2-8- روند ارزش ويژه :
از مقايسه حقوق صاحبان سهام در ترازنامه چند دورة پياپي روند ارزش ويژه مشخص مي گردد اگر روند ارزش ويژه افزايش را در سنوات اخير نشان دهدو يا اگر كاهش را نمايان سازد بايستي تحليل گر علل افزايش وكاهش ارزش ويژه را بررسي وتحليل نمايد .
افزايش ارزش ويژه از محل عدم تقسيم سود و تبديل سود ويژه دوره مالي به سودانباشته يا سنواتي مي باشد  اندوخته ها نيز سهم اختصاص يافته اي از انباشته ها هستند كه ارزش ويژه را افزايش مي دهند . افزايش ارزش ويژه در اثر افزايش سود ويژه دوره مالي به سود انباشته ، نشانه مطلوبيت مديريت وكارائي مؤسسه خواهد بود در بررسي روند ارزش ويژه بايد تغييرات كاهش و افزايش ارزش حاصل از عمليات روند تجاري و سود از يكديگر تفكيك شوند .
4-2-8 – روند سرمايه در گردش :
از مقايسه سرمايه در گردش چند دوره پياپي روند سرمايه در گردش حاصل مي گردد اگر روند سرمايه درگردش از سال پايه تا سال جاري، داراي افزايش تدريجي باشد و شتاب با افزايش روند عمليات سرمايه در گردش، افزايش يافته باشد مؤسسه مطلوبترين روند سرمايه در گردش را دارد. بر عكس اگر سرمايه درگردش داراي كاهش تدريجي باشد نامطلوب واگر بدهي جاري نيز متناسب با سرمايه در گردش روند كاهش نداشته باشد كاهش تدريجي سرمايه در گردش نشانه در خطر افتادن مؤسسه خواهد بود .
5-2-8- روند نسبتها .
بررسي روند نسبتها و درصدها نيز براي نشان دادن نحوه كاركرد و مطلوبيت يا نامطلوب بودن روند عمليات در مؤسسه، ضروري مي باشد از مقايسه نسبتهاي سنوات اخير، روند نسبتها حاصل مي گردد .
الف: روند نسبتهاي جاري و آني در صورتي كه سير صعودي داشته  باشد مطلوب و در صورت يكنواخت بودن خوب خواهد بود .
ب: روند دورة وصول مطالبات در صورتي كه يكنواخت بوده و در ساليان اخير مشابه باشد مطلوب مي باشد .
پ: افزايش روند نسبت دارايي ثابت به ارزش ويژه ، دلالت بر سرمايه گذاري غير ضروري و بيش از توان مؤسسه خواهد بود.
ت: چنانچه روند نسبت بدهي به ارزش ويژه سيرنزولي داشته باشد نشانه اداي  به موقع تعهدات مؤسسه مي باشد و باعث خوشنامي خواهد بود.
تجزيه و تحليل سرمايه در گردش :
افزايش يكنواخت سرمايه در گردش به صورت هماهنگ با عمليات يك مؤسسه ويا كاهش هماهنگ آن در زمان كاهش عمليات يك مؤسسه، نشانه مناسب بودن سياست مالي مديران مؤسسه مي باشد . چون سرمايه در گردش با سرمايه جاري تفاوت دارايي جاري منهاي بدهي جاري مي باشد.
از افزايش يكسان در دارايي جاري و بدهي جاري و يا برعكس كاهش مشابه در دارايي جاري و بدهي جاري ، تغيير مبلغ در سرمايه در گردش را بوجود نمي آورد ممكن است اجزاي سرمايه در گردش بدون افزايش يا كاهش در سرمايه در گردش تغييراتي دروني داشته باشد .
1-3-8- شناسايي تغييرات سرمايه در گردش .
الف : بدهي جاري و دارائي جاري:
بدهي جاري را از دارايي جاري كسر مي كنند وسرمايه در گردش حاصل مي شود . اگر بدهي جاري اضافه شود و مبلغ اضافي بدهي در اقلام دارايي جاري اضافه گردد تغييري در سرمايه در گردش به وجود نمي آورد .
ب: تغييرات دارايي ثابت :
در صورتي كه افزايش داراييها ثابت و يا غير جاري از محل دارايي جاري صورت گيرد باعث كاهش سرمايه در گردش مي شود . زيرا كاهش دارايي جاري منجر به كاهش سرمايه در گردش مي گردد .
پ: تغييرات در بدهي بلند مدت :
بدهيهاي بلند مدت اگر به دارايي جاري واريز شوند . دارايي جاري را افزايش مي دهند و برعكس اگر از دارايي جاري بازپرداخت گردند، دارايي جاري را كاهش مي دهند .
اگر بدهي بلند مدت به بدهي جاري تبديل شوند ، بدهي جاري افزايش مي يابد .
ت: تغييرات درحقوق صاحبان سهام :
افزايش حقوق صاحبان سهام اگر به صورت واريز به دارايي جاري صورت گيرد .
دارايي جاري را اضافه نموده و سرمايه درگردش اضافه خواهد شد .
 4-8-تجزيه و تحليل خطر سنجي :
تجزيه وتحليل خطر سنجي به آينده نظر دارد و خطرات آينده را براي فعاليتهاي تجاري وتوليدي وخدماتي پيش بيني نموده و با انجام برنامه ريزي هاي صحيح و بودجه نويسي خطرات سرمايه گذاري را به حداقل كاهش مي دهد . خطر سنجي بحث آينده گري اساس كار را تشكيل مي دهد .
1-4-8- بودجه و برنامه ريزي :
بودجه به برنامه مالي يك شركت براي رسيدن به هدفي كه در تحليل سود شخص گرديده تعريف مي شود . هدف تنظيم واجراي بودجه ، حفظ سرمايه وتأمين سود مورد نظر صاحبان و مديران مؤسسه است .
براي رسيدن به هدف برنامه ريزي يعني نحوه و ميزان به كارگيري ، نيروي انساني ، سرمايه و مواد لازم است . به منظور حصول هدف،  برنامه ريزي ضروري بوده و براي برنامه ريزي تنظيم بودجه توسط شخص با قسمت شخص از شركت با كسب اطلاعات مورد نياز انجام   مي شود .
پيش بيني فروش شركت از نظر مقداري و ريالي ، اولين گام تنظيم بودجه را تشكيل مي دهد . با پيش بيني فروش مقدار توليد شركت تعيين مي گردد و متعاقب آن هزينه هاي توليد هزينه عمومي اداري وهزينه هاي توزيع وفروش پيش بيني شده و سود مورد نظر تعيين مي گردد .
4-8- تجزيه و تحليل خطر سنجي.
تجزيه وتحليل خطر سنجي به آينده نظر دارد و خطرات آينده را براي فعاليتهاي تجاري و توليدي و خدماتي پيش بيني نموده و با انجام برنامه ريزي هاي صحيح وبودجه نويسي خطرات سرمايه گذاري را به حداقل كاهش مي دهد . خطر سنجي بحث آينده گري اساس كار را تشكيل مي دهد .
1-4-8- بودجه و برنامه ريزي .
بودجه به برنامه مالي يك شركت براي رسيدن به هدفي كه در تحليل سود شخص گرديده تعريف مي شود .
هدف تنظيم و اجراي بودجه ، حفظ سرمايه و تأمين سود مورد نظر صاحبان و مديران مؤسسه است . براي رسيدن به هدف برنامه ريزي يعني نحوه و ميزان به كارگيري ، نيروي انساني ، سرمايه و مواد لازم است . به منظور حصول هدف،  برنامه ريزي ضروري بوده و براي برنامه ريزي تنظيم بودجه توسط شخص با قسمت شخص از شركت با كسب اطلاعات مورد نياز انجام مي شود .
پيش بيني فروش شركت از نظر مقداري و ريالي ، اولين گام تنظيم بودجه را تشكيل مي دهد .
با پيش بيني فروش مقدار توليد شركت تعيين مي گردد ومتعاقب آن هزينه هاي توليد هزينه عمومي اداري وهزينه هاي توزيع وفروش پيش بيني شده و سود مورد نظر تعيين مي گردد .
2-4-8- خطر سنجي بودجه .
صورتهاي مالي اطلاعات جامع مفيدي دارند واز روي صورتهاي مالي ، با تقريب مي توان پيش بيني بسياري از احتمالات آينده موفق گرديد . در پيش بيني يا آينده نگري ، عمليات انجام شده تجزيه و تحليل گشته و از طريق تجزيه وتحليل هاي دروني ، تجزيه وتحليل مقايسه اي وتجزيه وتحليل سرمايه در گردش ، وضعيت گذشته وحال مؤسسه را به طور واضح مشخص نموده وپس با بودجه نويسي ، برنامه آينده را مشخص   مي سازيم .
مهمترين مسئله در يك مؤسسه براي آينده  ، نحوة فراهم نمودن وجوه نقد مورد نياز به كار انداختن منابع نقدي و غير نقدي براي انجام فعاليتهاي شركت با تأمين حداكثر سود مي باشد .