پيغام مدير :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمديد به سايت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سايت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنبد.
 
 
نكته هاي حسابداري موجودي مواد وكالا
نوشته شده در شنبه 16 بهمن 1389 
ساعت : 9:39 AM
نويسنده : فرزانه ج.ک

 موجودي كالا در واحدهاي توليدي شامل:

 1- مواد اوليه
 2- كالاي در جريان ساخت  كه معمولا براي ارزشيابي كالاي در جريان ساخت هزينه هاي مواد اوليه (مستقيم ) ؛ دستمزد مستقيم و سربار كارخانه واقع شده تا تاريخ ارزشيابي به كالاي در جريان ساخت تخصيص مي يابد.
3- كالاي ساخته شده : موارد تشكيل دهنده كالاي ساخته شده همان موارد تشكيل دهنده كالاي در جريان ساخت ميباشد با اين تفاوت كه كليه هزينه هاي ان تحقق يافته است 4- ملزومات ( مواد غير مستقيم )كه موادي است كه به طور غير مستقيم در توليد كالا نقش دارند
 
درمورد شركتهاي بازرگاني در ترازنامه يك حساب موجودي كالا وجود دارد كه نمايانگر كالا فروش نرفته ميباشد در حاليكه در ترازنامه شركتهاي توليدي دست كم سه دسته حساب موجودي كالا وجود دارد كه عبارت از مواد اوليه ؛ كالاي در جريان ساخت و كالاي ساخته شده ميباشد
 
ازانجائي كه انتظار ميرود موجودي هاي كالا و مواد طي مدتي كمتر از يك سال به فروش رود يا به وجه نقد تبديل شود بنابراين اين گونه اقلام در طبقه بندي دارائيهاي جاري طبقه بندي ميگردد و بعد از حسابهاي دريافتني قرار ميگيرد و ان دسته از موجودي هاي كه انتظار ميرود در سال مالي اتي مصرف شود يا به فروش برسد تحت عنوان ساير دارائيهاي جاري طبقه بندي ميشود
بهاي تمام شده كالاي اماده براي فروش عبارت از جمع بهاي تمام شده كالا در ابتداي سال و بهاي تمام شده كالاي تحصيل شده يا خريداري شده طي سال
cost of goods available for sale
 
بهاي تمام شده كالاي فروش رفته عبارت از تفاوت بين بهاي تمام شده كالاي اماده براي فروش و موجودي كالا پايان دوره مالي
مواردي كه براي تعيين ارزش موجودي كالاي پايان دوره بايد انجام گيرد :
1- شناسائي و اندازه گيري اقلام تشكيل دهنده موجوديها
 2- تعيين اقلامي كه در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد وكالا بايد منظور گردد( تعيين ارزش حسابداري موجوديها)
 3- فرض جريان هزينه ( اقلام بهاي تمام شده ) كه بايد انتخاب و بكار گرفته شود
 
مواردي كه براي تعيين ارزش موجودي كالاي پايان دوره بايد انجام گيرد :
 1- شناسائي و اندازه گيري اقلام تشكيل دهنده موجوديها
2- تعيين اقلامي كه در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد وكالا بايد منظور گردد( تعيين ارزش حسابداري موجوديها)
 3- فرض جريان هزينه ( اقلام بهاي تمام شده ) كه بايد انتخاب و بكار گرفته شود
كالاهاي خريداري شده در صورتي كه مالكيت انها به خريدار انتقال يافته باشد ؛ اگر چه هنوز توسط خريدار دريافت نگرديده باشد بايد جزء موجودي كالاي خريدار منظور گردد؛ وبراي تعيين انتقال مالكيت بايد شرايط قرار داد خريد را مورد توجه قرارداد ؛ همچنين كالاي در راه و كالاي اماني نيز بايست در صورت انتقال مالكيت جزء موجوديها اورده شود
حق مالكيت از فروشنده به خريدار زماني انتقال ميابد كه مخاطرات و مزاياي مالكيت و مسئوليت قانوني كالا از يك طرف معامله به طرف ديگر منتقل گردد
 
اصولا خريد بايست زماني ثبت گردد كه مالكيت به خريدار انتقال يافته باشد ولي عملا خريد زماني در حسابها ثبت ميگردد كه كالا توسط خريدار دريافت گردد زيرا تعيين زمان دقيق انتقال مالكيت در اكثر موارد مشكل ميباشد
 
فوب به معني تحويل كالا توسط فروشنده در بندري كه در قراردادفروش ذكر شده است در روي عرشه كشتي ميباشد ؛ خطرات و خسارات وارده  كالا از زماني كه كالا بارگيري شده و روي عرشه كشتي قرار ميگيرد از فروشنده به خريدار انتفال مي يابد ؛  طبق شرايط فوب هزينه هاي مربوط به بررسي كالا شامل بررسي كيفيت كالا واندازه گيري وشمارش و بسته بندي ؛ صدور پروانه و هر گونه مجوز صادرات به عهده فروشنده ميباشد و هزينه هاي كرايه حمل به عهده خريدار ميباشد بنابراين مزايا و مخاطرات پس از بارگيري روي عرشه كشتي به خريدار منتقل ميگردد
FOB
سيستم ثبت ادواري موجودي كالاومواد
در اين روش موجودي كالادر پايان دوره اي كه صورتهاي مالي تهيه ميشود بطور عيني شمارش ميگردد؛ در سيستم ثبت ادواري ثبتهاي بستن حسابها براي الف  -  انتقال موجوديهاي ابتداي دوره به خلاصه حساب سود و زيان  و ب -  ثبت موجوديهاي شمارش شده پايان دوره در حساب موجوديهاي مواد وكالا و خلاصه حساب سود و زيان انجام ميگيرد  و براي محاسبه بهاي تمام شده موجوديهاي پايان دوره هر گروه از موجوديها شمارش شده در بهاي تمام شده يك واحد ضرب ميگردد
اقلام موجودي كالا در پايان دوره مالي بر اساس اصل بهاي تمام شده ارزشيابي ميگردد مگردر مواردي كه ارزش انها به دليل فاسد شدن ؛ اسيب ديدگي ؛ كاهش قيمتهاي جايگزيني كاهش يافته باشد كه در اينصورت طبق اصل محافظه كاري از روش اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار استفاده ميشود
اندازه گيري موجوديهاي مواد وكالا معمولا با دوهدف تقريبا متضاد صورت ميگيرد ؛ هدف اول به منظور انعكاس در ترازنامه كه در اين حالت بهتر است كه موجودي كالابه بهاي تمام شده يا سودمندي اتي انها براي واحد تجاري ؛ هر كدام كمتر است گزارش شود . هدف دوم كه مستقيما در ارتباط با سود و زيان به دليل اندازه گيري مناسب سود و زيان دوره هاي مختلف حسابداري است كه در سالهاي اخير هدف دوم هدف اول را تحت شعاع قرارداده است
 
مبناي اصلي ارزشيابي موجودي ها
1 - اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار
2- ارزش خالص بازيافتني
3 - ارزش جايگزيني يا ارزش جاري
4- قيمت فروش
 
جريان موجوديها : عبارت از انتخاب يكي از روشهاي مربوط به جريان موجوديهاست يعني انتخاب جريان فرضي مناسب (پذيرفته شده ) براي بهاي تمام شده اقلامي كه مصرف ميشوند يا به فروش ميرسند
روشهاي اصلي جريان موجوديها :
1- روش شناسائي ويژه
2- روش ميانگين
3- روش اولين صادره از اولين وارده
4- روش اولين صادره از اخرين وارده
 
 
 
مهمترين مراحل حسابداري موجوديهاي مواد و كالا عبارت از تعيين مقدار كالاهاي كه بايد به عنوان موجودي منظور شود و تعيين بهاي تمام شده اين موجوديها
 
مخارجي كه وقوع انها براي تحصيل يا توليد كالا لازم است اما انتظار نميرود منافعي ازانها در اينده تحصيل شود يا مبلغ انها با اهميت نيست ؛ معمولا در محاسبات بهاي تمام شده موجودي منظورنميگردد
اين هزينه ها هزينه هاي دوره تلقي ميگردد و از درامد دوره جاري كسر ميشود
 
به طور كلي مخارجي در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد و كالا منظورميشود كه ارتباطي مستقيم با توليد داشته باشد برخي از اين هزينه ها عبارت از
 1- هزينه هاي حمل به داخل
 2- تخفيفات نقدي خريد با توجه به نحوه عمل حسابداري انها
3- هزينه هاي توليد درواحدهاي توليدي و يا بهاي تمام شده در واحدهاي بازرگاني
 
در مواردي كه هزينه حمل يك كالا مشخص است ان هزينه به بهاي تمام شده كالاي مربوط اضافه ميگردد و در مواردي كه امكان مشخص نمودن هزينه هاي حمل به طور دقيق مشخص نباشد اين هزينه ها را درحسابي به نام هزينه هاي حمل به داخل گزارش ميشود و در واحدهاي بازرگاني به عنوان يك هزينه اضافي بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته و در واحدهاي توليدي به عنوان يك هزينه اضافي بهاي تمام شده مواد اوليه مصرف شده ميباشد و ميبايست به نسبت مقدار كالاي فروش رفته و موجودي بين بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته و موجودي سرشكن شود
 
طبق اصل بهاي تمام شده خالص پرداخت نقدي معرف بهاي تمام شده است  ولي از لحاظ تئوريك كليه تخفيفات نقدي پيشنهادي اعم از اينكه استفاده شده باشد يا ازدست رفته باشده ميبايست از صورت حساب خريد (سياهه ) كسر گردد ؛ در صورتي كه از تخفيفات پيشنهادي استفاده نگردد بايد حسابي تحت عنوان تخفيفات از دست رفته بدهكار و به عنوان هزينه هاي مالي تلقي گردداز انجائي كه تخفيفات نقدي موجب كاهش بهاي تمام شده ميگردد بنابراين هم موجب كاهش بهاي تمام شده خريد ميگردد و هم موجب كاهش ارزش موجوديهاي كالا ميگردد
نحوه عمل تخفيفات نقدي خريد:
يا به شكل درامد و يا به عنوان كاهش در بعاي تمام شده خريد ثبت ميگردد از لحاظ تئوريك دلايل كسر تخفيفات از بهاي تمام شده خريد قوي تر از دلايل احتساب ان به حساب درامد ميباشد زيرا احتساب تخفيفات به حساب درامد ممكن است اين استنباط شود كه درامد قبل از فروش تحقق يافته است معمولا عقيده بر اينست كه واحد تجاري نبايست در نتيجه خريد كالا و پرداخت صورتحساب درامد شناسائي نمايد بلكه ميبايست زمان فروش كالا درامد شناسائي شود
و دلايل تلقي تخفيفات خريد به عنوان درامد اينست كه تخفيفات نقدي خريد مشابه بهره دريافتي از فروشنده است اين دليل قانع كننده نيست و درجواب ان ميتوان گفت كه خريدار در شرايطي نبوده است كه به فروشنده وام يا قرض داده باشد بلكه فقط مبلغ صورتحساب را پرداخت نموده است و مبلغ پرداخت شده معرف بهاي تمام شده چنين خريدي است

در سيستم  سفارش كار
هزينه هاي درج شده در كارتهاي هزينه تا زمان تكميل سفارش به عنوان موجودي كالاي در جريان ساخت محسوب ميگردد و بهاي تمام شده سفارشات تكميل شده تا زماني كه تحويل نشده  و مالكيت انها به مشتري منتقل نگرديده است در حكم موجودي كالاي ساخته شده ميباشد
 
در سيستم هزينه يابي مرحله اي فرايند توليد به مراكز هزينه يا دواير توليدي تقسيم ميگردد
براي تخصيص مخارج به محصولاتي كه وارد فرايند توليد شده اند ازدو روش ميتوان استفاده نمود اين دو روش عبارت از 1 - روش هزينه يابي متغير كه اغلب هزينه يابي مستقيم ناميده ميشودو2 - هزينه يابي جذبي كه هزينه يابي كامل نيز خوانده ميشود
 
در روش هزينه يابي مستقيم كليه هزينه ها بايد به ثابت و متغيير طبقه بندي شود ؛ هزينه هاي مستقيم به هزينه هاي گفته ميشود كه به تناسب مستقيم تغيير در توليد ؛ در كل تغيير ميكنند و هزينه هاي ثابت عبارت از هزينه هاي كه عليرغم تغيير در سطح توليد در كل ثابت ميمانند ؛ در روش هزينه يابي مستقيم تنها هزينه هاي به محصولات تخصيص ميابد كه مستقيما با تغييرات در سطح توليد تغيير ميكنند ؛ بنابراين بر اساس اين روش تنها بايد هزينه هاي مواد اوليه ؛ دستمزد مستقيم و سربارمتغيير كارخانه در بهاي تمام شده كالاهاي درجريان ساخت و كالاهاي ساخته شده منظور شود. به همين ترتيب بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته نيز صرفا بايد شامل هزينه هاي متغييير باشد
 
در روش هزينه يابي مستقيم كليه هزينه ها بايد به ثابت و متغيير طبقه بندي شود ؛ هزينه هاي مستقيم به هزينه هاي گفته ميشود كه به تناسب مستقيم تغيير در توليد ؛ در كل تغيير ميكنند و هزينه هاي ثابت عبارت از هزينه هاي كه عليرغم تغيير در سطح توليد در كل ثابت ميمانند ؛ در روش هزينه يابي مستقيم تنها هزينه هاي به محصولات تخصيص ميابد كه مستقيما با تغييرات در سطح توليد تغيير ميكنند ؛ بنابراين بر اساس اين روش تنها بايد هزينه هاي مواد اوليه ؛ دستمزد مستقيم و سربارمتغيير كارخانه در بهاي تمام شده كالاهاي درجريان ساخت و كالاهاي ساخته شده منظور شود. به همين ترتيب بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته نيز صرفا بايد شامل هزينه هاي متغييير باشد
طبق روش هزينه يابي كامل يا جذبي ؛ كليه هزينه ها اعم از هزينه هاي متغيير وثابت ؛ هزينه هاي مستقيم و غير مستقيم كه در كارخانه در فرايند توليد واقع ميگردد به محصولات تخصيص داده ميشود و دربهاي تمام شده موجوديها منظور ميگردد از نقطه نظر حسابداري و گزارشگري مالي خارجي(تهيه صورتهاي مالي پايان دوره ) به طور كلي ميتوان چنين بيان داشت كه :
بهاي تمام شده ؛ ان گونه كه در مورد مواد و كالا بكارميرود در اصل به مفهوم جمع مخارج قابل تخصيص و ساير هزينه هاي است كه در رساندن اقلام موجودي به شرايط و موقعيت فعلي ان بطور مستقيم يا غير مستقيم واقع ميشود؛ بنابراين از نقطه نظر تهيه صورتهاي مالي عدم احتساب هزينه هاي سربار در بهاي تمام شده موجوديها ي كالا جزء روشهاي پذيرفته شده حسابداري نميباشد
 
طرفداران روش هزينه يابي مستفيم معتقدند كه اعمال اين روش باعث ميشود تا مديريت به اطلاعاتي دست يابد كه در مقايسه با اطلاعات فراهم شده از طريق روش هزينه يابي كامل در تعيين خط مشي قيمت گذاري و كنترل هزينه ها مفيدتر و اطلاعات مورد نياز براي تجزيه و تحليل سود خالص ؛ تجزيه و تحليل هزينه هاي ثابت و متغيير و تجزيه و تحليل ارتباط بين سود ؛ هزينه ها و حجم فعاليت به سهولت قابل دسترسي خواهد بود. روش هزينه يابي مستقيم از نقطه نظر مالياتي نيز پذيرفته شده نميباشد زيرا به ارائه ارزش موجوديهاي كالا به مبلغي كمتر از ميزان واقعي منجر ميگرددولي علي رغم مطالب فوق به دليل اين كه هزينه يابي مستقيم براي مديريت در تصميم گيريها ؛ كنترل هزينه ها و تهيه بودجه بسيار مفيد است ؛ بكارگيري ان درسطح وسيع براي مقاصد داخلي همچنان ادامه دارد ؛ بانجام تعديلات ساده اي در پايان هر دوره مالي ميتوان بهاي تمام شده موجوديها ي كالا و بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته را كه مبناي هزينه يابي  مستقيم تعيين گرديده است براي مقاصد مالياتي و گزارشگري مالي به يكي از مباني پذيرفته شده تبديل كرد

اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار
اگر ارزش موجوديهاي كالا به هر دليلي به مبلغي كمتر از بهاي تمام شده كاهش يابد (مانند نابابي ؛ تغيير سطح نسبي قيمتها ؛ آسيب ديدگي ) و براورد شود كه اين تغيير كاهش موقتي نيست ؛ ارزش موجوديهاي كالا به منظور انعكاس اين زيان بايد كاهش داده شود؛ زيرا قاعده كلي اينست كه هنگامي كه قابليت آتي ( توانائي ايجاد درآمد) دارائي كمتر از بهاي تمام شده ان است ميتوان از اصل بهاي تمام شده انحراف حاصل كرد
 
قاعده اقل بهاي تمام شده يا بازار مبتني بر دو اصل اساسي حسابداري است :1- اصل تطابق هزينه با درامد - كاهش در سودمندي كالاهاي موجود بايد در دوره اي به عنوان زيان شناسائي شود كه كاهش در ان دوره ايجاد گرديده است 2- اصل محافظه كاري - اين اصل حاكي از اين است كه موجوديهاي كالا به عنوان دارائي بايد به اقل قيمت گزارش شوند ؛ در قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار يك فرض ضمني نيز وجود دارد كه طبق ان قيمتهاي فروش به نسبت ارزشهاي جايگزيني كاهش يابد
 
در مواردي كه نتوان به طور معقول ارزش جايگزيني را تعيين نمود يا ارزش جايگزيني از مبلغي كه انتظارميرود از فروش اقلام مزبور بازيافت شود بيشتر باشد ميتوان از ارزش خالص بازيافتني استفاده نمود ؛ ارزش خالص بازيافتني يك قلم كالا از كسر نمودن هزينه هاي مستقيم و قابل پيش بيني مربوط به تكميل و فروش آن كالا از قيمت فروش مورد انتظار آن محاسبه ميگردد.
 
حسابدارن اصولا ارزش جاري جايگزيني موجوديهاي موادو كالاراتعيين ميكنند و هنگامي كه اين ارزش از بهاي تمام شده كمتر باشد آن را ملاك ارزشيابي موجوديهاي كالا قرارميدهند ؛ مگر انكه ارزش جايگزيني از ارزش خالص بازيافتني بيشتر باشد يا ارزش خالص بازيافتني پس از كسر سود متعارف كمتر باشد
اصطلاح قيمت بازار به معني ارزش جاري چايگزيني است باتوجه به اين كه 1 -  قيمت بازار نبايد از ارزش خالص بازيافتني بيشتر باشد و 2  -قيمت بازار نبايد از ارزش خالص بازيافتني پس از كسر مبلغي به عنوان سود كمتر باشد
مزاياي استفاده از روش اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار : 1- شناسائي هرگونه زيان ناشي از كاهش ارزش در همان دوره 2- ارزشيابي موجوديهاي كالا به مبلغي كه انتظار ميرود در تحصيل درآمد دوره هاي آتي سهم داشته باشد
 
براي بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار؛ جهت اندازه گيري ارزش كليه موجوديهاي كالاسه روش به شرح زير وجوددارد:
 
مقايسه بهاي تمام شده و قيمت بازارهريك از اقلام موجودي به طور جداگانه
مقايسه بهاي تمام شده و قيمت بازار هرگروه از اقلام موجودي به طور جداگانه
مقايسه كل بهاي تمام شده تمامي موجوديها با جمع كلي قيمت بازار آنها
صرف نظر از اينكه كدام روش به كارگرفته ميشود ابتدا بايد هر يك از اقلام موجودي به اقل بهاي تمام شده با قيمت بازار ارزشيابي و قيمت گذاري شود . اعمال روش اول به ارزشيابي موجوديهاي كالابه كمترين قيمت منجر ميشود در حالي كه اغمال روش سوم به ارزشيابي موجوديهاي كالا به بالاترين قيمت منتهي ميشود
 
حسابداران بر اين عقيده اند كه پس از انكه قيمت يك كالا كاهش داده شد ؛ قيمت كاهش يافته در مقايسه هاي بعدي با قيمت بازار؛ به عنوان بهاي تمام شده ملاك قرار گيرد.
 
براي ثبت وگزارش نتايج حاصل از بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازاردو روش وجود دارد يكي روش كاهش مستقيم ارزش موجوديها و روش ديگر ذخيره كاهش ارزش موجوديها ميباشد
در روش مستقيم بهاي تمام شده واقعي كالاهاي فروش رفته يا مصرف شده وزيان مربوط به كاهش در ارزش موجودي به طور جداگانه محاسبه و گزارش نميشود؛ بنابراين به جاي بهاي تمام شده واقعي تنها نتايج حاصل از بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازارهر سال ثبت و گزارش ميگرددو زيان نگهداري موجوديهاي كالا(كاهش ارزش موجوديهاي كالا) در مبالغ موجوديهاي پايان دوره و كالاهاي فروش نرفته تاثير داده ميشود ولي در روش ذخيره كاهش ارزش موجوديها ؛ بهاي تمام شده و زيان نگهداري موجودي هاي كالا(كاهش ارزش موجوديهاي كالا)هم براي ابتداي دوره و هم براي پايان دوره به طور جداگانه محاسبه و گزارش ميشودبنابراين بهاي تمام شده موجوديها و كالاهاي فروش نرفته به بهاي تمام شده واقعي ثبت و گزارش ميشود و  زيان كاهش ارزش موجوديهاي كالانيز به طور جداگانه شناسائي ميشود