دل ناامید من ،تو رو آرزو داره
ای همیشگی ترین ، آه ای دورترین
سوختن كار من است
نگرانم منشین
راست می گفتی تو
دیگر اكنون دیر است دوستی و دوری
آخرین تقدیر است راست می گفتی تو
باید از عشق برید از چنین پایانی به سر آغاز رسید
شكستی و شكستم ، گسستی و گسستم
چه بودی و چه بودم ، چه هستی و هستم
تو رها از من باش ،ای برایم همه كس
زیر آوار قفس ، مانده ام من ز نفس
تو و خورشید بلند ، من و شب های قفس
بعد از این با خود باش
یاد تو ما را بس شكستی و شكستم
گسستی و گسستم
چه بودی و چه بودم
چه هستی و هستم
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 1 مهر 1388 ساعت 4:40 PM | نظرات (0)