قاجاريه:
با مرگ كريم خان اوضاع آشفته شد. لطفعلي خان نوة برادر كريم خان بر اوضاع مسلّط شد اما به زودي به دست آغامحمد خان نابينا شدو به قتل رسيد. آغامحمدخان كه مردي سفاك بود بر همه غلبه كرد و شهر كوچك تهران را به پايتختي برگزيد و پس از مدتّي به قتل رسيد. برادرزاده اش به نام باباخان با نام فتحعلي شاه برتخت نشست. در زمان او جنگ ايران و روس درگرفت. عباس ميرزا پسر فتحعلي شاه به رغم كوششهايش كاري از پيش نبرد. طي قرارداد تركمان چاي بخش عظيمي از پيكرة ايران جدا شد. پس از فتحعلي شاه، محمد شاه پسرعباس ميرزا به سلطنت رسيد. وزير خود قائم مقام را كه مردي كاردان بود،كشت. حاجي ميرزا آقاسي كه مردي عاري از علوم جديد بود، صدر اعظم شد. محمد شاه پس از چهارده سال كشوري فقير و نا امن بر جاي گذاشت و به بيماري درگذشت. پسر شانزده ساله اش ناصرالدين شاه بر تخت نشست. حاجي ميرزاآقاسي رابركناركرد و ميرزاتقي خان اميركبير را به صدارت برگزيد. امـّا دشمنان كار خود را كردند و سبب شدند كه ناصرالدين شاه دستور قتل آن مرد مصلح را صادر كند. به تحريك انگلستان و اعلام جنگ آن كشور به ايران سبب شد كه دولت ايران استقلال افغانستان را به رسميت بشناسد. ناصرالدين شاه در 1313ه در حضرت عبدالعظيم به دست ميرزا رضاي كرماني به قتل رسيد. پسر پيرو بيمارش مظفرالدين شاه بر تخت نشست. بر اثر پافشاري مردم سرانجام مظفرالدين شاه در 1324ه فرمان مشروطيت را امضا كرد و در همان سال درگذشت. پسرش محمدعلي شاه كه مردي مستبد و بي رحم بود پادشاه شد. بامجلس مخالفت كرد و آن را به توپ بست. چون ستم از حد گذشت، مردم به پا خاستند. مردم تبريز پيشگام بودند. سرانجام محمدعلي شاه به سفارت روس پناهنده شد و پسر دوازده ساله اش احمد شاه به سلطنت رسيد. در سال 1330ه روسها حرم حضرت امام رضا(ع) را به توپ بستند و اموال حرم را غارت كردند. احمدشاه تقريباً در اروپا زندگي مي كردو قحطي و بيماري همه جا را گرفته بود. براثر كودتاي 1299ه رضاخان رئيس تيپ قزاق شمال، سلسله قاجاريه منقرض شد.
اوضاع اجتماعي و ادبي در دوره قاجاريه:
در مـّدت صدوسي و سه سال سلطنت قاجاريـّه هفت پادشاه سلطنت كردند. قتل قائم مقام و ميرزا تقي خان اميركبير كه هر دو مرداني لايق و اصلاحگر بودند از كارهاي شوم و ننگين اين سلسله است. در اين صدوسي و سه سال تحولاتي عظيم روي داده كه پرداختن به همه آنها در حـّد اين رساله نيست. به كارهايي كه به نحوي جنبه فرهنگي دارد، اشاره مي كنيم:
1- تأسيس مدرسه دارالفنون. 2- انتشار روزنامه و كتاب. 3- اعزام دانشجو به خارج. 4- حذف القاب و تعارفات بي معني. 5- رواج زبانهاي خارجي. 6- استخدام معلمان و استادان خارجي. 7- تعليم فنون نظامي و پزشكي. 8- ساختن اسلحه و نظام بخشيدن به نظام و لشكر. 9- محدود كردن نفوذ سفيران خارجي. 10- زيبا سازي شهر تهران. 11- اجباري كردن نظافت حمامها … .
در فاصله مرگ كريم خان (1193ه) و مرگ فتحعلي شاه(1250ه) كه پنجاه و هفت سال است، جهان با دو انقلاب روبرو شد، انقلاب صنعتي در انگلستان در ساختار اقتصادي ايجاد كرد و انقلاب فرانسه (در 1789ه) اين دو انقلاب در جهان موثر شد. ايران هم بي نصيب نماند. مظاهر تمدن غربي وارد ايران شد. بيمارستان و چاپخانه داير گرديد، انتشار روزنامه از اقدامات مهم بود. در لباس پوشيدن تغييراتي پديد آمد، اداره پليس داير گرديد. خلاصه مردم عليه فساد به پا خاستند. در نظم و نثر هم تحـّولي ايجاد شد. ترجمه آثار ادبي اروپايي سبب شد كه نويسندگان و شاعران با طرز فكر، نوع برداشت و قالب هاي فرنگي آشنا شوند. كاربرد كلمه آزادي كه مترادف دموكراسي غربي است با مشروطه آغاز شد. نثر ساده شد. نوشته هاي آخوند زاده، طالبوف تبريزي، زين العابدين مراغه يي و مخصوصاً چرندو پرند مرحوم دهخدا نمونه هاي نثر ساده فارسي است.
شاعران دوره قاجاريـّه
در اين دوره فتحعلي خان صبا ملك الشعراي دربار فتحعلي شاه شهرت دارد. وي علاوه بر ديوان، شاهنشاه نامه بر وزن شاهنامه دارد كه چهل هزار بيت است. خداوند نامه در معجزات حضرت رسول(ص) و عبرت نامه از مثنويهاي ديگر اوست. آنچه صبا در باره فتحعلي شاه گفته است، هرگز با واقعيت منطبق نيست. صبا در 1283ه در تهران درگذشت. فروغي بسطامي از بهترين غزل سرايان اين دوره است. سوز و گداز و رواني و شيوه بيان سبب شهرت اوست. وي در 1274ه وفات كرده است. سروش اصفهاني هم از شاعران عصر قاجار است. از كارهاي او انتخاب وسرودن اشعاري براي ترجمه هزارويك شب است كه ميرزا عبداللطيف به امر بهمن ميرزا فرمانفرماي آذربايجان انجام داد. سروش در 1285ه در گذشته است. قاآني از شاعراني است كه با عربي وتركي آشنا بود و اولين شاعر فارسي است كه زبان فرانسه و تا اندازه يي انگليسي مي دانست. قاآني به تقليد از گلستان كتابي به نام پريشان تأليف كرده است. سال وفات او 1270ه است. يغماي جندقي درگذشته 1276ه از شاعراني است كه در قالب مرثيه سروده است منشأ سروده هاي دوره مشروطيت همين مرثيه هاست.
نويسندگان دوره قاجاريـّه
فرهاد ميرزا معتمد الدوله پسر عباس ميرزا و عموي ناصرالدين شاه از مردان عالم اين عهد است. منشآت دارد و هدايه الّسبيل سفرنامه حج اوست. ترجمه هايي هم دارد. حسنعلي خان امير نظام گروسي هم از مردان با كفايت دوره قاجار است. او هم منشآتي دارد. محمد حسن خان اعتماد در گذشته 1313ه كتابهاي متعددي فراهم كرده است. مرآت البلدان ناصري كتابي در جغرافياست، مطلع الشمس در سه جلد در باره رجال و اماكن خراسان است. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه خاطرات روزانه پانزده سال آخر عمر اوست. ترجمه هايي هم داردو مدتي هم مدير روزنامه هاي مختلف بوده است. ميرزا حبيب اصفهاني شاعر ونويسنده است. او را آزردند به استانبول رفت و به عضويت انجمن معارف عثماني در آمد. اولين بار كلمه دستور را براي صرف و نحو فارسي او به كار برد. در 1313 ه در بروسه(بورسا) درگذشت. داستان حاجي باباي اصفهاني از جيمز موريه را به فارسي ترجمه كرده است تصحيح ديوان ابواسحاق اطعمه و ديوان البسه از نظام قاري شيرازي را انجام داده است.
سيد جمال الدين اسدآبادي: محمدبن صفدرحسيني معروف به سيد جمال الدين اسدآبادي يا اسعدآبادي و افغاني از چهره هاي بسيار معروف اين عهد در عالم اسلام است. برخي او را فيلسوف، نويسنده، خطيب و روزنامه نگار خوانده اند. دوستدارانش او را اسلام شناس بزرگ مي دانند كه مي خواست بين كشورهاي اسلامي وحدت ايجاد كند. سيد جمال نفوذ كلام داشت. شنوندگانش را مجذوب مي كردو به هركشور اسلامي كه مي رفت باعث نهضت و انقلاب سياسي و ادبي مي شدو سيد درنوشتن عربي بسيار زبردست بود. رساله نيچريه از آثار فارسي اوست كه لغات مترادف درآن زياد است. چندكتاب از او چاپ شده، آثار چاپ نشده هم دارد كه مهمترين آنها نامه هاي اوست. سيد روزنامه يي به نام عروه الوثقي منتشر مي كرد. ناصر الدين شاه دو بار اورا تبعيد كرد. در سال 1313ه در استانبول به فرمان سلطان عبدالحميد عثماني مسموم شد و درگذشت.
زين الدين مراغه اي: اثر معروفي به نام سياحتنامه ابراهيم بيگ يا بلاي تعصّب دارد در سه جلد كه از كتابهاي برجسته دوره مشروطيـّت است. اين كتاب در واقع آينه تمام نماي اوضاع ايران در اواخر قرن سيزدهم است كه به قلمي تند نوشته شده است و از نخستين نقدهاي اجتماعي به سبك اروپايي درزبان فارسي است. اين كتاب براي آگاهي از اوضاع و احوال ايران در آن روزگار سندي بي نظيراست. البتّه بايد افزود كه ارزش ادبي كتاب با ارزش اجتماعي و سياسي آن برابري نمي كند. اقامت طولاني مولف در روسيه و عثماني سبب شده است كه لغات تركي استانبولي و روسي وارد كتاب شود
طالبوف تبريزي: عبدالرحيم طالبوف در 1250ه در تبريز زاده است. پدر او ابوطالب مردي نجـّار بود. عبدالرحيم در جواني به تفليس رفت و به تحصيل زبان روسي پرداخت و با تجارت ثروتي به دست آورد. كتابهايي كه در معايب حكومت استبدادي و لزوم برپايي مشروطيـّت نوشت، "الفباي آزادي" خوانده شده است. كتاب احمد گفتگوي پدري با فرزند خيالي به نام احمد است كه در موضوعهاي گوناگون علمي به زباني ساده نوشته شده، مسالك المحسنين سفرنامه خيالي گروهي جوان به قله دماوند است براي گردش علمي. در هر مرحله از سفر مطالب جالب و مفيدي از مسائل اجتماعي و اخلاقي و علمي مطرح شده است. باآنكه طالبوف درزبان فارسي تحصيل نكرده و تبحـّري ندارد براثر ساده نويسي و سبك روان خود توانست در ادبيات فارسي سبك تازه يي به وجود آورد، تا حـّدي كه برخي او را از بنيان گذاران نثر جديد فارسي مي دانند. او در نثر خود لغات علمي بيگانه را كه معادل فارسي نداشته به روسي و يا تركي در نوشته هايش آورده است.
قائم مقام فراهاني : فردي كه پيش از ديگران لازم بود از وي نام مي برديم، ميرزا ابوالقاسم پسر ميرزا عيسي قائم مقام است كه در 1193ه به دنيا آمده است. ميرزا عيسي را قائم مقام اوّل و ميرزا ابوالقاسم را قائم مقام دوّم مي گويند. ميرزا ابوالقاسم نزد پدر تحصيل كرد و در خدمت عباس ميرزا نايب السلطنه به نويسندگي مشغول شد. پدر او در سال 1237ه درگذشت. به دستور فتحعلي شاه پسر با تمام امتيازات جانشين پدر شد و به همين سبب حاجي ميرزا آقاسي كينه او را در دل گرفت. قائم مقام مردي بينا و مغرور بود. او مخالف جنگ ايران و روس بود و معتقد بود كه ايران بايد با روسيه صلح كند. گروهي او را متهـّم به طرفداري از روسيه كردند. معزول شد. چون جنگ ايران و روس به شكست فاحش ايران انجاميد، شاه او را خواست و دلجويي كرد. عهدنامه تركمان چاي در 1243ه به خّط قائم مقام تنظيم و امضا شد. پس از مرگ عباس ميرزا، محمد شاه پسر او وليعهد شد وپس از مرگ فتحعلي شاه بر تخت نشست و قائم مقام را به صدارت برگزيدو به توطئه فاسدان، محمد شاه دستورداد او را در 1251ه در كاخ نگارستان خفه كردند و جنازه اش در حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد. قائم مقام مردي آگاه و ثابت قدم و سياستمدار بود. او طبع شعر هم داشت و نوشته هايي هم از خود بر جاي گذاشته است. نثر قائم مقام استوار است و تفنـّن در آثار او راه ندارد. گاهي به ضرورت و باشتاب مطالبي نوشته است. ويژگي هاي نثر او رابه ترتيب زيرمي توان خلاصه كرد: 1- بيان او شيرين و الفاظش دلپذير و خوش آهنگ است. 2- جمله ها كوتاه است. 3- قرينه سازي و تكرار ندارد، جز در موارد نادر قرينه سازي نمي كند. 4- در زيبايي تلفيق قرينه هاي سجع دقيق است. 5- الفاظ و عبارات خسته كننده را حذف مي كند. 6- از شاهد آوردن آيات و احاديث پرهيز دارد. 7- صريح اللهجه است. 8- لغات و اصطلاحات جديد و عاميانه به كار مي برد. 9- جامع تر و فشرده تر از منشيان عصر خود مي نويسد. 10- در مواردي صريح تر سخن مي گويد. قائم مقام در شعر"ثنائي" تخلّص مي كند، و اهميـّت اشعار او درآن است كه به وقايع روزگار خود اشاره مي كند.
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 مهر 1388 ساعت 10:10 PM | نظرات (0)