ادبیات معاصر در ظهور و سقوط سلسله پهلوي

وضع آشفته مالي، نفوذ خارجيان در همه امور حتي گمركات، آغاز شدن جنگ جهاني اول و قرار گرفتن ايران در ميان دو طرف جنگ و سبب شد كه رضاخان مير پنج در 1299ه دست به كودتا زد و در 1302ش رئيس الوزرا شد. احمد شاه به اروپا رفت. در 1304ش مجلس احمد شاه را خلع و حكومت موقت اعلام كرد. رضاخان در 1305ش تاجگذاري كرد و خود را رضاشاه خواند. در 1320ش ايران به وسيله قواي روس و انگليس اشغال شد رضا شاه استعفا كرد و به جزيره موريس تبعيد شد ودر 1323ش در همانجا درگذشت. پسر او محمدرضاشاه در 1320 ه به سلطنت رسيد. قيام مردم در 1357 سبب شد كه شاه فرار كرد و در روز 22 بهمن 1357 انقلاب بزرگ اسلامي ايران به پيروزي بزرگ دست يافت.

اوضاع اجتماعي و ادبي ايران در دوره پهلوي:

رضاشاه در ابتداي سلطنت كارهايي انجام داد. به ايجاد ارتش منظم پرداخت، لباسها را متحدالشكل كرد، امتياز نفت دارسي را ملقي ساخت، راه آهن سراسري كشيد در همه دوره رضاشاه شهرباني در همه روزنامه ها مستقيماً و كاملاً دخالت داشت. مديران جرايد درآن عصر سختي هاي فراوان كشيدند. فّرخي يزدي درزندان جان سپرد. از 1316 فشار بر روزنامه ها بيشترشد. در 1320ش با انتشارخبر ورود متفـّقين، آن ارتش منظم بدون مقاومت فرو پاشيد. آرامشي كه بر اثر خفقان پليسي پديد آمده بود، بهم خورد. ياغياني سر برآوردند. درآذربايجان حكومتي برپاشد.با شروع جنگ جهاني امريكا وارد صحنه شد وتوازن سياست خارجي را بر هم زد. در دوره محمدرضا هم به دلايل واهي فعاليـّت هاي خشونت بار زيادتر شد. در پانزده خرداد 1342 مردم تهران به دنبال سخنراني آتشين امام خميني در عصر عاشورا قيامي شكوهمند كردند. شهرهاي ديگر به دنبال تهران قيام كردند. خفقان بيشتر شد. براي كنترل دانشگاهها گارد دانشگاه به وجود آمد. بسياري از رجال سياسي و روحانيان مبارز زنداني شدندو فعاليت هاي شبه فرهنگي آغاز شد. در 1354 ش تاريخ شاهنشاهي مبناي تاريخ اعلام شد. از 1356 مبارزات مردمي كه از 1342 آغاز شده بود، كاملتر شد. نهضتي كه امام خميني در 1341 آغاز كرده بود، در 1357 به نتيجه نهايي رسيد و سلسله پهلوي به تاريخ پيوست. نثر فارسي پيش و پس از مشروطه با آثار چهار تن به سادگي گراييد. زين العابدين مراغه اي از حيث تازگي موضوع و سادگي زبان كه سياحتنامه ابراهيم بيگ به كاربرد، طالبوف از لحاظ دستيابي به زبان ساده و مسائل تربيتي كه براي اولين بار در ايران مطرح كرد، دهخدا كه با قلم شيرين و طنز گزنده خودكه در چرند و پرند بازتاب داد، و سيد محمدعلي جمال زاده با انتخاب نوع داستان كوتاه و زبان عاميانه يي كه پر از ضرب المثل و اصطلاحات مردمي بود، در ساده شدن نثر فارسي سهم عمده دارند. سادگي سبب شد كه كتاب و كتاب خواني كه قبلاً در اختصاص خواصّ بود، در ميان عوام رواج يابد. نمايشنامه رايج شد و اما شعر بعد از مشروطيـّت دو جريان مختلف يافت و در دو مسير جداگانه به پيش رفت: شعر سنـّت گرا و شعر نو گرا. شعر سنـّت گرا شعري بود كه ازنظر قالب با گذشته فرقي نداشت. قالب قصيده،غزل، قطعه و رباعي و را برگزيده بود، اما موضوع آن حرف هاي تازه بود كه در گذشته در شعر فارسي يافت نمي شد. چهارپاره در قرن اخير معمول شده است. اما شعر نوگرا شعري است كه هم قالب، هم محتواي آن و هم بافت زبان و نحوه بيان و هم ديد و ساخت خاص با شعر سنـّت گرا متفاوت است. بنيان گذار اين شيوه "نيما" است. بعد از 1357 بر اثر انقلاب و جنگ تحميلي سبب شد كه در شعر موضوعهاي ديني، مدح بزرگان اسلام، شهادت و ايثار مورد توجـّه شاعران قرار گيرد. در دوره جمهوري اسلامي ايران قالب مثنوي با اقبال بيشتر روبرو شد. غزل هم قالبي است كه در اين دوره رواج پيدا كرد. اما غزل اين دوره چنان است كه ابيات آت ارتباط منطقي با هم دارند و فضاي آن ديني و حماسي است و به فرهنگ تشيع تكيه دارد.

گويندگان اين عصر:

(توضيح: سخن گفتن در باره همه شاعران اين عصر در گنجايش اين اوراق نيست. تنها به زندگي چند تن به اختصار اشاره خواهد شد)

1: بهار:  محمد تقي ملك الشعراي بهار، فرزند صبوري شاعر در 1304ه.ق. در شهر مشهد به دنيا آمد. لقب ملك الشعرا را مظفرالدين شاه پس از وفات پدر به وي داده بود. ادب فارسي را نزد پدر و محضراديب نيشابوري آموخت. بهار در مشهد به انتشار روزنامه نوبهار و بعد از آن تازه بهار اقدام كرد كه هر دو توقيف شد. بهار به آزادي خواهان پيوست و شعر خود را وقف ستايش از آزادي كرد. به نمايندگي مجلس برگزيده شد. جمعيتي به نام دانشكده تشكيل داد و مجله يي به نام دانشكده منتشر كرد كه يك سال بيش دوام نياورد. چند بار نماينده شد. سرانجام در ارديبهشت 1330ش در تهران درگذشت. بهار علاوه برديوان دو جلدي، كتابي به نام سبك شناسي در تحول نثر فارسي در سه جلد تدوين كرد، تاريخ احزاب سياسي را نوشت. تاريخ سيستان، مجمل التواريخ والقصص و تاريخ بلعمي را تصحيح كرد. مجموعه مقالات او در دو جلد به نام بهار و ادب فارسي جمع شده است. بهار قصيده سراست واز شعر قديم پيروي مي كند. بهار از يك سو شيفته شعر قديم است و از سوي ديگر از تحول زمان بي خبي نيست. او از حيث رواني و هماهنگي ميان مصراعهاي بلند و كوتاه بسيار جالب است. شور حماسي او قصايدش راباشكوه كرده است. اما سردي حرمان و نوميدي هم درقصايد او بي اثر نيست. بهار توانسته است الفاظ عاميانه و ساده را در ميان لغات و تركيبات جا افتاده و كهنه سبك خراساني و عراقي وارد كند. در مثنويهايش لحن بيان نظامي و سنايي و جامي جلوه گر است، امـّا تازگي خاصّي هم درآنهاهست.

2: عارف: ابوالقاسم عارف در 1300ه يا اندكي پيشتر در قزوين زاده شد. پس از تحصيل مقدمات در بحبوحه انقلاب مشروطيـّت به تهران رفت. از آنجا به استانبول سفر كرد و به سرودن تصنيف و شعر پرداخت. آخرين پنج سال عمر خود را در همدان به عزلت گذرانيد و در 52 سالگي در 1312ش درآنجا درگذشت و در كنار آرامگاه ابن سينا به خاك سپرده شد. عارف براي اشعارش ارزشي قائل نبود. به گردآوري آنها نپرداخت. عارف شعر را وسيله يي براي بيان افكار و تهييج مردم مي دانست. ويژگي عمده شعر عارف بدبيني وغم و اندوه است. بعضي اشعار او روي هم رفته روان و سليس است.

3: ايرج: نوه پسري فتحعلي شاه در 1291ه.ق. درتبريز زاده شد. عربي و فارسي را در تبريز آموخت در دارالفنون تبريز كه شعبه تهران بود، زبان فرانسه را فرا گرفت. با قوام السلطنه به اروپا رفت. مدتي مترجم مستشاران بلژيكي بود. آخرين سالهاي حيات را در فقر گذرانيد و در 1304ش بر اثر سكته قلبي درگذشت و در گورستان ظهيرالدوله به خاك سپرده شد. اثر ايرج ديوان اوست كه كمتر از چهار هزار بيت دارد. شعرش ساده و روان است. ايرج درنثر هم كار كرده، نامه هايي از او در دست است كه مهارت او را نشان مي دهد.

4: عشقي: سيد محمد رضا معروف به عشقي در 1312ه.ق. در همدان به دنيا آمد. زبان فارسي و فرانسه را آموخت. در تهران نيش قلم خود را متوجه وثوق الدوله نخست وزير ايران كرد كه قرارداد 1919 را منعقد كرده بود. عشقي آثار منظوم و منثور دارد. اپراي رستاخيز شهرياران ايران تصّوري خيالي از عظمت ايران باستان است، سه تابلوي مريم يكي ديگراز منظومه هاي اوست. عشقي در 1303 ش در خانه خود به دست دو نفر ترور شد و ظهر همان روز در بيمارستان شهرباني درگذشت.

5: فرخّي يزدي: محمد فرزند ابراهيم متخلّص به فرخّي در 1306ه.ق. در يزد به دنيا آمد. تا پانزده سالگي در مدرسه انگليسي هاي تهران تحصيل كرد و فارسي و مقدمات عربي را آموخت. در جواني به آزادي خواهان پيوست. به مناسبت شعري كه در ستايش آزادي گفته بود، به دستور حاكم يزد لبهايش را دوختند. به نمايندگي مجلس انتخاب شد ودست به خودكشي زد. در 1318ش درزندان به طرز فجيعي كشته شد. فرخّي در غزل سياسي سرآمد همه معاصران خويش است. اين مضمون در اشعار او زياد است كه انسان يا نبايد از آزادي سخن به ميان آورد يا از جان نبايد انديشه كند.

6: پروين: دختر يوسف اعتصامي در 1285ه.ش. در تبريز به دنيا آمد. او يكي از مناديان محبـّت و مردي و تقوي در عصر حاضر است. از پروين سه نوع شعر باقي مانده: قصايد كوتاه و بلند، قطعات و مثنويها. قزويني مي گويد از قصايد ناصرخسرو پايين تر نيست. هنر پروين در آن است كه از همه چيز سخن گفته است. او در 1320ش بر اثر ابتلا به بيماري حصبه درگذشت و در قم در كنار پدر به خاك سپرده شد.

 

7: نيما: علي اسفندياري متخلّص به نيما يوشيج فرزند ابراهيم نوري، اعظام السلطنه، در سال 1315ه.ق. برابر 1274ش در روستاي يوش از توابع نور مازندران به دنيا آمد. در كودكي تا پانزده سالگي در ميان چادرنشينان و قبايل كوه نشين زندگي كرد. اين نوع زندگي در افسانه به روشني ديده مي شود.بعد به تهران آمد و در مدرسه سن لوئي ادبيات و زبان فارسي و نقـّاشي آموخت. نظام وفا از شاعران سنـّت گرا او را به شعر و شاعري تشويق كرد. آشنا شدن او با زبان فرانسه او را با قلمرو شعر جديد هم آشنا كرد. در سال 1300ش نام خود را به نيما يوشيج تغيير داد. نيما نام يكي از سپهبدان طبرستان بود و يوش هم نام زادگاه اوست. سلسله مقالاتي به نام ارزش احساسات فراهم كرد. نيما در افسانه كه در بحر رمل(فاعلاتن فعولن فعولن) است، نخستين انحراف خود از اسلوب انديشه و بيان ديرينه شعر هزارساله نشان مي دهد. برخي از سنـّت گرايان به او تاختند و شيوه او را ناشي از ناتواني گوينده آن وانمود كردند. او از پاي ننشست. راه هاي تازه يي در وزن و قافيه جستجو كرد و تصرفاتي درآنها به عمل آورد. وي تساوي افاعيل عروضي را به كنار نهاد و با كوتاه و بلند كردن مصراعها با حفظ اركان عروضي و همچنين آزادي در انتخاب موارد قافيه راهي تازه در شعر پيشنهاد كرد. نيما در 1338ش بر اثر ذات الريه درگذشت. آثار نيما عبارتند از افسانه، خانواده سرباز، ماخ اولا، مانلي و از آثار منثور او مي توان از حرفهاي همسايه، ارزش احساسات و پنج مقاله ديگرنام برد.

8: شهريار: سيـّد محمد حسين متخلّص به شهريار در 1283ش در تبريز به دنيا آمد. در مكتب ده و پيش پدر مقدمات راآموخت. در 1300ه به تهران آمد و در دارالفنون به تحصيل پرداخت. به دانشكده پزشكي رفت و چند سال طّب خواند. در ادارات مختلف خدمت كرد. در 1315 به بانك كشاورزي منتقل شد. نخستين اشعار شهريار از 1310 منتشرشده. او مايه شعر را تأثير و ارتعاش لطيفي مي داند كه بدون اراده بر روي اعصاب انسان نقش مي بندد. مي گويد: علم بديع ساخته شعر است، نه شعر ساخته بديع. مي توان گفت كه اكثراشعار شهريار به مناسبت حال و مقال سروده شده، شهريار در انتخاب قوالب شعر بسيار قوي است. كلمات زيبا و قافيه هاي سنگين را با چالاكي برمي گزيند. اشعار عمده شهريار به فارسي است، اما از سرودن شعر آذربايجاني هم غافل نبوده است. حيدر بابا سلام از اشعارمعروف آذربايجاني اوست. شهريار به شيوه نيمايي هم شعر سروده است. اي واي مادرم، پيام به انيشتين و نقـّاش عزيز ازسروده هاي نيمايي است. شهريار خطّي زيبا داشت. مردي متديـّن و دوستدار اهل بيت رسول اكرم(ص) بود. شهريار در 1367ش درگذشت و در مقبره الشعراي محله سرخاب تبريز به خاك سپرده شد.

9: اخوان ثالث: مهدي اخوان ثالث يا به اختصار م.اميد در 1307ه.ش در مشهد به دنيا آمد. اخوان تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در مشهد به پايان رسانيد و از هنرستان صنعتي فارغ التحصيل شد. اوّلين سروده او در زمينه يكتا پرستي و توحيد بود، كتاب مسالم المحسنين عبدالرحيم طالبوف جايزه آن بود. در انجمن ادبي خراسان عضو شدو تخلّص "اميد" را يكي از شاعران خراسان براي او انتخاب كرده است. اخوان با آنكه در سرودن شعر به شيوه كهن استاد بود و در بيشتر قوالب آن نوع اشعار استادانه دارد، در شعر نيمايي هم از سرشناسان شعرمعاصر است. اخوان مي كوشيد پيوند ميان شعر نيمايي و شعركهن را نشان دهد. دو كتاب بدعتها و بدايع نيما يوشيج و عطا ولقاي نيما يوشيج كوششي در اين زمينه بود. آنچه زبان اخوان را از شيوه ديگر نوپردازان جدا مي كند، زبان استوار و حماسي اوست. مجموعه اشعار اخوان عبارتند از: ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از دين اوستا، در حياط كوچك پاييز در زندان، زندگي مي گويد، و اكثر آثار منظوم او مقدمه ها و موخره هايي به نثر شيوا دارند. اخوان در شهريور 1369 در تهران درگذشت، جنازه اش به طوس حمل شد و در محوطه آرامگاه فردوسي به خاك سپرده شد.

10: سهراب سپهري: در 1307 ش در كاشان به دنيا آمد. پس از دوره دانشسراي مقدماتي معلّم شد. ديپلم گرفت و به دانشكده هنرهاي زيباي تهران رفت. پس از پايان تحصيل كارگاه نقاشي داير كرد. مـّدتي به هند و اروپا و ژاپن رفت. در سال 1358ش براي معالجه سرطان خون به انگلستان رفت. در 1359 در بيمارستان پارس تهران درگذشت. جنازه اش را در صحن امامزاده سلطان علي در قريه مشهد اردهال كاشان به خاك سپردند. سپهري نقّاش بود. شعر هم مي گفت. سپهري جهان را به چشم و رنگ ديگري مي بيند. شعرش طّراحي لحظه هاي شاعرانه است ونقّاشي اش سرشار از شعر. آثار او در هشت كتاب گردآمده است.

نويسندگان اين دوره:

1: محمد قزويني: علامه محمد بن عبدالوهاب قزويني در 1294ه.ق درتهران به دنيا آمد. نزد استاداني چون شيخ فضل الله نوري وحاج ميرزا حسن آشتياني دانش آموخت و غالباً از محضر حاج شيخ هادي نجم آبادي، اديب پيشاوري و محمد حسين فروغي استفاده كرد. احمد برادر قزويني كه مقيم لندن بود از برادر خواست كه براي استفاده از نسخ خطّي به اروپا برود. قزويني در 26 سالگي به اروپا رفت و سي وشش ماند. ادوارد براون، قزويني را به تصحيح جهانگشاي جويني دعوت كرد. مدتي در پاريس به سر برد. در 1318ش به ايران آمد ودر 1328ش در تهران وفات يافت. قزويني وسعت علمي شرقي رابا روح تحقيق غربي در خود جمع كرده بود. بسيار مي خواند و كم مي نوشت. در تحقيق وسواس داشت. گاهي روزها و ماهها براي يافتن صورت صحيح كلمه يي همه مآخذ رازير و رو مي كرد. علاوه بر تصحيح ديوان حافظ، چهار مقاله نظامي عروضي، مرزبان نامه، تاريخ جهانگشاي جويني و متن هاي ديگر، ده جلد يادداشت دارد كه حاوي نكات تاريخي، جغرافيايي و ادبي است.

2: بديع الزمان فروزانفر: در 1322ه.ق. در بشرويه از توابع طبس در خانواده يي از اهل علم به دنيا آمد. علوم قديميه را درزادگاهش آموخت، در 1338 به مشهد رفت واز محضر اديب نيشابوري ادب و منطق آموخت. در 1303ش به تهران آمد. با بسياري از دانشمندان تهران از جمله محمد قزويني مأنوس بود. در دانشكده معقول و منقول (الهيـّات) به تدريس تاريخ ادبيات فارسي و تصّوف مشغول شد. سفرهاي متعدد به كشورهاي اسلامي، انگليس و امريكا كردو سرانجام در اريبهشت 1349 در 68 سالگي در تهران به سكته قلبي درگذشت. فروزانفر دانشمندي نكته سنج و محقّقي بزرگ بود. در معارف اسلامي اطلاعات بسيار وسيع داشت. بدون آشنايي با فرهنگ و ادب اروپايي توانست از شيوه نقد قدما چيزي موافق نيازهاي عصر خويش پديد آورد. سالهاي آخر عمر خود را صرف تحقيق در آثار مولانا جلال الدين كرد. علاوه بر تأليف رساله يي در باره مولانا و اطرافيان او، كليـّات شمس را تصحيح كرد، معارف سلطان العلما پدر مولانا و فيه ما فيه مولانا را تصحيح كرد. شرح مثنوي را آغاز كرده بود كه متأسفانه ناتمام ماند. دنباله كار ايشان را آقاي دكتر سيـّد جعفر شهيدي به پايان رساندند. سخن و سخنوران، مآخذ قصص و تمثيلات مثنوي، احاديث مثنوي، احوال و تحليل آثار فريدالدين عطّار و از ديگر آثار مرحوم فروزانفر است.

3: دهخدا: عـّلامه علي اكبر دهخدا در حدود 1297ه.ق. در تهران به دنيا آمد. دهخدا ده ساله بود كه پدرش درگذشت. درآن زمان شيخ غلامحسين بروجردي به تربيت دهخدا تعيين شد. به مدرسه عالي علوم سياسي رفت. به تحصيل زبان فرانسه پرداخت. مـّدتي به اروپا رفت. بازگشت او با آغاز مشروطيـّت مقارن بود. دهخدا در روزنامه صوراسرافيل، جالب ترين و نيشدارترين مقالاتش را به نام چرند و پرند مي نوشت. سبك نگارش اين مقاله ها در زبان فارسي بي سابقه بود. پس از به توپ بسته شدن مجلس به وسيله محمد علي شاه، آزادي خواهان هريك به جايي رفتندو دهخدا به اروپا رفت. پس از خلع محمد علي شاه به نمايندگي مجلس انتخاب شد. پس از پايان جنگ جهاني اوّل از كارهاي سياسي كناره گيري كرد و به نوشتن و تحقيق پرداخت. و در 7 اسفند 1334 ش در تهران وفات يافت و در ابن بابويه به خاك سپرده شد. از دهخدا آثار زيادي به صورت ترجمه، تصحيح و تأليف بر جاي مانده است. مهم ترين اثر او لغت نامه است كه مفصّل ترين فرهنگ فارسي است. امثال و حكم در چهار جلد، ترجمه روح القوانين كه تاكنون چاپ نشده است و دهخدا ديواني هم دارد. امـّا مقام دهخدا در نثر بسيار والاست. او باهوش ترين و دقيق ترين طنز نويس زمان خود بود. از هر حادثه اي بهانه يي ساخته تا برخودكامگي بتازد. او در اين مقالات ضمن نشان دادن جهات تاريك زندگي، هرگز جهت روشن و اميد بخش حيات را فراموش نمي كند. نثر امروزي فارسي دنباله رو نثر دهخدا است.

4: سيـّد محمد علي جمال زاده: سيـّد محمد علي پسر سيـّد جمال واعظ خطيب مشهور دوره مشروطيـّت در 1270ش در اصفهان به دنيا آمد. در جواني به بيروت رفت و پس از فراغ از تحصيل روانه سويس و سپس برلين شد. در آنجابا مرحوم علامه قزويني، كاظم زاده ايرانمهر و ابراهيم پورداود آشنا شد. با هم انجمني تشكيل دادند. درآن انجمن بود كه جمالزاده "فارسي شكر است" را خواند كه همه از جمله مرحوم قزويني پسنديدندو طرز جديدي در نثر فارسي آغاز شد. وي در سال 1309ش به ژنو رفت و در دفتر بين المللي كار مشغول شد. در دوره رضاشاه تقريباً بيست سال خاموشي گزيد. از 1320ش دوباره حيات ادبي خود را شروع كرد. امـّا هيچ يك از آثار او مانند يكي بوديكي نبود -كه فارسي شكر است هم درآن كتاب بود- گل نكرد. جمال زاده آثار زيادي دارد. معروف ترين آنها عبارتند از: يكي بوديكي نبود، دارالمجانين، قلتشن ديوان، راه آب نامه، سروته يك كرباس، آسمان و ريسمان و جمال زاده در 1376ش در ژنو درگذشت.

 

5: صادق هدايت: صادق هدايت در 1281ش در خانواده رضاقلي خان هدايت، اديب معروف دوره ناصرالدين شاه به دنيا آمد خيلي زود از خانواده خود بريد و با خدمت دولتي و درآمد ناچيز زندگي مستقلّي آغاز كرد. در 1304ش دوره متوسـّطه را در دارالفنون و مدرسه سن لوئي به پايان رسانيد. به بلژيك اعزام شد. و در رشته راه و ساختمان به تحصيل پرداخت. سال بعد به پاريس رفت و در رشته معماري ثبت نام كرد، امـّا به سير و سياحت پرداخت. در 1309 به تهران بازگشت و تحصيل را ناتمام گذاشت. همراه مجتبي مينوي، بزرگ علوي و مسعود فرزاد گروه چهار نفري به نام "ربعه" تشكيل داد. يك سال به هندوستان رفت. در بمبئي به آموختن زبان پهلوي پرداخت و در همانجا اردشير بابكان و شكند گمانيك ويچار(گزارش گمان شكن) را به فارسي درآورد. بوف كور را تمام كرد. در 1329 ظاهراً براي معالجه به پاريس رفت و در فروردين 1330 در پانسيون خودبا باز كردن شير گاز خودكشي كرد و در گورستان پرلاشز به خاك سپرده شد. هدايت يكي از پركارترين نويسندگان فارسي معاصر است. در داستان نويسي معاصر ايران مقامي دارد. برخي از آثار او به چندزبان خارجي ترجمه شده است. هدايت به زبان فرانسه مسلّط بود و چند اثر خود را به اين زبان نوشته است. بزرگ ترين خصوصّيت نوشته هاي هدايت، روح يأس و بدبيني است. تخيـّل در بسياري از آثار او،  مخصوصاً بوف كور بسيار وسيع است. واقع گرايي صادقانه هدايت، بزرگ ترين خدمت او به ادبيـّات معاصر ايران است. تأثير هدايت در نويسندگان جواني كه پس از او آمده اند، غير قابل انكار است. آثار هدايت در هجده كتاب جمع شده است: سه قطره خون، بوف كور، وغ وغ ساهاب، حاجي آقا، مجموعه نوشته هاي پراكنده در شمار آن هجده كتاب است.


        يكي از نامه هاي صادق هدايت به برادرش
عيسي


6: جلال آل احمد: آل احمد در 1302 در خانواده يي روحاني در تهران به دنيا آمد.پس از به پايان رساندن تحصيلات ابتدايي، پدر او را به كار و كسب در بازار واداشت. پنهان از پدر دبيرستان را تمام كرد و به دانشكده ادبيات رفت و شغل معلّمي را برگزيد. مـّدتي به فعاليت سياسي پرداخت. در همين سالها چند داستان و مقاله نوشت و كتابهايي را از زبان فرانسه به فارسي ترجمه كرد. به بسياري از شهرها و روستاها رفت و در باره آداب و رسوم مردم به تحقيق پرداخت. غرب زدگي را نوشت. به بعضي كشورها سفر كرد و سفرنامه هايي نوشت. دو شماره از كيهان ماه را با همكاري همسرش خانم سيمين دانشور منتشر كرد. آل احمد در زمينه هاي گوناگون به نويسندگي پرداخته است. داستانهاي كوتاه و بلند و نقد ادبي نوشته است. سبكي خاص دارد، نثر او ساده و نزديك به زبان گفتاري است. كنايه و طنز زياد به كار مي برد. تكيه كلامهاي خاصي دارد كه آنها را زياد تكرار مي كند. آل احمد در بيشتر نوشته هايش از نابساماني كشور و فساد حكومت آن دوره انتقاد مي كرد و بدين سبب از انتشار بعضي آثارش جلوگيري مي شد. خانم سيمين دانشور، نثر همسر خود را نثري"حسـّاس، صريح، دقيق، تيزبين، خشمگين، افراطي، منّزه طلب، حادثه طلب و تلگرافي توصيف كرده است. نثري پويا كه به تدريج رايج شد و در بسياري از نويسندگان جوان تأثير گذاشت. آل احمد در 1345 در اسالم گيلان درگذشت. آثار معروف او عبارتند از: مدير مدرسه، ديدوبازديد، نون و القلم، خسي در ميقات، درخدمت و خيانت روشنفكران و

لابد خوانندگان منتظرند كه از نويسندگان و محققان اين دوره، مثلاً از محمدعلي فروغي، احمد بهمنيار، عباس اقبال آشتياني، مجتبي مينوي، جلال الدين همايي، محسن هشترودي، بزرگ علوي، صادق چوبك، عبدالحسين زرين كوب، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، نادرنادرپور، محمد معين، اميرحسين آريان پور، يحيي آرين پور و بسياري ديگر ولو به اختصار مطالبي بخوانند و از مترجمان نامور چون محمد قاضي، احمد آرام، كاظم انصاري و اطلاعي كسب كنند، انشاءالله رساله يي ديگر در اين باره تدوين خواهد شد.



نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 مهر 1388  ساعت 10:11 PM | نظرات (0)