حرف الاغ مهم نیست، خود الاغ سند است!
********************************************************************
به یارو میگن: با «ابریشم» جمله بساز. میگه: هوا ابری شم خوبه!
*******************************************************
غضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حركت كن.
غضنفرمی زنه دنده عقب!
افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟
می گه می خوام خیز بگیرم!
****************************************************
از یارو می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟
میگه به من اطلاع ندادن, هنوز نمیدونم دایی شدم یا خاله
**********************************************
بهار آمد و شمشادها جوان شده اند، پرندگان مهاجر ترانه خوان شده اند!
(طرح تلقین گرما در سرما - ستاد بهینه سازی مصرف سوخت)
********************************************************
غضنفرگیر داده بوده صندلی عقب هواپیما بنشینه میپرسن چرا؟
میگه: «مگه نشنیدی همیشه میگن سرنشینان هواپیما کشته شدند. هیچ وقت صحبتی از بقیه مسافران نبوده»
گلباران
شهری را به مناسبتی گلباران میکنن، 74 نفر میمیرن. تحقیق میکنن می بینن گلها را با گلدان پرتاب کردن!
لجبازی با گوسفند
یارو با گوسفنداش لج میکنه، میبرشون زمین چمن مصنوعی
گمشده
غضنفر با نامزدش میرن بیرون، گم میشن. دختره میگه: حالا چی کار کنیم؟ غضنفر میگه: تو برو خونهتون؛ من هم یه کاری میکنم بالاخره.
بیمه
یارو میره ماشینش رو بیمه کنه، آقاهه بهش میگه: خدا کنه هیچ وقت از این بیمه استفاده نکنی. یارو میگه: الهی تو هم از این پول خیر نبینی!
رنگ
یارو در خونش رو رنگ میزنه، بجههاش گم میشن!
کنترل عصبانیت
مرد: تو چطوریه که ما هر وقت دعوامون میشه عصبانی نمیشی؟
زن: من خودمو کنترل میکنم
مرد: چه جوری؟
زن: میرم کاسه توالت را میشورم.
مرد: چه ربطی به دعوای ما داره؟
زن: آخه اونو با مسواک تو میشورم!
اون پایین!
پدر پسرش را میبره کوهنوردی، بعداز اینکه میرسند به اون بالای کوه، باباهه به پسرش میگه: بیا ببین اون پایین چقدر قشنگه.
پسره میگه: بابا من که از اول گفتم همون پایین بمونیم و بالا نیاییم!
مریم مریم
چند نفر برای بازدید وارد تیمارستان میشن، میبینن یه نفر هی میگه «مریم مریم» میپرسن: جرا هی مریم مریم میکنه؟
جواب میدن: عاشق مریم بوده، ولی بهش ندادن.
جلوتر میرن میبینن یه نفر دیگه هم هی میگه «مریم مریم». میپرسن: این یکی واسه چی مریم مریم میکنه؟
میگن: مریم را دادنش به این!
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!

*********************************
غضنفر ماه رمضون میره خونه دوستش می خوابه
غضنفر می گه نه همون غضنفر صدام كنی بهتره
کابینه زندگی مشترک:
زن = وزیر سلب آسایش ،
شوهر = وزیر کار ،
مادر زن = وزیرجنگ ،
مادرشوهر = وزیر اغتشاشات ،
خواهر زن = جاسوس دو جانبه ،
خواهر شوهر = وزیراطلاعات و بازرسی ،
پدر زن = وزیر ارشاد ،
