بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ثنای الهی

ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بی­همتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستوده­ای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شده­ها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بی­اندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روح­القدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیده­ای را می­بیند، و هیچ دیده­ای را توان دیدار او نیست.

بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.

در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمی­کند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمی­نماید. به اسرار نهان و به سویداء سینه­ها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمی­افکند.

بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیده­ها مشهود گردد و لیکن او هر دیده­ای را در می­یابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.

به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.

و گواهی می­دهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.

فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.

موجودات را بی آنکه نمونه­ای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز می­گردد.

و گواهی می­دهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است.

اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.

نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و اراده­اش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.

ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو می­برد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ می­دهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.

کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمی­سازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.

و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.

فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابنده­ام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیله­اش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف می­کنم که بنده اویم و گواهی می­دهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.

فرمان الهی

نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: << اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستاده­ام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده­ای >> و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده­ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ ¤. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده­ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل u - سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی­طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیه­ای دیگر از قرآن را نازل فرموده:

)) إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ))

علی بن ابی­طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می­جوید.

از جبرئیل u خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می­دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته­اند، آگاهی داشتم؛ همان­ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:

/ یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً ¤ هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده­ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه می­شنود، بی­اندیشه می­پذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:

((وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ ((

من هم اکنون می­توانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و می­کنم.

ولی اینها همه خدای را از من راضی نمی­سازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه ((یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...)) یافته­ام، به انجام برسانم.

((حال که چنین است پس))

اعلام رسمی ولایت

ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابی­طالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجب­الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده­ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم­الاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (ع) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.

مؤمن کسی است که به علی (ع) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.

ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار می­کنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.

خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (ص) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن می­گویم سپس بعد از من علی(ع) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(ع) هستند، قرار خواهد داشت.

جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(ع) آموخته­ام.

ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفته­ام به علی(ع)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموخته­ام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(ع) تعلیم کرده­ام و اوست امام و راهنمای آشکار.

ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمانهایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از نا پسندیده­ها بازتان می­دارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمی­کند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامه­ها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت می­کرد.

ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.

ای مردم! علی(ع)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسان که از فرمان علی(ع) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد.

پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.

ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت داده­اند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمان­ها و زمین­ها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.

ای مردم! خداوند متعال با این فضیلت­ها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.

ای مردم! علی(ع) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی می­دهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.

هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: ((هر کس با علی(ع) به عداوت و دشمنی بر خیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است))؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(ع) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.

ای مردم! علی(ع) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان ((جنب الله)) از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: ((یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله.))

ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی می نمایید.

به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیده­ام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفته­ام و به شما اعلام می­کنم که:

هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(ع) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابی­طالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.

ای مردم! علی(ع) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر می­دهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق می­کند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمین­اند.

به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.

معرفی علی بن ابیطالب(ع)

(رسول خدا (ص) در این هنگام، بازوی علی(ع) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر (ص) می­رسید و پس از آن، به سخن ادامه داد):

ای مردم! این علی(ع) ، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(ع) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت می­کند و اوست که به هرچه موجب رضا و خوشنودی خداست، عمل کننده است.

اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سخت کوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نا فرمانیهاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل ((ناکثین)) و ((قاسطین)) و ((مارقین)) است.

(ای مردم!) آنچه می­گویم به فرمان پروردگارم می­گویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال می­گویم: خداوندا! هرکس که علی(ع) دوست می­دارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(ع) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز. خداوندا! اگر اکنون، علی(ع)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اگمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیده­ای برای ایشان و فرمودی: (( وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِرۀِ مِنَ الخاسِرینَ))

خداوندا! تو را گواه می­گیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.

اهمیّت مسأله امامت

ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(ع) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.

ای مردم! این علی(ع) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گرامی­تر است.

خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خوشنودیم. آیه­ای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(ع) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره (( هَل أتی علی الانسان یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.

ای مردم! علی(ع)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته.

پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.

ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(ع) هستند.

خطر انحراف و کار شکنی

ای مردم! شیطان به حسادت، آدم را از بهشت بیرون کرد، پس مبادا که نسبت به علی u حسد ورزید که اعمالتان یکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتید؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب یک معصیت، به زمین فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خویشتن باشید. شما که در میانتان، دشمن خدا نیز هست.

(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی u کینه نمی­ورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(ع) در دل نمی­گیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(ع) ایمان نخواهند آوردو به خدا سوگند سوره/ وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ... ¤ در شأن علی(ع) نازل شده است.

ای مردم! خدا را گواه می­گیرم که در انجام وظایف رسالت فروگذار نکردم و بر پیامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظیفه­ای دیگر نیست.

ای مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شایسته است پرهیزگار باشید مبادا که جزء مسلمانی دیده از جهان فرو بندید.

ای مردم! به خدا و پیامبرش باور آرید و به نوری که با او نازل شده ایمان آورید، پیش از آنکه خشم خدای شما را فرو گیرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.

ای مردم! این نور از جانب حق تعالی در من سرشته شده و بعد از آن در طینت علی(ع) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدی(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصیت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.

ای مردم! به شما اعلام خطر می­کنم، به هوش باشید که من فرستاده خدا به سوی شمایم و پیش از من رسولانی آمده و رفته­اند، آیا اگر من نیز از جهان بروم و یا کشته شوم، به راه پیشینیان خود، باز می­گردید؟! ولی هر آنکس که به عقب باز گردد و به جاهلیت اسلاف خود روی کند، زیانی به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگذاران را پاداش نیکو مرحمت خواهد کرد ای مردم! بدانید که علی(ع) همان کسی است که متّصف و موصوف به سپاسگذاری و شکیبایی است و پس از او فرزندان من که از صلب اویند، به این صفات مزیّن و ممتازند.

ای مردم! مسلمانیِ خود را بر خداوند منّت منهید، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابی از سوی او به شما رسد، زیرا که حق در کمین است.

ای مردم! چیزی نمی­گذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فرا خوانند اما این گروه را در روز قیامت یار و مددکاری نخواهد بود.

ای مردم! خدا و پیامبرش از این کسان، متنفّر و بیزارند.

ای مردم! اینان و پیروان و یارانشان، جملگی، در پست­ترین دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جایگاهی است دوزخ، برای این گروه که به تکبر گراییده­اند. هشدار باشید که اینان همان ((یاران صحیفه)) اند (اما هر یک از شما باید که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تنی چند، نامه عمل خود را از یاد برده­اند). ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفه­ای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشده­اند، حجّت تمام باشد. باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عده­ای) این امر را با غصب و ستم، از آن خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کندو از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنین حال، سزاوار این عذاب گردند که فرمود:

(( سَنُفرِغُ لَکُم أیُّهَا الثَّقَلانَ یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران.))

ای مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پلید از یکدیگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهی نداده و نخواهد داد.

ای مردم! سرزمینی نیست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذیب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به این معنی اشاره فرموده است:

((وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُری وَ هِیَ ظالِمَۀٌ))

و این علی(ع) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعده­ها کرده و خدا وعده­های خود را انجام خواهد داد.

ای مردم! پیش از شما، اکثر مردم نخستین به گمراهی رفتند و خداوند ایشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروههائی که از این پس می­آیند، همچنانکه فرمود: /ألَم نُهلِکِ الأوَّلینَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرینَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمینَ، وَیلٌ یَومئذٍ لِلمُکَذِّبینَ ¤ .

ای مردم! خداوند، مرا به پاره­ای از امور امر کرده و از پاره­ای دیگر نهی فرموده است و من نیز علی(ع) را به آن امور، امر و نهی کرده­ام؛ پس در حقیقت، او اوامر و نواحی حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس باید که گوش به فرمان او کنید تا از سلامت برخوردار گردید و دستورش را به اجرا گذارید تا به راه هدایت رفته باشید و از آنچه نهی می­کند حذر کنید تا به رشد و کمال رسید و خویشتن را بدان گونه که خواست اوست، باز سازید و مبادا که راههای دیگر شما را از پیمودن راه و رویه او باز دارد.

ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شده­اید و پس از من، علی(ع) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت می­کنند و پیوسته روی به سوی حق دارند. (پس از آن سوره حمد را تا پایان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت:)

ای مردم! این سوره (= حمد) در شأن من و علی(ع) و فرزندانش فرود آمد و شامل ایشان می­گردد همچنین مخصوص آنهاست، ایشان، اولیای خدایند که نه خوفی در دل دارند و نه اندوهی آزارشان دهد، بدانید که حزب الله پیروز است و در برابر، دشمنان علی، گروهی اهل شقاق و نفاق و کینه ورزانی متجاوز و برادران اهریمنند که به منظور فریب و نیرنگ، سخنان بی مغز و آمیخته به رنگ و ریا با یکدیگر نجوا می­کنند.

معرفی دوستان و دشمنان

ای مردم! دوستداران علی(ع) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است:

/لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ... ¤ (سوره مجادله، آیه 22) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که نوشته شده در دلهایشان ایمان، و مدد نموده خداوند ایشان را بوسیله فرشته­ای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهائیکه جاریست از زیر آنها نهرهائی برای همیشه در آنجا می­مانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خوشنودند.

ایشان حزب خدا و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند!

خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است:

/ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ ¤.

و نیز می­فرماید: ((اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزه­اید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید)).

آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید:

((ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد می­شوند)).

(و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:)

((آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در می­افتند و غریو جهنم را که می­جوشد و می­خروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن بر می­خیزد، می­شنوند)).

و نیز در قرآن آمده:

/کُلَّما دَخَلَت أمَّۀٌ لَعَنَت أختَها ¤.

همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است:

/کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ ¤

آگاه باشید که دوستداران علی(ع) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود.

ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است.

دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است.

ای مردم! من، منذر و ترساننده­ام و علی هادی و رهنماست.

ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است.

معرفی حضرت مهدی (عج)

آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ ((مهدی)) است.

آگاه باشید او یاری کننده دین خداست. آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است. آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعه­های مستحکم است. آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است. آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست. آگاه باشید او حامی دین خداست. آگاه باشید او جرعه نوش دریای ژرف حقایق و معانی است. آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است. آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است. آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است. آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است. آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است. آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت داده­اند. آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد. آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمی­شود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد.

آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان.

طرح مسئله بیعت

ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(ع) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما می­خواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(ع)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید.

بدانید که من به خداوند تعهّد سپرده­ام و علی(ع) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما می­خواهم که با علی(ع) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است:

/فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ ¤.

حج

ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است

/فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما¤.

ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به ان خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانواده­ای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشم پوشی می­کند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز می­کند.

ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت می­شوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود.

ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید.

ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(ع) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیده­اند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمی­دانید آگاهتان خواهد کرد.

احکام الهی

آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک بر شمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام می­گویم که به حلالها امر می­کنم و از حرامها نهی می­نمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شده­ام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(ع) و امامانی که از نسل من و علی(ع) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید.

و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود.

ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمی­گردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دیگرگون سازید.

آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید می­کنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سر آغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.

تنها راه هدایت

ای مردم! این قرآن است که امامان پس از علی(ع) را از فرزندان و از نسل او معرفی کرده و من نیز به شما توضیح دادم که علی از من و من از اویم. خداوند در کتاب خود فرموده است:

/وَ جَعَلَها کَلِمَۀً باقِیَۀً فی عَقِبِهِ ¤.

و من نیز گفتم: ((تا آن زمان که دست تمسک به دامن این دو امر گرانسنگ (یعنی کتاب خدا و عترت و خاندان من) زده­اید، هرگز به گمراهی و ضلالت دچار نخواهید شد)).

ای مردم! تقوی را پیشه خود کنید و از قیامت بیندیشید که خداوند متعال فرمود:

/إِنَّ زَلزَلۀَ السّاعَۀِ شَیءٌ عَظیم¤.

ای مردم! به مرگ بیندیشید و از حساب و میزان و محاکمه در پیشگاه پروردگار جهانیان غافل مباشید و ثواب و عقاب و پاداش و کیفر رستاخیز را از خاطر مبرید، که هر کس نیکی کند، پاداش یابد و هر کس دامن به بدی آلوده سازد، بهره­ای از بهشت نخواهد داشت.

بیعت گرفتن

ای مردم! شما را از آن حد فزونتر است ک بتوانید یک یک، با من دست بیعت دهید در حالی که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر یک از شما اعتراف گیرم که منصب فرمانروایی و امارت بر مؤمنان را که برای علی(ع) قرار داده­ام پذیرفته­اید و نیز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولایت امامانی که از نسل من و صلب علی(ع) می­باشند، اقرار و بیعت گیرم. حال که چنین است، همگان یک صدا و به زبان، بگویید: (ای رسول خدا!) آنچه که در ولایت و رهبری مطلق علی(ع) و امامان پس از وی که از صلب اویند از جانب حق تعالی به ما ابلاغ کردی، شنیدیم و در برابر آن مطیع و تسلیمیم و به آن امر راضی و خوشنودیم! اینک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولایت با تو بیعت می­کنیم و پیمان می­بندیم که با این اعتقاد، زندگی کنیم و با آن بمیریم و تا آن زمان که سر از خاک برداریم، به آن پایبند بوده و هرگز در آن تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردیدی ننماییم و از سر پیمان خود بر نخیزیم و از خدا و پیامبرش و امیرالمؤمنین، علی(ع) و فرزندانش حسن و حسین و امامان دیگر که از صلب علی(ع) به جهان آیند، فرمان بریم.

ای مردم! مقام و منزلتی که حسن و حسین نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و پی از من که جدّ ایشانم و بعد از علی(ع)، منصب امامت خواهند داشت.

و (ای مردم!) بگویید: ((در این امر، مطیع خدا و پیامبرش و علی(ع)، و حسنین و امامان پس از ایشانیم. تو (ای پیامبر) در مورد ولایت امیرالمؤمنین از دل و جان با ما عهد و میثاق بستی؛ از کسانی که توفیق مصافحه یافتند به دست، و از آنها که توفیق این کار نیافتند، از زبانشان بیعت گرفتی. پیمان نمودیم که دیگری را به جای این امر نگیریم و دل و جانمان به جانب دیگر روی ننماید. خدا را در این کار شاهد گرفتیم او به شهادت، کافی است و تو نیز (پیامبر) و همچنین همه مطیعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگی را گواه و شاهد این امر کردیم و خدا از هر شاهدی بزرگتر است.))

ای مردم! چه می­گویید؟ خداوند، هر آوازی را می­شنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانید) آن کس که به راه هدایت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهی گراید، تنها به زیان خویش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستی و قدرتش برتر از هر قدرتی است.

ای مردم! از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و پیمان خود را با علی(ع) امیرالمؤمنین و با حسنین و امامان دیگر که کلمه طیبه باقیه­اند، استوار نمایید. هر که در ین امر، مکر پردازد خدایش به هلاکت در افکند و آنکس که بر عهد خود پای فشرده خدایش رحمت کند / فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ.. .¤

ای مردم! آنچه به شما گفتم، باز گویید و بر علی(ع)، با عنوان رسمی امیرالمؤمنین سلام دهید. بگویید: ((پروردگارا دستورت را شنیدیم و اطاعت کردیم تا از مرحمت و مغفرت تو بهره­مند شویم که بازگشت همه به توست)) و بگویید:

((سپاس خدای را که به این امر ما را هدایت و دلالت فرموده و اگر راهنمائیمان نمی­کرد، ما، خود، به راه هدایت دست نمی­یافتیم))

ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان بر شمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.

ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(ع) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.

ای مردم! رستگاران، کسانی هستند که در بیعت با علی(ع) و پذیرش ولایت او و در ادای سلام بر وی به عنوان امیرالمؤمنین، مبادرت و سبقت جویند، اینان در بهشتِ نعمتها متنعّم خواهند بود.

ای مردم! سخنی گویید که موجب رضای خدا باشد:

/فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِی الأرضِ جَمیعاً فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً ¤.

خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستایش، خدای راست که پروردگار جهانیان است.

(در این هنگام مردم، فریاد بر آوردند:)

فرمان خدا و پیامبر خدا را شنیدیم و با دل و زبان و دست مطیع و فرمانبرداریم. چون سخنان پیامبر، تمام شد، مردم بر گرد آن حضرت و امیرالمؤمنین(ع) سخت ازدحام کردند و هرکس می­خواست با ایشان، مصافحه و بیعت کند.

گویند نخستین کسی که موفق به مصافحه و بیعت شد، ابوبکر بود و پس از وی عمر و سپس عثمان بیعت کردند و به دنبال ایشان باقی مهاجران و انصار و دیگر مردمان، اقدام به بیعت کردند تا آنگاه که وقت نماز مغرب رسید. پیامبر در آن شب، نماز مغرب و عشا را پیوسته و در یک زمان به جای آورد.

در روایت است که پیامبر (ص) با هر گروه که به عنوان بیعت، مصافحه می­کرد، می­گفت:

((ألحَمدُ للّهِ الَّذی فَصَّلَنا عَلی جَمیعِ العالَمینَ)).

یعنی: ((ستایش خدای را که ما را بر همه جهانیان امتیاز مرحمت فرمود)).


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 28 بهمن 1388  ساعت 12:27 AM نظرات 0 | لينک مطلب

کاش!

 
کاش! روزی سینه ها دریای توفان خیز گردد 
کوچه از عطر عبوری، ناگهان لبریز گردد
 
جان بگیرد لحظه ها مان از حضور آشنایت 
از نوایت وسعت هر سینه عطر آمیز گردد
 
انتظار دیرپا، پایان بگیرد کاش روزی! 
بزم دلهامان سراسر شاد و شور انگیز گردد
 
با بهار سبز رخسارت گل باغ محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) 
باغهای غصّه و اندوه مان پاییز گردد
 

و بی خیال تو حاشا!

 
به نام نامیات ای آفتاب عالم بالا! 
غریب لحظه دردم، در این دو روزه دنیا
 
تمام هستی من نذر روشنایی نگاهت 
تمام دارو ندارم به راه توست مهیا

نبود و نیست به جانم هوای گشت و گذاری 
وبی هوای تو هرگز! وبی خیال تو حاشا!
 
مرا ببر به نهایت، نهایتی که تو دانی 
مرا بخوان به حضورت به بزم عشق و تولا
 
به راه سبز نگاهت امید بسته دل من 
بیا که بی تو اسیرم، به دست غربت یلدا
 
عطش نشسته به جانم ببخش جرعه نوری 
تو ای ترنم باران! تو ای ترانه دریا!
 
نمیشود که بخوانم بدون یاد تو هرگز! 
نمیشود که بمانم بدون مهر تو این جا
 
به لحظه لحظه عمرم، خیال بود و تو بودی 
به لحظه لحظه عمرم، خیال هست و تماشا
 
هماره همرهیام کن که بی پناه نمانم 
هماره همدم من باش، ای نهایت رؤیا!
 
نه صبر مانده دلم را نه طاقت و نه قراری 
به انتظار نشستم، به انتظار تو، تنها
 
امیدوارم و دانم که بی نصیب نمانم 
تویی که میبری ام تا به اوج سبز تمنّا
 
بیا بیا که سرآید شبان تیره عالم 
تو ای نهایت آبی! تو ای بهار شکوفا!
 
به حال «نسترن» از راه لطف مرحمتی کن 
ترا به حق محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)، ترا به حرمت زهرا (علیها السلام)!
 

 
آخرین نشانه

 
تا میوزد ز باغ خدا، عطر آشنا 
گل میکند تمامی باغ خیال ما

میبارد از کرانه دل، عطر آفتاب 
سر میزند زمشرق آیینه، نور ناب
 
آوای عشق میرسد از هر کران های 
گلبانگ شوق و زمزمه عاشقانه ای
 
رقص نسیم و خنده مهتاب، دیدنیست 
شعر بهار از لب گلها، شنیدنیست
 
ما را به بزم آینه ها بار میدهند 
فرصت برای لحظه دیدار میدهند

با تو زمانه خانه آیینه میشود 
فصل طلوع گل، گل آدینه میشود
 
میآیی ای زلال ترین آیه خدا 
از سمت عشق از حرم سبز آشنا

با تو سرود لاله، سرود شکفتن است 
از آسمان و روشنی و نور گفتن است

با تو هوای سرخ رهایی است در پَرم 
سبز است با خیال تو گلهای باورم

با تو هزار حنجره آواز با من است 
با تو، هوای آبی پرواز با من است

مهمان بزم آینه ها میشود دلم 
در دست آفتاب، رها میشود دلم

دلتنگی ام زآمدنت چاره میشود 
هر غصه ای زشهر دل آواره میشود

یاد تو میبَرد غم دل های خسته را 
وا میکند تمامی درهای بسته را
 
از عطر سبز عاطفه سرشار میشوم 
مست زلال لحظه دیدار میشوم
 
آبیتر از تمامی این آسمان تویی 
زیباترین بهار گلافشان جان، تویی
 
تو راز سر به مُهر فلک، گنج سرمدی 
فرزند فاطمه (علیها السلام) گل باغ محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم)

میآیی ای غزال غزل های انتظار! 
ای آخرین نشانه و ای آخرین بهار!


 
انتظار سبز

 
آرزو دارم بیایی، مژده سبز بهارم! 
ای تمام باور من، ای همه دارو ندارم!

آرزو دارم بتابی در دل تاریک غم ها 
ای جمالت روشنای خلوت شبهای تارم!
 
بی تو ای آرام جانم! پَرپَر دست خزانم 
بی تو کو درمان دردم؟ بی توکو صبروقرارم؟

مانده ام در حسرت و غم زانتظار دیرپایت 
آرزو دارم بیایی، تا سر آید انتظارم

محرمی کو تا بداند، درد بی پایان ما را؟ 
همدمی کو تا شود هنگامه غم، غمگسارم؟
 
در دل توفان غم ها، این منم غمگین و تنها 
بی تو یعنی: چاره ای بر درد تنهایی ندارم
 
عاشقم، حصرت نصیبم، بیقرارم، بی شکیبم 
مرهمی ایکاش! بگذاری به درد بیشمارم
 
ز آتش غم میگدازد، جان از غم پرپر من 
اشک حسرت میچکد از دیده امّیدوارم
 
در هجوم غصه و ماتم، غریبی، بی پناهی 
با خیال سبزت ای گل! لحظه ها را میشمارم

تاب ماندن نیست این دل، این دل درد آشنا را 
کاش! میشد دستهای مهربانت، سایه سارم
 
کی به پایان میرسد این لحظه های بیقراری؟ 
کی به درمان میرسد دردی که از داغ تو دارم

مژده سبز رهایی! آرزو دارم بیایی 
چاره سازی درد ما را، چاره ساز روزگارم!

گفته ای آدینه ها را چشم در راهت بمانم 
بعد عمری باز هم آدینه را چشم انتظارم


 
گل عشق


بیا تا شب ما چراغان شود 
به جانها گل عشق، مهمان شود

بیا تا زعطر نفس های تو 
درودشت آیینه بندان شود

ببارد گل از طاق آیینه ها 
زمین و زمان نور باران شود

ثمر آورد شاخه انتظار 
جهان روشن از نور قرآن شود

بیا تا دل عاشق ما پر از 
نوای دل انگیز باران شود

شکوفا شود گل به بزم چمن 
بهاری دل باغ و بستان شود

بیا تا گل چشمه آفتاب 
زشوق جمال تو، خندان شود

به پایان رسد قصه داغ ما 
غم ما زروی تو، درمان شود

سر آید غم بیکسیهای ما 
همه کارها روبه سامان شود

بیا تا زعطر محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) جهان 
گلستان،گلستان،گلستان شود

بیا تا ز دیدارت ای مهربان! 
شکوفاگل سرخ ایمان شود

زمین واکند سفره عشق را 
چو دستان سبزت گل افشان شود

بیا تا دل خسته «نسترن» 
جدا از غم و درد وحرمان شود


 
هوای سفر

 
بیا که خسته دل از کار روزگاران 
بیا به همرهی، ای چراغ تابانم!

بگیر دست مرا از کرامت و یاری 
تو ای حضور زلال طراوت جاری!

مرا بخوان به حضور تمام آینه ها 
رها کن از غم دل، خاطر غمین مرا

مرا ببر به دیار گل و ستاره و نور 
به شهر عاطفه ها و زلال سبز حضور

بخوان به خطّه خورشید و آفتاب مرا 
به سمت زمزمه های زلال آب مرا

به سمت سبز ترین سبز، رهسپارم کن 
قسم به نور! خزانم بیا بهارم کن

بریز جرعه نوری به ساغرجانم 
بپرس از دل شوریده پریشانم

مرا ببر به دیار کبوتران سپید 
دیار سرخ پرستو، دیار سبز امید

مرا ببر به تماشای باغ نیلوفر 
به روشنای سپیده به روشنایی سحر

مرا به خانه سبز نسیم مهمان کن 
دل مرا زحضورت، ستاره باران کن

مرا ببر به زیارت،زیارت گل یاس 
به بیکرانه ترین بیکرانه احساس

مرا ببر به زلالی ترین کرانه رود 
به سوی سبزترین لحظه لحظه موعود

بیا که تنگی دل را به مِهر چاره کنی 
دل غمین مرا خانه ستاره کنی

بیا که دست بدارم زهر چه اینجاییست 
مرا هوای سفر در دیار رؤیاییست

بیا زدست غم و غصه ها، رهایم کن 
بیا و با گل و آیینه، آشنایم کن

بیا که بی تو دلم تنگ از زمانه شده است 
غم فراق تو در سینه جاودانه شده است

به روی «نسترن» از مرحمت دری واکن 
بیا و چاره درد همیشه ما کن


 
در سایه سبز

 
کاش! روزی قصه غم هایمان پایان بگیرد 
دردهای بینصیبیهایمان، درمان بگیرد

کاش! روزی دست بردارد زدلها بیقراری 
کارهای بی سرو سامانمان، سامان بگیرد

ز آسمان دل ببارد قطره قطره روشنایی 
لحظه هامان بوی سبز نغمه باران بگیرد

بشکند بغض زمین را گریه های عاشقانه 
ناگهان در ناگهان زندگی، توفان بگیرد

شام بی فردای بی پایان ما شب زنده داران 
روشنی از چشمه خورشید جاویدان بگیرد

درسکوت لحظه ها جاری شود عطر شقایق 
لحظه ها مان عطر دلجوی گل ایمان بگیرد

چشمه نوری بتابد از افق هایرهایی 
عالم از سرچشمه نور خدایی جان بگیرد

سایه سار رحمتی پیدا شود از بیکرانها 
زندگی را در پناه روشن قرآن بگیرد

آفتاب عالم افروزی برآید ناگهانی 
شادمانیها نشانی از دل ویران بگیرد

«نسترن» در سایه دستان سبز مهربانی 
کاش! روزی قصه غم هایمان پایان بگیرد


 
روز دیدار

 
روزی زشهر روشن خورشید 
بوی بهار عشق میآید

از جاده های روشن امید 
میراث دار عشق میآید

مردی که داغ کربلا دارد 
در سینه اش از بوی گل غوغاست
 
او وارث خون شهیدان است 
او امتداد سرخ عاشورا است
 
سوز عطش درجان اوجاری است 
از تشنه کامیها خبر دارد
 
او قائم فجر قیامت هاست 
داغ شقایق برجگر دارد
 
از چشم هایش میتوان فهمید 
راز گل سرخ شقایق را
 
دلواپسیهای مداوم را 
داغ پرستوهای عاشق را
 
با توسنی رهوار میآید 
مردی معطر، آسمانی، پاک
 
مردی فراتر از همه عالم 
مردی فراتر از همه افلاک!

از آسمان کعبه میتابد 
با خود بهاری تازه میآرد
 
دارم به راه سبز دیدارش 
چشمی که مشتاقانه میبارد
 
در انتظار مژده وصل اند 
دلهای آتش خیز توفانی

در آرزوی روز دیدارند 
جانهایِ سرشارِ پریشانی
 
او مژده فجر سحر دارد 
با انقلاب سرخ صحرایی
 
آری قسم بر عشق میآید! 
آن یادگارسبز زهرایی (علیها السلام)
 
از خشم او بیداد میلرزد 
از قهر او بیداد میمیرد
 
او انتقام خون گلها را 
با ذوالفقار عدل میگیرد
 
ای کاش! فردایی که میآید 
با هر چه زیبایی قرین باشد
 
روزظهورحضرت مهدی (علیه السلام) 
پیغام دار آخرین باشد
 

 
بهار انتظار

 
گل باغ اهورایی! به دیدارم نمیآیی 
شفای درد تنهایی! به دیدارم نمیآیی

تمنای دل شیدا، امید دیده تنها! 
شب است و ناشکیبایی، به دیدارم نمیآیی

زهجرانت غمی دارم،فراق و ماتمی دارم 
گرفتارم نمیآیی، به دیدارم نمیآیی

بیا و روشنایی ده، حضور خلوت ما را 
چراغ شام یلدایی، به دیدارم نمیآیی

به هر سویی که رو کردم، جمالت آرزو کردم 
گل باغ تماشایی! به دیدارم نمیآیی

سرشکی دارم و آهی، شرار و درد جانکاهی 
تسلای دل مایی، به دیدارم نمیآیی

گل باغ تمنایم زعشقت ناشکیبایم 
سرود بزم صحرایی! به دیدارم نمیآیی

دمی بنشین کنار من، بهار انتظار من! 
امید جان سودایی! به دیدارم نمیآیی

به یادت ای گل زیبا! ببین سرشارِ سرشارم 
زشور و شوق و شیدایی، به دیدارم نمیآیی


 
با بهار تو

 
ما ویک عمر پریشانی و سرگردانی 
در غم هجر تو ای آینه نورانی

میگدازد دل حسرت زده تنها را 
آتش خانه بر انداز و غم پنهانی

روز در ماتم دیدار تو همخانه غم 
شب همه شبدل و همسایگی ویرانی

شد نصیب دل ماتم زده از دوری تو 
شعله حسرت و آوارگی و حیرانی

کو قراری که سر آریم غم هجر ترا؟ 
آه! از دربه دری، وای زبی سامانی

چشم درراه توماندیم قسم بر همه عشق! 
با دلی غمزده، چشمی همه دم بارانی

تا نتابی گل خورشید به باغ دل ما 
کی به پایان رسد این تیره شب ظلمانی

ذره را کاش! به لطف و به کرم بنوازی 
قطره را کاش! به دریای محبت خوانی

چاره ای کن به غم و درد و پریشانی ما 
تو فقط حال دل سوخته را میدانی!

کاش! کار دل غمدیده به سامان برسد 
با بهار تو رسد مژده گل افشانی

«نسترن» را زغم و غصّه رهایی چه شود؟ 
سوی ما کن نظری تا غم ما بنشانی


 
و ناگهان


میتابی ای فجر زیبا! ای مژده آسمانی! 
ای نور سبز رهایی! آیینه مهربانی

می تابی ای فجر زیبا! از مشرق انتظارم 
ای آفتاب درخشان در پرده پرنیانی!

می تابی ای روشنای شبهای دلواپسیها! 
خورشید بزم محبت، ای پرتو جاودانی!

ای یادگار سپیده! ای از تبار نجابت! 
زندانی این حصارم با درد و داغ نهانی

سوز عطش میگدازد، دلهای در آرزو را 
ای قاصد سبز باران! ای مژده زندگانی!

دیگر برایم نمانده، آرام و صبر و قراری 
دل برده ای از بر ما با آن همه دلستانی

فجر امیدم تو هستی، من ماندم و داغ غم ها 
ایکاش روزی دلم را، از دست غم وا رهانی!

ایکاش پایان بگیرد! روزی غم انتظارم 
عطر زلالت بپیچد، در کوچه ها، ناگهانی!

ای یاد رویت قرارم! جانم لبالب زدرد است 
تنها تویی کز دل من، رفع بلا میتوانی

میآیی و می فشانی از چهره گرد ملالم 
از چهره گرد ملالم، میآیی و میفشانی

آقا! قسم بر محبّت! چشم انتظار تو هستم 
چشم انتظار کرامت، زان در گه آسمانی

می آیی ای انتظارم! ای عطر سبز بهارم! 
آن روز، روزهایی ست، آن دم دم شادمانی

آن روز، آن روز موعود، ای آرزوی همیشه! 
هنگام فجر بهار است، هنگامه گل فشانی


 
مثل عشق!


لحظه لحظه با تو هستم، ای تمام انتظارم! 
چشم در راهت نشستم، ای گل باغ بهارم!

مثل رؤیا سبز سبزی، مثل دریا مهربانی 
با دل درد آشنایم، همنوایی، همزبانی

میتراود از نگاهت قطره قطره روشنایی 
مینشاند در دل من عطر ناب آشنایی

از نفس های زلالت میچکد بوی بهاران 
قلب من میگوید آیا میرسی همراه باران؟

مینوازی خاطرم را با نسیمی از کرامت 
میبری صبر و قرارم، ای حضور بی نهایت!

میوزی همراه گلها، هر سحر درباور من 
مینشینی در خیالم، ای گل نیلوفر من!

بوی خوب عشق داری، آشنا با کوچه هایی 
مثل عشقی، مثل نوری، با دل من آشنایی

بی تو نومیدم زهستی، با تو سرشار بهارم 
یادگار سبز زهرا (علیها السلام) من شما را دوست دارم!


 
انتظار همیشه

 
کاش! میآمدی گل زهرا (علیها السلام) 
انتظار همیشه دل ها

کاش! میآمدی زجاده نور 
ای تو معنای عشق! رمز حضور!

عطر پیغام سرمدی، مهدی (علیه السلام)! 
گل باغ محمدی، مهدی (علیه السلام)!

عاشقانیم و بی قرار توایم 
جمعه ها را در انتظار توایم

بیحضور تو دیده دریایییست 
سینه را شعله های تنهایی ست

کاش! میآمدی زخلوت راز 
ای تو معنای جاودان نماز!

ای تو تفسیر ذکر و مدح و ثنا! 
ترجمان امید و مهر و وفا

قائم آل عشق، روح قیام 
آخرین لاله، آخرین پیغام

قائم آل نور، یا مهدی (علیه السلام)! 
آیه های حضور یا مهدی (علیه السلام)!

سوره سوره عدالتی به خدا! 
بندگی را نهایتی به خدا!

ای نماز تو زینت دینم! 
رسم وراه تو رسم و آیینم

راز گویای عالم هستی! 
انتظار همیشه ام هستی

شور عشق است در سجود شما 
در قیام شما، قعود شما

عطر سجاده تان بهاری سبز 
راهِ پایان انتظاری سبز

از تبار زلال آیینه! 
مقتدای نماز آدینه!

چه شکوهی است در نیایش تو 
در ثنای تو و ستایش تو

همه دلهاست در تب و تابت 
عطر گل میوزد زمحرابت

در نماز تو عطر عاشورا است 
بوی گلهای باور زهرا (علیها السلام) است

کاش! روزی به اقتدای شما 
فجر آدینه ای شود بر پا

با تو عطر قیام برخیزد 
شوردرجسم وجان برانگیزد

با تو جاری شود در آیینه 
عطر سبز نماز آدینه

با تو جاری شود زلال خدا 
ای امید همیشه دنیا
 

 
صبح فردا

 
پشت پَرچین سپیدار، من او را دیدم 
سایه در سایه دیوار، من او را دیدم

سبدی از گل و سیب و غزل وآینه داشت 
با یکی توسن رهوار، من او را دیدم

من زلال نفسش را به خدا! حس کردم 
نه خیال است و نه پندار، من او را دیدم

به صنوبر، به شقایق، به گل یاس قسم! 
پشت این پنجره صد بار من او را دیدم

به گل افشانی دلهای رها میآمد 
شاد و آزاد و سبکبار من او را دیدم

عطر پیغام سحر بود که جاری میشد 
در تن کوچه اسرار من او را دیدم

پی درمان غمِ دخترکی میآمد 
دختری خسته و تبدار من او را دیدم

ردّ پایش سر آن کوچه خلوت پیدا است 
دور از دیده اغیار من او را دیدم

در هوایش دل من بود که از خود میرفت 
با دل و دیده بیدار من او را دیدم

مثل هر روز سلامی و گل لبخندی 
باز هم وعده دیدار! من او را دیدم

عابران را گل و آیینه تعارف میکرد 
نه همین بار که بسیار من او را دیدم

صبح فردا زهمین کوچه گذر خواهد کرد 
باز این جمله به تکرار «من او را دیدم»


 
دور از بهار

 
دانی که انتظار تو با ما چه میکند؟ 
توفان ببین به پهنه دریا چه میکند

آشفته ام چو موج به دریای زندگی 
آشفتگی ببین به دل ما، چه میکند

یکدم بپرس این همه غم این همه بلا 
در خاطر شکسته زغم ها چه میکند

دور از بهار روی تو بیبرگ مانده ام 
بی برگ و بار مانده به دنیا چه میکند؟

بنشین ز راه لطف دمی در کنار دل 
آخر بپرس این دل تنها چه میکند


 
قطره دریایی

 
ای روی تو در خوبی، آیینه زیبایی 
ای حسن تو جاویدان در اوج دلارایی

از عطر دلاویزت سرمست شده جانها 
ای عطر تو جان پرور چون روح مسیحایی

ماییم و دلی تنها در اوج پریشانی 
ای در لب نوشینت صد چشمه گوارایی

رونق زرُخ ماهت در باغ و گلستان است 
زینت زجمال توست، بر گنبد مینایی

در صحن گلستان، گل در صحن چمن، بلبل 
از چشم تو آموزد آیین فریبایی

از آتش عشق تو، بس شعله به جان دارم 
کی غم ببری از جان،ای روح شکوفایی!

فارغ زگل و گلشن، آسوده زگلزارم 
تا با رخ زیبایت اندر نظرم آیی

شوریده سرم یارا! بنواز دمی ما را 
ای مژده بیداری! ای ماه تماشایی

با یاد تو در جوشم، با غصه و غم تنها 
ای آرزوی جانها! امید که میآیی

امید به تو دارم، لطف تو بود یارم 
ای یاور مشتاقان! ای مونس تنهایی!

تو وسعت ناپیدا، من قطره بی تابم 
دانی چه بر سر دارد، این قطره دریایی؟

از شوق تو بی خوابم، در آتش و در آبم 
ای کاش شود روزی! کز پرده برون آیی

امام زمان (عج)



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 27 بهمن 1388  ساعت 2:02 AM نظرات 0 | لينک مطلب

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب كرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حكم كلید راهنما را داشته باشد.

1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

2- مردی كه به خاطر ” پول ” زن می گیرد، به نوكری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

4- زنی سعادتمند است كه مطیع ” شوهر” باشد. ( ضرب المثل یونانی )

5- زن عاقل با داماد ” بی پول ” خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

7- زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. ( ضرب المثل آلمانی )

8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

9- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

10-داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

13- برا ی یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی . ( ضرب المثل چینی )

14- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن . ( ضرب المثل چینی )

15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

16- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل تركی )

17- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

18- ازدواج مثل یك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

19- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

20- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

21- ازدواج مثل اجرای یك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط یك اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود. ( بورنز )

22- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )

24- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است . ( محمد حجازی)

25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم . ( خانم پرل باك )

26- با زنی ازدواج كنید كه اگر ” مرد ” بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

27- با همسر خود مثل یك كتاب رفتار كنید و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

28- برای یك زندگی سعادتمندانه ، مرد باید ” كر ” باشد و زن ” لال ” . ( سروانتس )

29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ ” شجاعت ” می خواهد. ( كریستین )

30- تا یك سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یكدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )

31- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز كنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانكلین )

32- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاك )

33- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

34- ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو ” زنده ” می شوند و اگر ” بد ” شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی )

35- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )

36- شوهر ” مغز” خانه است و زن ” قلب ” آن . ( سیریوس)

37- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاك )

38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

39- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. ( بن بیكر)

40- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آینده اش . ( سینكالویس)

41- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )

42- ازدواج كنید، به هر وسیله ای كه می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یك همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

43- قبل از رفتن به جنگ یكی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن . ( یكی از دانشمندان لهستانی )

44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( كارول بیكر)

45- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا كریستی)

46- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها كمتر خواهد شد. ( ولتر)

47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون )

48- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نیست ، تحمل كند. ( كینهابارد)

49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پیدا می كنند. ( شاو)

50- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه كنی ، مهمان هایت را یك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )

51 – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. ( ضرب المثل اسكاتلندی)

52 – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن . ( ضرب المثل آلمانی )

53 – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی . ( شارل بودلر )

54 – دوام ازدواج یك قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسكاتلندی )

55 – ازدواج پدیده ای است برای تكامل مرد. ( مثل سانسكریت )

56 – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می كند . (ضرب المثل آلمانی )

57 – ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارك تواین )

58 – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

60 – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. ( شارل بودلر )



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 26 بهمن 1388  ساعت 10:45 PM نظرات 0 | لينک مطلب

  چگونه از عذاب خدا در امان ماند كسی كه بی محابا سوگند دروغ می خورد.                             (وسائل الشیعه)



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:56 PM نظرات 1 | لينک مطلب

در روایات اسلامی راه های مبارزه با شیطان بیان شده است، از جمله:‌
1_‌ استغاذه؛ یعنی پناه بردن به خداوند از شر شیطان و گفتن " أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم".
انسان وقتی خدا را شناخت و دریافت که خدا هم قدرت بی پایان دارد و هم نسبت به انسان از پدر و مادرش مهربان تر است،‌ و با این احساس از شر شیطان به خدا پناه برد،‌ خداوند نجاتش می دهد و دماغ شیطان را به خاک می مالد.
قرآن می فرماید:‌ " و أما نیزغنّک من الشیطان نزغٌ فاستعذ بالله إنّه سمیع علیم؛ اگر انگیزش و وسوسه ای از شیطان تو را برانگیزد،‌ پس به خدا پناهنده شو که او شنوای دانا است".[1]
2_ بسم الله گفتن؛ مداومت به گفتن بسم الله در آغاز هر کاری به انسان القا می کند که استعانت فقط به درگاه خدا شایسته است،‌ و در هیچ امری غیر حق دخیل نیست. طبیعی است وقتی چنین عمل کند، دیگر جایی برای وساوس شیطان لعین باقی نمی ماند. رسول خدا(ص) فرمود: "وقتی سفرة غذا را می گسترانند، چهار هزار فرشته دور آن جمع می شوند. اگر بنده " بسم الله الرحمن الرحیم" گفت،‌فرشتگان می گویند: خدا بر شما و غذایتان برکت فرستد و به شیطان خطاب می کنند که بیرون رو، ای فاسق، تو را بر ایشان سلطنتی نیست. و اگر بسم الله نگفت فرشتکان به شیطان می گویند: بیا، ای فاسق و با این ها همغذا شو".[2]
3_نماز، یکی از عوامل دفع و رفع شیطان که در مبارزه با او سلاح تیز و برّانی محسوب می شود نماز است.
نماز اگر با آداب و شرایط آن اقامه شود، نمازگزار را به عالَم پاکی و قداست بالا برده و غُل و زنجیر دنیا و دام های شیطان را از پای او پاره می کند. قرآن می فرماید: "با نماز و روزه از خدا طلب یاری کنید".[3]
4_روزه؛ روزة حقیقی باعث می شود وسوسه و نیزنگ های شیطان از مملکت دل بیرون رود.
روزی پیامبر(ص) به یاران خود فرمود: آیا شما را به چیزی آگاه نکنم که اگر شما آن را انجام دهید،‌ شیطان از شما دور می گردد، همچون دوری شرق از غرب؟ عرض کردند:‌ بله یارسول الله. حضرت فرمود: روزه. روزه صورت شیطان را سیاه می کند.[4]
5_استغفار و توبه: وقتی انسان از کارهای زشت و خلاف خویش توبه کندو از خداوند بخواهد که گناهانش را بیامرزد و تصمیم بگیرد که دیگر گناه نکند،‌ ضربة‌ بزرگی بر شیطان وارد می شود. پیامبر(ص) فرمود: "ولاستغفار یقطع و تینه؛ طلب آمرزش و بخشش از خدا رگ دل شیطان را قطع کرده و بند دلش را پاره می کند".[5]
----------------------------------------------------------------------------------------------
[1]اعراف (7) آیة‌ 200.
[2]فروع کافی، ج 6، ص 292.
[3]بقره (2) آیة‌45.
[4]سفینه البحار، ج 2، ص 64.
[5]محمد محمدی ری شهری،‌ میزان الحکمه، ج 2، ص 1457، مادة شیطان،‌ شمارة9412.

 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:54 PM نظرات 0 | لينک مطلب

به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشته‌اند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند.
اولین تاریخ نگاران واقعه کربلا :
1 – اصبغ بن نباته مجاشعی
از برخی اسناد به دست می‌آید‌ نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(1) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب می‌آمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(2)
درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(3) و برخی سال 64هـ به بعد نوشته‌اند.(4)
2- جابر بن یزید جعفی
دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(5)
روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات می‌باشد.(6) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال 128هـ درگذشته است.(7)
3 - ابو مخنف( لوط بن یحیى)
کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای 158هـ) می‌زیست (8) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار می‌آید.(9) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود.
کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارش‌هایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است.
طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای 206هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمی‌دهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده 586 روایت می‌باشد.(10)
شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوت‌هایی دیده می‌شود که می‌تواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال می‌رود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد.
ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(11)
مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و می‌تواند صحیح‌ترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است.
به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است.
4- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی
وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب می‌آمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر می‌گفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتاب‌های زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانسته‌اند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشته‌های هشام است. هشام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(12) همان طور که از تاریخ طبری استفاده می‌شود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی می‌باشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی 158) فرا گرفته، در آن جمع‌آوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال 60 و 61،‌ در کتاب تاریخ خود نقل می‌کند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل می‌کند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر می‌رسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل می‌کند، (13) همچنین از مهم‌ترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشته‌های هشام کلبی می‌باشد.(14)
درگذشت او را سال 204 ذکر کرده‌اند.(15)
کتاب‌های معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشته‌اند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفته‌اند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1ـ‌ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین،‌ محمدباقر محمودی، ج 1، ص 6؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج 22، ص 23 ـ 24.
2ـ قاموس الرجال،‌محمدتقی تستری، ج 2، ص 166.
3ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج 22، ص 23.
4ـ عبرات المصطفین، ج 1، ص 6.
5ـ رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315، شماره 330.
6ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص124، 125،‌141و 142.
7ـ رجال نجاشی، ج1، ص 314.
8ـ وقعة الطف، ص 8.
9ـ رجال نجاشی، ج 2، ص 191، شماره 873.
10ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص 86.
11ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 20.
12ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص 31، 35 و43 .
13ـ وقعة الطف، ص 8.
14 – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج1، ص 1.
15- وفیات الاعیان، ج 6، ص 82 و 84 .

 

 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:51 PM نظرات 0 | لينک مطلب

نام اختراع                                                      نام مخترع

1)      اتومبیل با دنده

2)      اتوبوس برقی

3)      اتومبیل بخار

4)      اتومبیل برقی

5)      اتومبیل بنزینی

6)      اتومبیل کامل

7)      اره برقی

8)      اژدربا پروانه

9)      اسپکتروسکوپ

10)  استارت آسانسور

11)  استروسکوپ

12)  اشعه ایکس

13)  الکترومغناطیس

14)  آلومینیوم

15)  آینه

16)  بالون

17)  برق

18)  برق گیر

19)  بلند گو

20)  بمب

21)  بمب اتم

22)  بمب کامل

23)  بنزین

24)  عدد پی

25)  پیانو

26)  پیل اتمی

27)  پیل الکتریکی

28)  پیل دانیل

29)  تانک

30)  تراکتور

31)  ترانسفورماتور

32)  ترانسفورماتور متناوب

33)  ترمز آسانسور

34)  تفنگ دوربین دار

35)  تلسکوپ

36)  تلفن

37)  تلفن خودکار

38)  تلگراف بیسیم

39)  تلویزیون اولیه

40)  تلویزیون رنگی

41)  توربین آبی

42)  پاندول

43)  جت

بنز آلمانی

واندیل آمریکایی

روبرت آمریکایی

موریس آمریکایی

هانری فورد آمریکایی

دایملر آلمانی

نیوبری انگلیسی

وایت هود انگلیسی

لارسون آمریکایی

لارسون آمریکایی

لانیناک آمریکایی

رنگتن آلمانی

ویلیام استرجن انگلیسی

هال آمریکایی

هاروی ایتالیایی

مونگولفید فرانسوی

ادیسون آمریکایی

فرانکلین آمریکایی

رایس کلرک آمریکایی

انریکه سوئدی

انیشتن آلمانی

تیت آمریکایی

میچلی آمریکایی

ارشمید س یونانی

کریستوفری ایتالیایی

فرمی ایتالیایی

ولتا فرانسوی

آنتوان بکرل فرانسوی

سوپنون انگلیسی

هافت آمریکایی

برد اسکاتلندی

استانلی آمریکایی

اومتیس امریکایی

فیسک آمریکایی

گالیله ایتالیایی

گراهام بل آمریکایی

استراگر آمریکایی

مارکونی ایتالیایی

برد اسکاتلندی

پیتر گلد مارک آمریکایی

فرانسیس آمریکایی

گالیله ایتالیایی

فرانک هویتل آمریکایی

44)جرثقیل

45) چراغ برق زغالی

46) چراغ گاز معدنی

47) چرخ خیاطی

48) دوچرخه

49) دوربین

50) ترن برقی

51) ترمز بادی

52) تلسکوپ نجومی

53) تلفن بیسیم

54) تلگراف اولیه

55) تلگراف زیر دریایی

56) تلویزیون تکمیلی

57) تله تایپ

58) توربین بخار

59) پروانه کشتی

60) چاپ

61)چراغ گاز

62) چراغ برق زغالی خودکار

63) دستگاه تلگراف

64) دوچرخه کامل

65) دوربین سینما

66) دینامیت

67) رادیو

68) رادیو تلفن

69)راکتور اتمی

70) ژیپلن

71) ساعت جیبی

72) سنجاق کاغذ

73) سینما سه بعدی

74) عکاسی

75) عکس متحرک

76) کابل برق

77) کاربراتور

78) کبریت

79)کشتی بخار

80) ناو جنگی

81) کوره ذوب آهن

82) گرامافون

83) گوشی پزشکی

84) رادار

85) رادیو اکتیویته

86) رادیو متر

87) زیر دریایی

88) ژیروسکوپ

89) ساعت دیواری

90) سینما

دونورمبرک آلمانی

الکساندر پولسن آمریکایی

دیومی انگلیسی

تیمونید فرانسوی

مکمین اسکاتلندی

داگر فرانسوی

چونگ آمریکایی

ویستینگهاوس آمریکایی

کپلر آلمانی

کارل لیس آمریکایی

مورس آمریکایی

دوبروی آمریکایی

فیلوفرانسورس آمریکایی

ادیسون آمریکایی

چارلز پارسونز آمریکایی

استیونسن آمریکایی

گوتنبرگ آلمانی

بونس آلمانی

لودوویک آمریکایی

کلودشاپ فرانسوی

پوپ آمریکایی

لومیر فرانسوی

آلفرد نوبل سوئدی

مارکونی ایتالیایی

پولسن آمریکایی

انریکو فرمی ایتالیایی

ژیپلن آلمانی

ژرژگراهام انگلیسی

هافت آمریکایی

والر آمریکایی

داگر فرانسوی

ادیسون آمریکایی

آفل واسپنسر آمریکایی

وایمد آمریکایی

جان واکر انگلیسی

ژوفرو فرانسوی

اریکسون آمریکایی

زیمنس آلمانی

برلیز آمریکایی

لافینه فرانسوی

تیلوروپونک آلمانی

هانری بکرل فرانسوی

ویلیام کروس انگلیسی

هالند آمریکایی

فوکو فرانسوی

هوگوس هلندی

لومیر فرانسوی

 

91) سیمان

92) عکس رنگی

93) قلم خودنویس

94) قلم خود نویس کامل

95) کاغذ

96) کبریت فسفری

97) کشتی بخار موتوری

98) کنتور برق

99) گالوانومتر

100) گراورسازی

101) گیوتین

102) لاستیک بادی

103) لاستیک مصنوعی

104) لامپ نئون

105) لوکوموتیو کامل

106) ماشین بخار اولیه

107) ماشین بطری سازی

108) ماشین حساب نواری

109) ماشین شخم زنی

110) ماشین کفشدوزی

111) موشک

112) میزان الهوا

113) موتورسیکلت

114) نورافکن

115) هواپیمای ساده

116) هفت تیر خودکار

117) اتم

118) آسپین

119) لامپ رادیو

120) لامپ برقی

121) لوکوموتیو

122) ماشین بافندگی

123) ماشین تحریر

124) ماشین حساب

125) ماشین چاپ

126) ماشین نساجی

127) مسلسل

128) دماسنج

129) موتور دیزل

130) نایلون

131) نورافکن کامل

132) هلیکوپتر

133) اتر

134) اتم والکترون

135) آستون

136) اکسیژن

137) الکترودینامیک

138) الکل اتیلیک

139) انسولین

آسپیدان انگلیسی

لیپمان فرانسوی

واترمن آمریکایی

وبرت آمریکایی

دال آمریکایی

فیلیپس آمریکایی

فولتون آمریکایی

فولت آمریکایی

ویلیام تامسون آمریکایی

ایوز آمریکایی

گیوتین فرانسوی

جان دانلپ ایرلندی

هیل انگلیسی

کلود آمریکایی

جرج استیونسن آمریکایی

مترژاکارد فرانسوی

اوسن آمریکایی

بورو آمریکایی

نیوبلد آمریکایی

مک کی آمریکایی

رابرت گدار آمریکایی

توریسلی ایتالیایی

دایملر آمریکایی

درومنه انگلیسی

ارویل رایت آمریکایی

هال آمریکایی

راترفورد آمریکایی

درسر انگلیسی

لانک تور آمریکایی

ادیسون آمریکایی

ترونیک انگلیسی

کارت رایت آمریکایی

هورفر اتریشی

پاسکال فرانسوی

مور آمریکایی

کلرت رایت انگلیسی

هاچ گیس آمریکایی

فارانهایت آلمانی

دیزل آلمانی

کاروتر آمریکایی

اسپری انگلیسی

برنان انگلیسی

لانگ آمریکایی

دالتون انگلیسی

وایتر انگلیسی

لاوازیه فرانسوی

ژان اوستد انگلیسی

اوگوست کاهور فرانسوی

بلاک انگلیسی

 

140) بری بری

141) جدول شیمی

142) جوهر گوگرد

143) حصبه

144) رادیو اکتیویته

145) ژن

146) سرم سیاه زخم

147) ستاره دنباله دار

148) سولفا فیلامید

149) کلر

150) میکروب

151) گاز کربنیک

152) مغناطیس حیوانی

153) مایه کوبی(واکسن)

154) میکروب وبا

155) الکترون

156) الکل

157) امواج الکتریکی

158) اورومایسین

159) پنی سیلین

160) جذام

161) د.د.ت

162) دیفتری

163) رادیوم

164) سرم

165) سل

166) طاعون

167) کلرفرم

168) گردش خون

169) مقاومت الکتریکی

170) میکروب حصبه

171) هاری

172) هلیوم

173) هندسه تحلیلی

174) هندسه ترسیمی

175) واکسن آبله

176) نیل بنفش

177) الکترومانتیتیک

178) آمونیاک مصنوعی

179) اورانوس

180) بنزین سبک

181) سلولوئید

182) گروه خون

183) بیسموت

184) ویروس

ناکاکی ژاپنی

مندلیف روسی

زکریای رازی

هانس روبرت انگلیسی

هانری بکرل فرانسوی

توماس هانت مورگان

داون فرانسوی

هالی آمریکایی

سالک آمریکایی

ویلهم شل سوئدی

لوئی پاستور فرانسوی

ژوزف بلاک انگلیسی

لوی گالوانی فرانسوی

ادوارد جنر آمریکایی

روبرت کخ آلمانی

تامسون انگلیسی

زکریای رازی

هرتز آلمانی

دوکار آمریکایی

الکساندر فلمینگ

هانس روبرت آلمانی

زایدلر آلمانی

فردریک لوفلر آلمانی

مادام ماری لهستانی

شارل ریشه فرانسوی

روبرت کخ آلمانی

الکساندر یرسن

کوتری آمریکایی

ویلیام هاروی انگلیسی

سیمون اوهم آلمانی

ابرت آلمانی

لوئی پاستور فرانسوی

نرمان لوکی میر انگلیسی

دکارت فرانسوی

کاسپار مونژ فرانسوی

ادوارد جنر انگلیسی

شارل لوت فرانسوی

اورستد آمریکایی

هابر

ویلیام هرشل

برتون

آنسلم پاین

کارل لاندستایز

والنتین

ایوانوسکی

 

185) کنسرو

186) نیکل

187) قند

188) اشعه آلفا و بتا

189) پنو مو کوک

190) کزاز

191) مننگوکوک

192) دیسانتری

193) سیاه سرفه

194) تب برفکی

195) تب زرد

196) فلج کودکان

197) تبخال

198) گریپ

199) سرخک

200) زونا

201) آبله مرغان

202) گونو کوک

203) اوره

204) ارتعاشات صوتی

205) دینام

فرانسوا آپر

کرون استت

مارگراف

راترفورد آمریکایی

تالامون فرانسوی

نیکلائیر روسی

ویشزلبوم اتریشی

شیگا ژاپنی

برده وژانگو بلژیکی

لوفلر آلمانی

رید آمریکایی

لنداستینز و پوپر

کروتر آلمانی

نیکول و لوبایی

پلوتز آمریکایی

هنله فرانسوی

ولر آمریکایی

نیسر آلمانی

فردریک و هلر

ارنت فلاتی آلمانی

گرامول آلمانی

    

 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:39 PM نظرات 0 | لينک مطلب

ناپلئون  درسفری که به مصر داشت به کتابخانه ای رفت  و . مترجم قرآن را باز کرد و این آیه آمد: ان هذا القرآن یهدى للتى هى اءقوم و یبشر المؤ منین ( سوره اسراء آیه 9) براستى که دین قرآن هدایت مى کند بآنچه درست و محکمتر است و بر مؤ منان بشارت مى دهد
وقتى مترجم این آیه را خواند و ترجمه کرد؛ از کتابخانه بیرون آمد و شب را تا صبح بفکر این آیه بود. صبح باز به کتابخانه آمد و مترجم آیاتى دیگر از قرآن را برایش ترجمه کرد.
روز سوم هم مترجم از قرآن براى او خواند و ترجمه کرد
ناپلئون در مورد  قرآن سئوال نمود.
 گفتند : مسلمانان معتقدند که خداوند قرآن را بر پیامبر آخرالزمان محمد( صلى الله علیه و آله وسلم) نازل کرده است و تا قیامت کتاب هدایت آنان است .
ناپلئون گفت : آنچه من از این کتاب استفاده کردم اینطور احساس نمودم که
1) اگر مسلمین از دستورات جامع این کتاب استفاده کنند روى ذلت نخواهند دید.
2) تا زمانیکه قرآن بین آنها حکومت کند، مسلمانان تسلیم ما  نخواهند شد؛ مگر ما بین آنها و قرآن جدائى بیفکنیم
منبع: رهنماى سعادت جلد 2ص  478 - هماى سعادت ص 96 به نقل از کتاب یکصدموضوع پانصدداستان ، سید علی اکبر صداقت)



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:33 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

زیباترین شروع            بسم الله

زیباترین دین               اسلام

زیباترین خانه              کعبه

زیباترین سنگ             حجرالاسود

زیباترین لباس              احرام

زیباترین بیابان             عرفات

زیباترین چشمه             زمزم

زیباترین قربانی            حضرت اسماعیل

زیباترین خاک              تربت

زیباترین زمین              کربلا

زیباترین شهید              امام حسین(ع)

زیباترین سخنگو           حضرت زینب

زیباترین پرچمدار          حضرت عبا س

زیباترین عمو               حضرت ابوالفضل

زیباترین غنچه              حضرت علی اصغر

زیباترین کلام              لااله الا الله

زیباترین ستون             نماز

زیباترین آواز              اذان

زیباترین با نک            تکبیر

زیباترین سوره             حمد

زیباترین  سلسله           انبیا

زیباترین پارسا             حضرت علی(ع)

زیباترین استاد             امام صادق

زیباترین زندانی           امام موسی ابن جعفر(ع)

زیباترین انسا ن            پیامبر(ص)

زیباترین صابر            ایوب(ع)

زیباترین مهاجر            هاجر

زیباترین عمل              عباد ت

زیباترین سرانجام          شهادت

زیباترین نیکی              نیکی به پدر و مادر

زیباترین دوست             کتاب  

زیباترین جنگ             جنک با نفس

زیباترین شب               شب قدر

زیباترین سرمایه            زما ن

زیباترین کلمه                محبت

زیباترین ابزار                قلم

 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:31 PM نظرات 0 | لينک مطلب

خشنودی خدا خشنودی پدر و آزردگی خدا آزردگی پدر است    

                                        پیامبر اعظم(ص) 

جهل و بی خبری انسان از عیوب اخلاقی اش در ردیف بزرگترین

گناهان اوست.                      حضرت علی(ع)

ثروتی برتر از علم نیست.           امام حسن(ع)

برای اینکه خود را مقتدر نشان دهی سعی کن به حرفی که می زنی

عمل کنی.                              گاندی

صبح که از خواب بر می خیزی فکر کن دنیا برای تو گلستان شده

است باور کن گلستان می شود.           ویکتور هوگو

 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 25 بهمن 1388  ساعت 11:29 PM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :25
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
  • 6  
  • 7  
  • 8  
  • 9  
  • 10  
  • >  
Powered By Rasekhoon.net