**غیر ممکن است که بتوانی با چشمان باز، عطسه کنی!
**56% افرادی كه دست چپ هستند، تایپیستند.
**اگر میخواهی از آرواره یک تمساح جان سالم به در ببری، انگشتهایت را در چشمانش فرو کن. فوراً به شما اجازه میدهد كه فرار كنی!
**وقتی شخصی در سریلانکا سرش را از طرفی به طرف دیگر تكان میدهد، یعنی «باشه»!
**یکی از شگفتیهای ریاضی این است که وقتی عدد 111111111 را در خودش ضرب كنی، جواب خواهد شد: 12345678987654321
**«
Dreamt
» تنها كلمهایست که در زبان انگلیسی با
mt
تمام میشود!!
**«یویو» اولین بار به عنوان یک سلاح در فیلیپین استفاده میشد!
**در واشنگتن بیشتر از مردمانش، تلفن وجود دارد.
هنگام ملاحظه مصائب بسیار، آسیب ها و تلفاتی كه زلزله ها باعث شده اند، بسیار طبیعی است كه از خود بپرسیم آیا می توان از این وقایع اجتناب كرد و طبیعتاً اگر بتوانیم پیش از وقوع چنین فجایعی در مورد آنها هشدار بدهیم، زندگی های بسیاری نجات خواهند یافت… اما آیا می توان زمین لرزه ها را پیش بینی كرد؟
از لحاظ نظری كاملاً واضح است كه اگر پارامترهای دخیل در تنش های پوسته زمین را بدانیم باید بتوانیم زلزله ها را پیش بینی كنیم. عقیده عمومی در دهه 1960 و 1970 این بود كه با بررسی دقیق سابقه حركات گسل ها، الگوهایی قابل پیش بینی به دست خواهند آمد. علاوه بر این تصور می شد كه الگوهای غیرعادی كوتاه مدت رفتار حركات گسل ها پیش از زمین لرزه قابل پیش بینی هستند و لذا می توان ساعت ها و روزها پیش از وقوع زمین لرزه به مردم اطلاع داد تا نواحی خطرناك را تخلیه كنند. اما امروز كاملاً روشن شده است كه پیش بینی وقوع زمین لرزه بسیار پیچیده تر از آنی است كه در ابتدا تصور می شد. امروزه می دانیم كه زلزله ها چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ مكانی گه گاهی و پراكنده هستند.
به جای تلاش كردن برای پیش بینی اینكه چه هنگامی شهرهای ما ویران خواهند شد، باید بر اطمینان یافتن از سالم ماندن آنها هنگام بروز زلزله متمركز شد.
یكی از موانع عمده در پیش بینی دقیق زلزله این است كه گسل ها جدا از هم عمل نمی كنند. هنگامی كه در یك گسل شكست رخ می دهد، تنش حاصل می تواند به گسل دیگری منتقل شود و این امر ادامه می یابد. تغییر كشش درون پوسته زمین الگوهایی با تغییر تدریجی دارد كه دانشمندان اطلاع دقیقی از آن ندارند.
با این حال تلاش ها برای پیش بینی زلزله ها همچنان از راه های مختلف ادامه پیدا كرده است. این تلاش ها در 20 سال گذشته عمدتاً در سه حوزه زیر متمركز بوده است.
1- فرضیه پیش بینی درازمدت
در این حوزه دانشمندان از روش ها و رویكردهایی استفاده می كنند تا زمان تقریبی وقوع زمین لرزه ها را در آینده درازمدت تخمین بزنند. هیچ كدام از این روش ها نمی توانند لحظه دقیق زمانی یا شدت دقیق زلزله را معین كنند، اما می توانند تقریبی از آنها به دست دهند. بنابراین اطلاعات مفیدی در اختیار خواهد بود كه احتیاطات لازم در مواردی مانند مقاوم سازی ساختار بناها انجام شود. برای مثال اگر به مهندسان گفته شود كه ساختمان یا پلی را كه طراحی می كنند باید بتواند ضربه ای حداكثر 5/0 گرم در 50 سال آینده تحمل كند، آنها ساختمان را طوری طراحی می كنند كه این خصوصیت را دارا باشد. در پیش بینی درازمدت زلزله چند مسئله مورد بررسی قرار می گیرد.
الف- فاصله بازگشت
این فاصله به ما می گوید زلزله ها با چه تناوبی در یك گسل معین رخ می دهند، و حداكثر حركات زمین كه احتمال دارد در یك ناحیه معین و در یك دوره معین زمانی ایجاد كنند چقدر است. این فاصله با كسب كردن اطلاعات از چند منبع متفاوت به دست می آید: سوابق تاریخی زلزله ها، شواهد زمین شناختی (اثراتی كه زلزله ها به جای می گذارند) و شواهد زمین سنجی (میزان كششی كه در صخره ها به وجود می آید). براساس این فرضیه كه زلزله های بزرگ در فواصل دوره های مشابه زمانی رخ می دهند، داده های حاصل از منابع بالا می توانند احتمال زلزله های آینده را پیش بینی كنند. با این حال دقت این پیش بینی درازمدت براساس فواصل بازگشت كاملاً محدود است زیرا وقایع درون یك گسل ممكن است به خاطر به وجود آمدن نیروهای جدید از دوره ای به دوره ای دیگر تفاوت كند.
ب _ پیگیری تغییر شكل های زمین
یك راه دیگر پیش بینی زلزله ها اندازه گیری میزان جابه جایی زمین در طول یك گسل است. براساس همین روش «هری اف راید»، یك زلزله شناس كالیفرنیایی توانست پیش بینی كند كه شوك بعدی در گسل سنت آندرئاس در كالیفرنیا حدود یكصد سال پس از زلزله بزرگ حاصل از این گسل در سال 19 06 به وجود می آید. اندازه گیری هایی كه پیش از این زلزله انجام شده بود نشان داده بود كه زمین به طور متوسط 65/0 متر در هر ده سال تحت كشش و جابه جایی قرار می گیرد. راید خاطرنشان كرد از آنجا كه حداكثر جابه جایی در طول این گسل در زلزله 1 9 6، 5/6 متر بوده است بنابراین احتمالاً نتیجه یك قرن تجمع كشش در زمین است، زلزله ای با شدت مشابه زلزله 1906 در این گسل حدوداً 100 سال بعد رخ می دهد.امروزه ماهواره ها می توانند با فراهم آوری اطلاعات موقعیت دقیق (
GPS
) به زلزله شناسان امكان دهند میزان دقیق تغییر شكل پوسته زمین و محل دقیق آن را تعیین كنند. اندازه گیری های مكرر می تواند نشان دهد كه آیا گسل در حال لغزش هست یا نه. بنابراین سرعت جابه جایی و میزان كشش در هر ناحیه گسل را می توان شناسایی كرد و پیش بینی های حتی بهتری را انجام داد.
ج _ فرضیه شكاف لرزه ای
فرض اصلی در این مورد این است كه زلزله های بزرگ گرایش دارند كه هر بار در مكان مشابهی رخ دهند، اگر نمودار همه زلزله های بزرگ روی حد مرزهای صفحات زمین را داشته باشید، متوجه می شوید كه آنها قطعات جداگانه مجاوری از یك حد مرز پر می كنند. شكاف لرزه ای (
Seisemic gap
) قطعه ای است كه در آن برای مدتی طولانی زلزله ای رخ نداده است اما سابقه تاریخی یك زمین لرزه در آن ناحیه در گذشته وجود دارد.
2 _ یافتن گسل های جدید
یافتن گسل های جدید علاوه بر گسل های از قبل فعال، می تواند بر دانشمندان در پیش بینی بروز بالقوه زلزله ها در مكان های غیرمنتظر كمك كند. شواهد متعددی در یك منطقه می تواند به وجود گسل هایی دلالت كند كه برای مدت های بسیاری در زمان های اخیر حركت نكرده اند از جمله:این گسل ها در چشم انداز منطقه برجستگی های مستقیم طولانی ای تشكیل می دهند كه می توانند توپوگرافی محلی و زهكشی طبیعی را تغییر دهند. بنابراین آنها زمین هایی اعوجاج یافته و دریاچه و حوضچه هایی تشكیل شده از انحنای زمین به سمت پایین به جای می گذارند. آنها می توانند محل ظهور چشمه ها باشند و به خاطر زهكشی طبیعی اغلب در طول مسیرشان از پوشش گیاهی انبوهی پوشیده شده اند.
گسل ها را می توان به وسیله بررسی های انعكاس امواج شناسایی كرد، كه از طریق ثبت امواج انعكاس یافته كه یك شوك انفجاری از حد مرزهای لایه های پوسته زمین انجام می شود.
صخره های موجود در طول خطوط گسل گاه به گاه به علت زلزله ها متلاشی می شوند. همه یخچال ها و نهرها در طول شكاف های حاصل به راه می افتند و ممكن است دره های بزرگی در طول یك گسل پوسته زمین به وجود آید.
3- علائم زلزله قریب الوقوعانواع بسیار متفاوتی از فعالیت های كوتاه مدت، كه طول آنها از چند روز تا چندسال تغییر می كند، قبل از زلزله های بزرگ ذكر شده اند. زلزله شناسان به دنبال الگوهای منظم در چنین پیش درآمدهای كوتاه مدتی هستند.
از یك طرف امواج ضربه ای پیشینی (
foreshocks
)، مجموعه ای از لرزه های خفیف یا دوره های بدون لرزه پیش از زلزله های بزرگ گزارش شده اند، گرچه آنها لزوماً همیشه رخ نمی دهند. رفتارهای غیرعادی حیوانات نیز كه به عنوان پیش بینی كننده زلزله ذكر شده است همیشگی نیست.
از طرف دیگر تنش فوق العاده صخره ها كه درشرف جابه جایی هستند باعث گرم شدن، تغییر شكل و انبساط آنها پیش از زلزله می شود و بنابراین شماری از تغییرات در پوسته زمین پیش از زلزله رخ می دهد و دانشمندان از وسائل گوناگونی برای اندازه گیری و ثبت این تغییرات استفاده می كنند؛ هر چند كه هیچ كدام از این موارد نیز پیش بینی كننده قطعی و دقیق زلزله نیستند. از جمله این تغییرات اینها هستند.گاهی زمین ممكن است در حد چند میلی متر یا سانتی متر پیش از زلزله انحنا پیدا كند. انحنا سنج هایی (
Tiltmeter
) كه در سوراخ های عمیق و با دقت حفر شده قرار داشته باشند، می توانند این پدیده را كشف كنند.
تغییراتی در سرعت امواج لرزه ای در صخره های تحت تنش قرار گرفته نزدیك به گسل یافت شده است. شكاف های ذره بینی در صخره تحت تنش قرار گرفته نسبت به جهتی كه تنش بر آنها وارد می شود به هم می پیوندند و این امر می تواند بر چگونگی عبور لرزه های خفیف از میان آنها تاثیر بگذارد.
گاز رادون ممكن است از این شكاف های ریز تازه به وجود آمده در یك صخره تحت فشار ساطع شود. آبی كه به درون صخره نفوذ می كند مواد شیمیایی از جمله رادون را از صخره جذب می كند و در نتیجه محتوای شیمیایی چنین موادی در آب چاه های منطقه افزایش می یابد.
جریان یافتن آب های زیرزمینی به درون شكاف های صخره ها ممكن است باعث كاهش سطح سفره آب زیرزمینی منطقه شود.
دربعضی از صخره های نزدیك به نقطه جابه جایی گسل ممكن است تغییر رسانایی الكتریكی ثبت شود .
شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده میکرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت مینمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.
سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهلبیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند و دستشان به حرم مطهر نمیرسد.»
آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.
هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.»
وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .
نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود میلرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت میکرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟»
پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»
محمد بن على ترمذى، از عالمان ربانى و دانشمندان عارف مسلك بود. در عرفان و طریقت ، به علم بسیار اهمیت مى داد ؛ چنان كه او را "حكیم الاولیاء" مى خواندند.
در جوانى با دو تن از دوستانش ، عزم كردند كه به طلب علم روند. چاره اى جز این ندیدند كه از شهر خود ، هجرت كنند و به جایى روند كه بازار علم و درس ، در آن جا گرم تر است.
محمد ، به خانه آمد و عزم خود را به مادر خبر داد.
مادرش غمگین شد و گفت : اى جان مادر ! من ضعیفم و بى كس و تو حامى من هستى ؛ اگر بروى ، من چگونه روزگار خود را بگذرانم. مرا به كه مى سپارى ؟ آیا روا مى دارى كه مادرت تنها و عاجز بماند و تو دانشمند شوى ؟
از این سخن مادر ، دردى به دل او فرود آمد. ترك سفر كرد و آن دو رفیق ، به طلب علم از شهر بیرون رفتند.
مدتى گذشت و محمد همچنان حسرت مى خورد و آه مى كشید.
روزى در گورستان شهر نشسته بود و زار مى گریست و مى گفت : من این جا بى كار و جاهل ماندم و دوستان من به طلب علم رفتند. وقتى باز آیند ، آنان عالماند و من هنوز جاهل.
ناگاه پیرى نورانى بیامد و گفت : اى پسر!چرا گریانى ؟
محمد ، حال خود را باز گفت.
پیر گفت : خواهى كه تو را هر روز درسى گویم تا به زودى از ایشان در گذرى و عالم تر از دوستانت شوى ؟
گفت : آرى ، مى خواهم.
پس هر روز ، درسى مى گفت تا سه سال گذشت. بعد از آن معلوم شد كه آن پیر نورانى ، خضر (ع) بود و این نعمت و توفیق ، به بركت رضا و دعاى مادر یافته است.
كسى نزد امیرمؤ منان على (علیه السلام) از عدم استجابت دعایش شكایت كرد و گفت با اینكه خداوند فرموده دعا كنید من اجابت مى كنم ، چرا ما دعا مى كنیم و به اجابت نمى رسد ؟! اما در پاسخ فرمود: قلب و فكر شما در هشت چیز خیانت كرده لذا دعایتان مستجاب نمى شود:
1- شما خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نكرده اید، بهمین دلیل شناخت شما سودى بحالتان نداشته.
2- شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنتش به مخالفت برخاسته اید ثمره ایمان شما كجا است ؟
3- كتاب او را خوانده اید ولى به آن عمل نكرده اید، گفتید شنیدیم و اطاعت كردیم سپس به مخالفت برخاستید.
4- شما مى گوئید از مجازات و كیفر خدا مى ترسید، اما همواره كارهائى مى كنید كه شما را به آن نزدیك مى سازد ...
5- مى گوئید به پاداش الهى علاقه دارید اما همواره كارى انجام مى دهید كه شما را از آن دور مى سازد ...
6- نعمت خدا را مى خورید و حق شكر او را ادا نمى كنید.
7- به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستى با او مى ریزید) ادعاى دشمنى با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمى كنید.
8- شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افكنده اید .. . با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى كه خودتان درهاى آنرا بسته اید؟ تقوا پیشه كنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهى از منكر كنید تا دعاى شما به اجابت برسد.
امام علی (ع) (نهج البلاغه حكمت 337) : دعا كننده بدون عمل و تلاش مانند تیرانداز بدون زه است.
اندیشه است که عظمت انسان را می سازد.
(پاسکال)
در یک روح بزرگ همه چیز بزرگ است .
(پاسکال)
آدمهای بدبین در هیچ جنگی پیروز نمی شوند.
(آیزنهاور)
تنها زندگی ای ارزشمند است که صرف دیگران شود.
(آلبرت اینشتین)
سعی نکن انسان موفقی باشی سعی کن انسان با ارزشی باشی.
(آلبر کامو)
احساس ایمنی و شادمانی حاصل ایمان کامل به خداست.
(اسکال ویش)
دختر فقیری بود که در شهر دور افتاده ای به تنهایی زندگی می کرد. روزی نامه ای از طرف خدا به
دستش رسید که در آن نوشته شده بود: "امروز برای دیدنت به خانه ات می آیم" آنا از خوشحالی
سر از پا نمیشناخت تنها چیزی که ناراحتش میکرد این بود که چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت.
تمام پولی که داشت برداشت و با آن چند تکه نان خرید و سپس با خوشحالی و به سرعت به طرف
خانه رفت که خدا پشت در نماند. اما قبل از رسیدن به خانه به پیرمرد و پیرزنی برخورد که از شدت
گرسنگی و سرما در حال مردن بودند. آن دو شروع به خواهش از آنا کردند که نانها را به آنها
بدهد، ولی هرچه اصرار کردند آنا قبول نکرد و گفت: این نانها را برای پذیرایی از خدا می خواهم و
رویش را از آنها برگرداند و رفت. اما هنوز چند قدمی دور نشده بود که به سوی آنها برگشت نان و
شالش را به آنها داد و با ناراحتی به خانه بازگشت. فقط به این فکر میکرد که برای پذیرایی از خدا
چه کند. وقتی به خانه رسید نامه دیگری را روی زمین دید که روی آن نوشته شده بود: " آنای
عزیز از نان خوشمزه و شال گرم و پذیرایی خوبت بسیار متشکرم "
پروفسور حسابی» چند نظریهی مهم در علم فیزیک داشتند که مهمترین و آخرین آنها، نظریهی
«بینهایت بودن ذرات» بود.
او در این ارتباط، با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات میکند و همهی آنان توصیه میکنند که بهتر است بهطور مستقیم با دفتر «پروفسور انیشتین» تماس بگیرد بنابراین «پروفسور حسابی» نامهای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه «پرینستون» میفرستد. بعد از مدتی، او به این دانشگاه دعوت میشود و وقت ملاقاتی با دستیار «انیشتین» برایش مشخص میشود. پس از ملاقات با «پروفسور شتراووس»، به ایشان گفته میشود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور «انیشتین» تعیین میشود که نظریهی خود را بهصورت حضوری با ایشان مطرح کنید.
پروفسور «حسابی» این ملاقات را چنین توصیف میکند:
«وقتی برای اولینبار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان، «آلبرت انیشتین» روبهرو شدم، ایشان را بیاندازه ساده، آرام و متواضع یافتم و البته فوقالعاده مؤدب و صمیمی. زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش، حاضر شده بود و وقتی وارد شدم، با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند، کنار من روی مبل نشست. نظریهی خود را در ارتباط با بینهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم، بعد از اینکه نگاهی به برگههای محاسباتی من انداخت، گفت که ما یکماه دیگر، با هم ملاقات خواهیم کرد.
یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات «انیشتین» رفتم، به من گفت: «من بهعنوان کسی که در فیزیک تجربهای دارم، میتوانم بهجرأت بگویم نظریهی شما در آیندهای نهچندان دور، علم فیزیک را متحول خواهد کرد.» باورم نمیشد که چه شنیدهام، دیگر از خوشحالی نمیتوانستم نفس بکشم، در ادامه اما توضیح داد که: «البته نظریهی شما هنوز متقارن نیست. باید بیشتر روی آن کار کنید. برای همین، بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید. من به دستیارم خواهم گفت همهی امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند.» به اینترتیب با پیگیری دستیار و ارسال نامهای با امضای «انیشتین»، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه «شیکاگو»، با امکانات لازم را در اختیار من قراردادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز در اختیار من گذاشتند. اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابهجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم، متوجه شدم یک دستهچک سفید که تمام برگههای آن امضا شده بود، داخل یکی از کشوها جا مانده است. بهسرعت آنرا نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسأله را توضیح دادم. رئیس آزمایشگاه گفت که این دستهچک، جانمانده بلکه متعلق به شماست که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید. این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است. گفتم: «اما با این روش، امکان سوءاستفاده هم وجود دارد!» او در پاسخ گفت: «درصد پیشرفت ما از این اعتماد، در مقابل خطاهای احتمالی همکاران، خیلی ناچیز است.»
بعد از مدتها تحقیق، نظریهام آماده شد و درخواست جلسهی دفاعیه را به دانشگاه «پرینستون» فرستادم و بالأخره روز دفاع مشخص شد. با تشویق حاضران در جلسه، وارد سالن شدم و با کمال شگفتی، دیدم «انیشتین» در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و بهدنبال او، سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند. من که کاملاً مضطرب شده و دست و پای خود را گم کرده بودم، با اشارهی «انیشتین» و نشستن در کنار ایشان، کمی آرامتر شدم سپس به پای تخته رفتم و شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعیکردم باعجله، نظراتم را بگویم که پروفسور «انیشتین» من را صدا کرده و گفتند: «چرا اینهمه باعجله؟» گفتم: «نمیخواهم وقت شما و اساتید را بگیرم.» ولی ایشان با محبت گفتند: «خیر، الآن شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران در حال حاضر، دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملاً در اختیار شماست.»
آن جلسهی دفاعیه برای من، یکی از شیرینترین و آموزندهترین لحظات زندگیام بود. من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی «آلبرت انیشتین» از نظریهام دفاع میکردم و مردی با این برجستگی، من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیام را نیز آنجا آموختم که «هرچه انسان وجود ارزشمندتری دارد، همان اندازه متواضع، مؤدب و فروتن نیز میباشد.» بعد از کسب درجهی دکترا، «انیشتین» به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه «پرینستون» به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم.»
تهیه شده توسط: مجله شادکامی و موفقیت گردآوری و تنظیم محسن حاجی