


به گزارش مهر، عليرضا احمد يزدي، ميزان سرانه مصرف برق در جهان را بين 1000 – 900 كيلو وات ساعت در سال و سرانه مصرف برق در ايران را 2900 كيلو وات ساعت در سال اعلام كرد و گفت: مصرف برق ايران 3 برابر مصرف برق در دنياست.



معاون مديريت مصرف شركت توانير افزود: ضمن انجام اقدامات بهينه سازي و تلاش در كاهش روند ميزان مصرف در كشور هنوز با استاندارد جهاني فاصله زيادي داريم و بايستي با انجام اقدامات بهينه سازي بيش از پيش و حمايت مديران ارشد صنعت برق از مديريت مصرف بهينه سازي و اختصاص چارت مناسب براي پرسنل مديريت مصرف در ستاد و شركتهاي توزيع و همچنين تامين اعتبارات كافي جهت اجراي پروژه هاي مديريت بهينه مصرف فاصله خود را با جهان از نظر مصرف برق كم كنيم.



احمد يزدي ضمن ارزيابي مثبت اقدامات بهينه سازي در زمينه مديريت مصرف برق در سال گذشته و سال جاري گفت: درصورتي كه دراين زمينه 200 ميليارد تومان هزينه نماييم ، 2000 مگاوات درمصرف برق شبكه هاي سراسري صرفه جويي خواهد شد و ارزيابي به عمل آمده در اين زمينه حاكي از آن است كه اقدامات انجام شده تا 10 برابر احداث ظرفيت هاي جديد نيروگاهي از نظر اقتصادي براي كشور مقرون به صرفه خواهد بود.



وي اعلام كرد چنانچه دولت حمايت هاي خود را همچنان در عرصه مديريت بهينه مصرف ادامه دهد، مطمئناً اين اقدامات علاوه بر كاهش ميزان مصرف ، از نظر اقتصادي نيز نسبت به احداث نيروگاه هاي جديد به منظور تامين برق شهروندان مقرون به صرفه خواهد بود.









اعتدال به معنی میانه روی و میانه است و در مقابل،
انحراف از اعتدال گرایش به فزونتر است كه افراط یا اسراف گفته میشود و گرایش به
كمتر كه تفریط خوانده میشود.(1
)
گر همی خواهی كه گیرد كار
نور معتدل می باش در خیرالامور(2
)
در قرآن كریم این اصل، وجه تمایز مسلمانان با سایر
فرق و ادیان و سبب برتری آنها دانسته شده است؛
«
همان گونه كه قبله شما قبلهای میانه است، شما را
نیز امتی میانه قرار دادیم. (در حد اعتدال میان افراط و تفریط.) تا بر مردم گواه
باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد.»(3
)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج
انسان سازگار است
.
در مكتب انسانساز اسلام میانهروی همواره در رأس
امور قرار دارد. از حرام بودن طلا بر مرد و استفاده نكردن زیاد زنان از طلا «در حد
اعتدال» و نهی از استفاده ظروف طلا و نقره و به كار نبردن ابریشم خالص و یا طلابافت
برای كفن مرده ملاحظه میشود كه اسلام بر شخصیت الهی انسان تأكید دارد و سفارش
میكند حتی جسم انسان را با احترام باید غسل داد و كفن كرد و دفن نمود، ولی بر خلاف
برخی مكاتب با دفن اشیاء گران قیمت همراه میت مخالف است.(4
)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج
انسان سازگار است
.
«
تبذیر مكن. زیرا تبذیر كنندگان
برادران شیطانند و شیطان به پروردگارش بسیار كفر ورزیده است
.»
(5)
اعتدال در مكتب تشیع
«
گروهی از بنیهاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر
علیه السلام رسیدند. امام به آنها فرمودند: بپرهیزید از شیعیان غالی آل محمد و
میانه روی پیشه كنید كه زیادهروها و غلات به شما برگردند و عقب مانده و تالی نیز
به شما برسد. عرض كردند: غالی كیست؟ فرمود: كسی است كه درباره ما مقامی معتقد است
كه ما خود آن مقام را برای خویش قائل نیستیم. گفتند: عقب مانده و تالی كیست؟ فرمود
:
كسی است كه به دنبال خیر و نیكی است و این پیگیری او موجب افزایش خیر برایش میشود
.
قسم به خدا بین ما و خداوند قرابتی نیست و نه ما به خدا حجتی داریم و نمیتوان به
خدا نزدیك شد مگر با اطاعت. هر كس از شما مطیع خدا باشد و عمل به دستور او نماید
ولایت ما برایش سودمند است و هر كس معصیت خدا را نماید ولایت ما او را سودی نخواهد
بخشید.(6
)

امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بنیانگذاران
دانشگاه اهل البیت هستند كه حدود شش هزار رساله علمی از فارغ التحصیلان آن به ثبت
رسیده است
.
ایشان در علم آموزی مردم را به طریق صحیح رهنمون
میكردند و میفرمودند
: «
علم سلاحی است علیه دشمنان
»
.
در عین حال به ممنوعیت سوء استفاده از دانش اذعان داشتند و میفرمودند: كسی كه با
انگیزهای نادرست به دانش دست یافته باشد هر چند از عهدهكاری برآید، از نظر روحی
شایستگی تصدی امور و ریاست را ندارد
.
امام باقر علیه السلام با آن كه همواره مومنین را به
كسب علم دعوت مینمودند، ولی همواره سفارش میكردند كه: خداوند متعال از قیل و قال
و تباه نمودن مال و زیاد سوال كردن نهی مینماید، زیرا هر انسانی ظرفیت تحمل پاسخ
برخی سوالات را ندارد. (7
)

معیار اعتدال قرب الهی است
در زمان امام باقر علیه السلام رومیان بر سكههای خود
نقش صلیب را حك كرده بودند و به سبب رواج این سكهها میان مسلمانان عقاید مسیحیت و
تثلیث رواج یافته بود(8) هنگامی كه عبدالملك خلیفه اموی كوشید تا علامات مسیحیان را
از روی سكهها محو كند، امپراطور رم تهدید كرد كه در این صورت دستور خواهد داد،
رومیان بر روی سكهها دشنام بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را حك نمایند
.
عبدالملك از امام باقر علیه السلام یاری خواست. امام با آشنا كردن مسلمانان به صنعت
ضرب سكه و روش تهیه آن جامعه اسلامی را از سكههای رمی بینیاز كرد.(9
)
ملاحظه میكنید كه ایشان حتی در برخورد با غاصبان، در
حق امامت نیز رعایت میانهروی را مینمودند و مصلحت جامعه اسلامی را بر حق مسلم
خویش مقدم میداشتند
.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند، تو ظلم نكن
.
اگر به تو خیانت كردند، تو خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از
تو بدگویی كردند، ناراحت نشو. دقت كن در مورد حرفی كه دربارهات گفتهاند. اگر آنچه
گفتهاند، در خود مییابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا میشود كه
این بزرگتر است از ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی
ثوابی به دست آوردهای، بدون آن كه در كسب این ثواب بدن خود را به رنج
بیاندازی
.
امام علیه السلام میفرمودند: «مومن نسبت به خداوند
نه وصل است و نه قطع است
.»
نه وصل است كه خدا باشد و نه از او قطع است كه غیر
خدا و از او جدا باشد. و هر چه قضای الهی باشد خیر مومن در آن است
.
ایشان همواره مومنان را سفارش مینمودند كه تمام امور
را با ملاك الهی بسنجند و در هر مورد رضای الهی را در نظر بگیرد. چرا كه اگر انسان
هر مسئلهای را با عقل خویش بر اساس خوبی و بدی آن بسنجد به خطا رفته و از دامنه
اعتدال خارج میگردد
.





نیز فرمودهاند: «سه چیز است كه در هر شخصی باشد، ایمان به خدا در او كامل است :
1-
كسی كه وقتی خشنود است این
خشنودی او را داخل كار باطل نكند
.
2-
وقتی خشم گرفت، خشمش او را از
حق خارج ننماید
.
3-
وقتی قدرت یافت، بیشتر از حق
خود برندارد.» (10
)
.
اعتدال در خانواده
گروهی از مردم آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند
كه همه قوانین و ارزشهای دینی و اجتماعی را فدای آنان میكنند و دستهای چنان دچار
جهالت گشتهاند كه محبت به خدا را مستلزم بیمهری به غیر خدا میدانند
.
یكی از اموری كه در عواطف انسانی ممكن است به سهولت
جنبه افراطی به خود بگیرد، محبت است. محبت اگر چه كاملاً پاك و بی آلایش باشد، سبب
اشتغال فكری میشود و فراغت دل را كه لازمه ذكر خداست، از بین میبرد. محبتهای پاك
و بی آلایش گاه با دخالتهای شیطانی رو به تزاید مینهد و روح انسان را تسخیر
میكند
.
انسان باید در همه احوال مراقب باشد، تا از هرگونه
افراط و یا تفریط در محبت و علاقه جلوگیری به عمل آورد. به طور كلی در ارزیابی محبت
میتوان به یك ملاك كلی توجه داشت و آن این كه آیا محبت موجب تقویت توجه انسان به
خدا شده و محبت الهی را در دل تقویت مینماید و یا با ایجاد حواسپرتی و یا هر اثر
دیگری انسان را از توجه به خدا و انجام وظایف الهی باز میدارد. (11
)
نكتهای كه در محبت به اطرافیان مخصوصاً فرزندان باید
در نظر داشت رعایت اعتدال است. محبت بیش از حد به فرزندان میتواند به گستاخی و سوء
استفاده كودكان و تباهی آنها بیانجامد و از سوی دیگر خردهگیری بیش از حد میتواند
زمینه سرپیچی و سركشی را فراهم آورد
.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند
: «
بدترین پدران كسانی هستند كه در نیكی به فرزندان خود افراط میكنند و بیش از حد به
آنان مهر میورزند.» (12
)
سعدی نیز با الهام از آموزههای اسلام به میانهروی
تأكید میورزد
:
«
درشتی
نگیرد خردمند پیش نه سستی كه ناقص كند قدر خویش
»
«
نه مر
خویشتن را فزونی نهد نه یكباره تن در مذلت نهد
» (13)
عدهای خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدند. فرزند
آن حضرت در بستر بیماری بود. جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده
میكردند. لحظاتی بعد آن كودك بیمار مُرد ولی با تعجب بسیار دیدند كه از شدت اندوه،
در صورت حضرت كاسته شده است. مردم عرض كردند: فدای تو شویم، از آن حالی كه در شما
مشاهده كردیم، ترسیدیم، كه اگر اتفاقی روی دهد حال شما دگرگون شود و موجب ناراحتی
ما شود. حضرت فرمودند: به درستی ما دوست میداریم كه عاقبت آن چیزی نصیب ما شود كه
ما دوست داریم اما زمانی كه مشیت الهی بر چیزی قرار گیرد ما راضی به رضای او
هستیم.(14
)





«
هرگز به آنچه از دست شما میرود
دلتنگ نگردید و به آنچه به شما میرسد دلشاد نشوید
.»
(15)
امام باقر علیه السلام همواره به رعایت حقوق و
نیازهای روحی همسر توجه خاص داشتند. حتی خود را برای همسرشان میآراستند. آن حضرت
حتی به القای ایدههای خویش و تحمیل آن به همسرانشان به شخصیت انسانی آنها توجه
داشتند و نهایت میانه روی و تساهل را به كار میبستند. از حسن زیات بصری روایت شده
است كه
:
«
روزی به نزد امام باقر علیه السلام كه در منزل
همسرشان بودند برای در میان گذاشتن مسائلی رفتیم و ایشان را در اتاقی زیبا با
لباسهای مرتب و رنگین یافتیم. فردای آن روز كه به دیدار ایشان در خانه خودشان
رفتیم، امام را با لباسهای خشن و اتاقی مفروش به حصیر دیدیم. علت را جویا شدیم
.
امام فرمودند
:
«
اتاقی كه دیشب دیدید، اتاق همسرم بود كه همراه آن
وسایل و امكانات به او تعلق داشت و با خود جهیزیه آورده و من هم به احترام او خود
را آراسته بودم.»(16
)





همچنین
:
«
ترس از خدا در پنهان و آشكار و میانه روی در فقر و
ثروت نجات بخش انسان است.»(17
)
پینوشتها
:
1-
فرهنگ فارسی
-
عمید
.
2-
مصیبت نامه- عطار
نیشابوری
.
3-
قرآن مجید- سوره بقره- آیه
43.
4-
اسراف- محمد محمدی
اشتهاردی
.
5-
قرآن مجید- سوره اسراء- آیه
27
و 28
.
6-
بحارالانوار- علامه
مجلسی
.
7-
شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد
فوزی
.
8-
بحارالانوار- علامه
مجلسی
.
9-
شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد
فوزی
.
10-
بحارالانوار- علامه
مجلسی
.
11-
اخلاق اسلامی- محمدعلی
سادات
.
12-
الحدیث- مرتضی
فرید
.
13-
گلستان سعدی
.
14-
منتهی الامال- حاج شیخ عباس
قمی
.
15-
قرآن مجید- سوره حدید
-
آیه23
.
16-
بحارالانوار- علامه
مجلسی
.
17-
همان
.
منبع
:
روزنامه کیهان- 16/5/84 ، زهره
نظیفی
.
.


نويسنده:حبيب الله تركاشوند
در اين آيه شريفه خداوند متعال از مردم خواسته است كه به خاطر زيان هاى فراوان فردى و اجتماعى و آثار و عواقب شوم اين گناه بزرگ، از اسراف دورى كنند .
اسراف عبارت است از بيهوده خرج كردن مال، در خورد و خوراك زياده روى كردن، حيف و ميل كردن مواد غذايى همچنين به معنى زياده روى در گناهان نيز مى باشد .
در آيات قرآن كريم و سخن ائمه اطهار (ع) از پرخورى و اسراف به شدت نهى شده است. در قرآن كريم حدود ۱۳ بار كلمه اسراف با الفاظ گوناگون به كار رفته است .
در آيه ۱۳۷ سوره طه، خداوند متعال فرموده اند: وكذلك نجزى من اسرف ولم يومن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقى: و اين چنين جزا مى دهيم به هر كس اسراف كند و به آيت هاى خداوند نگرود و براى او عذاب سخت و پاينده است .
يا در آيه ۶۷ سوره فرقان درباره صفات عبادالرحمن فرموده اند : والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يفترواوكان بين ذلك قواماً : آنان كه در هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، بلكه بين اين دو راه اعتدال را انتخاب مى كنند. در آيه ۱۴۴ سوره انعام هم خداوند متعال فرموده اند: ان الله لايهدى القوم الظالمين به درستى كه خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد .
همچنين در آيه ۳۰ سوره اعراف فرموده اند : انه لايحب المسرفين ... خداوند مسرفان را دوست ندارد .


اسراف و تبذير چيست؟
البته به قول مفسر تفسير نمونه : بسيار ديده مى شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى به كار مى روند و حتى براى تاكيد پشت سر يكديگر هم قرار مى گيرند. درباره لزوم دورى از اسراف خداوند متعال آيه ۱۴۱ سوره انعام مى فرمايد: و هوالذى انشا خبات معروشات و غير معروشات والنخل و الزرع مختلفاً اكله والزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه كلوا من ثمره اذا اثمرو اتو حقه يوم حصاده ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين: و او آن خدايى است كه براى شما بستان ها در درختان(مانند انگور) داربستى و درختان آزاد و درختان خرما و زراعت ها كه ميوه و دانه هاى گوناگون دارند و زيتون و انار و ميوه هاى مشابه به يكديگر و ميوه هاى نامشابه(چون سيب و انار) بيافريد و شما هم از آن ميوه ها هرگاه برسد تناول كنيد و حق زكات فقيران را بدهيد و روز برداشت محصول اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمى دارد .
در آيه ۲۸ سوره غافر آمده است : ... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب ... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد .
همچنين در همين سوره آيه ۴۳ آمده است : لاجرم انما تدعوننى اليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الاخرة و ان مردنا الى الله و ان المسرفين هم اصحاب النار ، ناچار آنچه شما مرا به سوى او مى خوانيد(از بت ها و فراعنه) آن ها اثرى در دنيا و آخرت به هيچ وجه ندارند و بدانيد كه بازگشت همه ما(روز قيامت) به سوى خداست و البته ستمكاران و مسرفان فاسق هم اهل دوزخ هستند .
در آيه ۱۵۱ سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد .
و نيز در آيه ۳۴ سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است .
و همين طور در آيه ۸۳ سوره يونس مى فرمايد :


فما امن لموسى الا ذرية من قومه
على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن
المسرفين
(
پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل
پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و
اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و
سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود
.
از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند .
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً : كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند .
حضرت على(ع) در اين باره فرموده اند :
آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن، تبذير و اسراف است. ممكن است اين عمل انسان را (به ظاهر) در دنيا بلند مرتبه كند اما مسلماً در آخرت پست و حقير خواهد بود. در نظر توده مردم ( عوام) ممكن است سبب اكرام شود، اما در پيشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان مى شود .
از پيامبر اسلام(ص) درباره لزوم دورى از اسراف روايت شده است كه فرموده اند :
شكمبارگى اسباب نافرمانى خداوند است. كم خورى از پاكدامنى و پرخورى از اسراف است .
امام على(ع) نيز فرموده اند : « از پرخورى دورى كنيد كه موجب قساوت قلب، تنبلى در نماز و سبب تباهى بدن است .»
« از پرخورى بپرهيز كه هر كس پيوسته پرخورى كند دردهايش فراوان شود و خواب هاى پريشان ببيند.» البته همه مى دانيم كه پرخورى يكى از مصاديق اسراف است .
در تفسير نمونه درباره لزوم دورى از اسراف ذيل اين آيه آمده است :


جمله « كلوا و اشربوا و لا تسرفوا » : بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه در آيه فوق آمده است، گرچه بسيار ساده به نظر مى رسد، اما امروز ثابت شده است كه يكى از مهم ترين دستورات بهداشتى همين است. زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده است كه سرچشمه بسيارى از بيمارى ها- غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن باقى مى ماند. اين مواد اضافى هم بار سنگينى است براى قلب و ساير دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونت ها و بيمارى ها. لذا براى درمان بسيارى از بيمارى هاى نخستين گام اين است كه اين مواد مزاحم كه در حقيقت زباله هاى تن انسان هستند، سوخته شوند و پاكسازى جسم عمل گردد .
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى» است و راهى براى جلوگيرى از آن جز رعايت اعتدال در غذا نيست. در عصر و زمان ما كه بيمارى هاى گوناگونى مانند بيمارى قند، چربى خون، تصلب شرائين، نارسايى هاى كبد و انواع سكته ها، فراوان شده، افراط در تغذيه يا توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلى محسوب مى شود و براى از بين بردن اين گونه بيمارى ها راهى جز حركت كافى و ميانه روى در تغذيه نيست .
مفسر بزرگ ما، مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» مطلب جالبى نقل مى كند كه هارون الرشيد طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود : روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب آسمانى چيزى از طب نمى يابم. در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان، او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است : « كلوا و اشربوا و لاتسرفوا: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد » و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است : المعده بيت الادواء و الحميه راس كل دواء و اعط كل بدن ما عودته : « معده خانه همه بيمارى هاست و امساك سرآمد همه داروهاست و به آن چه بدنت را عادت داده اى(از عادات درست) آن را از او دريغ ندار .
طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس(طبيب معروف) طبى باقى نگذارده اند. كسانى كه اين دستور را ساده فكر مى كنند، خوب است در زندگى خود آن را بيازمايند تا با اهميت و عمق آن آشنا شوند و معجزه رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند .
متاسفانه مصاديق اسراف در جامعه زياد است: مصرف بالاى نان و ضايعات موجود، مصرف زياد آب و هدر روى فراوان اين نعمت الهى، باقى مانده غذاهايى كه به زباله دانى ريخته مى شود، نيم خوره ميوه جات و ... همه و همه از مصاديق اسراف در جامعه ما هستند .
از امام باقر(ع) نقل است كه، پدرم به شدت از اسراف دورى مى كرد. هنگام غذا اگر خرده هاى نان در سفره بود، مى خورد و مى فرمود: خداوند امت هاى گذشته را به خاطر اسراف عذاب فرمود .
منبع:اقتصاد در قرآن


تعريف لغوي:
اسراف از ريشه سرف يعني تجاوز كردن و از حدّ گذشتن در هر كاري كه انسان انجام ميدهد.[1]
تعريف اصطلاحي:
كلمه اسراف به معناي خارج شدن از حدّ اعتدال و تجاوز از حدّ در هر عملي است كه انسان انجام ميدهد. هر چند كه به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج كردن استعمال ميشود.[2]


معاني اسراف در قرآن:
1) از حدّ گذشتن در گناه و نافرماني طه 127، مائده 32، اعراف 81، يونس 12 و 83، انبيا 9، يس 19، زمر 53، غافر 28 و 38.
2) از حدّ گذشتن در انفاق، فرقان 67
3) زيادهروي در خوردن يا مصرف آنچه حلال است، اعراف 31، نساء 6، انعام 141
4) به همراه حرف «في» به دو معني
الف) افراط و زيادهروي در كاري، اسراء 33
ب) تفريط و تقصير در عمل صالح و حق خداوند، آل عمران 147.[4]
تفاوت اسراف و تبذير و تقتير و قوام: با در نظر گرفتن ريشه لغوي اسراف و تبذير وقتي اين دو در مقابل يكديگر قرار ميگيرند اسراف به معني خارج شدن از حدّ اعتدال است. بدون آن كه چيزي را ظاهراٌ ضايع كنند مثلاٌ كسي غذايي چنان گران قيمت تهيه كند كه با قيمت آن بتوان عدّه زيادي را آبرومندانه تغذيه كرد. در اين جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولي ظاهراٌ چيزي نابود و ضايع نشده است. اما تبذير آن است كه آن چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع منجر شود مثل اين كه براي دو نفر ميهمان غذاي ده نفر را تهيه كنيم آن گونه كه بعضي به ناداني انجام ميدهند و به آن افتخار مينمايند و باقي غذا را در زباله دان بريزيم و اتلاف كنيم ناگفته نماند كه در بسياري از موارد اين دو كلمه درست در يك معني به كار ميرود و حتّي به عنوان تأكيد پشت سر يكديگر قرار ميگيرند. مثلاٌ بنابر آنچه در نهج البلاغه از علي (ع) نقل شده است ميفرمايد.
«الا إنّ اعطاءَ المالِ في غير حقّه تبذير و اسرافٌ و هُوَ يَرفَعُ صاحبَه في الدّنيا و يَضَعُهُ في الاخِرَة و يُكرِمُهُ في النّاس و يهينه عند الله»
[5]
يعني «آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن تبذير و اسراف
است، ممكن است اين عمل انسان را در دنيا بلند مرتبه كند امّّا مسلماٌ در آخرت او را
پست و حقير خواهد كرد
.
در نظر مردم ممكن است سبب اكرام گردد اما در
پيشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد
.[6]
تقتير، در مقابل اسراف، به معني
كوتاهي كردن در انفاق است و قوام به معني حد وسط ميان اسراف و اقتار است
.[7]


«والّذينَ إذآ اُنفَقوا لَمْ يُسْرِفُوا و لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بينَ ذلِكَ قَواماٌ»
[8]
« كساني كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف مينمايند و نه سختگيري؛ بلكه در ميان اين دو حدّ اعتدالي دارند».
آثار اسراف:
1) مسرفان اهل دوزخند.
[9]
2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده ميشود.
[10]
3) اسراف موجب انكار آيات الهي ميشود.
[11]
[1]
. راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق صفوان عدنان داودي، دمشق- بيروت، دارالعلم، الدارالشاميه ، 1412 ق_ چاپ اول، ص 407.
[2]
. طباطبايي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني قم، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374ش، چاپ 4، ج 4، ص 276.
[3]
. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، چاپ اول، ج 6، ص 149
[4]
. خرمشاهي، بهاء الدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، 1377 ش، چاپ اول، ج 1، ص 213.
[5]
.
نهج البلاغه، قم، انتشارات
دارالهجرة، بي تا، خطبه 126، ص 183
.
[6]
. مكارم شيرازي، همان، ج 12، ص 97.
[7]
. طباطبايي، همان، ج 15، ص 333.
[8]
. فرقان، آيه 67.
[9]
. غافر آيه 43.
[10]
. يونس آيه 12.
احادیث درباره اسراف
نقل شده است که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندی می دادید. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 4
امام صادق (ع) : انسان مومن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشه خود میسازد.( انسان مومن اسراف نمیکند ) مجموعه الاخبار باب 30 حدیث 1
امام صادق (ع) : کسی که آبی را از نهر فرات ( گوارا) برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 3
امام صادق (ع) : اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ( مانند سیگار کشیدن زیرا انسان با سیگار کشیدن هم پول خود را از بین برده و هم به بدنش ضرر رسانده ) مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 1
امام صادق (ع) فرمودند : کمترین درجه اسراف عبارتند است از :
1.دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است. ( یعنی آبیکه برای خوردن است اگر اضافه آمد دور نریزیم اگر دور بریزیم اسراف کرده ایم. )
2.اینکه لباس کار و لباس بیرونی یکی باشد. ( یعنی لباس کار و لباسی که برای میهمانی و بیرون رفتن از خانه استفاده میشود یکی نباشد و با هم فرق کند. برای مثال : لباس میهمانی را در موقع کار نباید بپوشیم.
3.دور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما ( چون از هسته خرما ماده غذایی برای شتران تهیه میشد. ) وسائل الشیعه جلد 3 باب 28 صفحه 384



نويسنده:اسماعیل
حوری
کلوا و اشربوا ولاتسرفوا ان الله
لا یحب المسرفین
بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید همانا خدا اسرافکاران را دوست
ندارد
.
1
و اما درحرمت اسراف و مذموم بودن آن هیچ بحث و حرفی نیست ولی کلام در اینست که چگونه تشخیص دهیم زیاده روی کرده و اسراف نمودیم ، یا قدم به میانه و اعتدال گذارده ایم . علی ـ علیه السلام ـ راه تشخیص و تمیز آن را به ما نشان داده وبرای شخص اسرافکار سه نشانه ذکر می فرمایند : « طعامی که در خور او نیست می خورد ، لباسی که در خور او نیست می پوشد و متاعی که در خور او نیست می خرد .» 3 بنابراین مهمترین عامل شتافت مرز و حد بین اسرافکار و شخصی که مسرف نیست شأن و موقعیت اقتصادی شخص است یعنی چناننچه خوراک ،پوشاک و نوسایلی که فرد استفاده می کند فراخور حال وی باشد اسراف نبوده و در غیر این صورت اسم فاعل اسراف در مورد او تحقق می پذیرد . ( البته این قید شأن و موقعیت مربوط به اصل استفاده وسایل و متاع مورد نیاز است به این معنا که شخص متمول برای استفاده از وسایل گران قیمت و خوردنیهای رنگارنگ اسراف محسوب نمی شود تا زمانی که در حد نیاز و جزء وسایل زندگی او باشدو الا چنانچه همین فرد به مصرف گرایی بی رویه روی اورد مثل استفاده از چندین نوع غذا در یک نوبت و یا خرید وسایلی که هیچگاه به کار نمی آید یقینا عمل ااو اسراف است .)
اسراف یکی از گناهان کبیره است که چون سایر گناهان برای مبارزه با آن ابتدا باید عوامل پیدایش آن را شناخت و پس از آن با آثار و عوماقب سوء آن آشنا شد .

علل پیدایش اسراف دو عامل ذکر شده است :
1
ـ عامل اخلاقی _ 2ـ عامل روانی
از جمله عوامل اخلاقی
:
ب: پیروی از هوی نفس : « ان النفس لاماره بسوء الا ما رحم ربی »4
نفس انسان هماره انسان را به بدی می خواند مگر اینکه خدا رحم کند و شخص مسرف کسی است که مغلوب نفس اماره گشته است .
ج : کوته نظری : شخص مسرف گمان می کند هر چه پوشاک ، خوراک و وسایل زندگی اش در حد عالی باشد از ارزش و مقام بهتری در اجتماع و جلوی سایرین برخوردار است .
د: ریا : شخص مسرف برای نشان داددن خود یک سری خرجهای دهان پر کن ، بذل و بخششهای بی مورد که نه خود و نه دیگران نیازی به آن دارند انجام می دهد تا فقط به چشم بیاید .

و از جمله عوامل روانی
:
« حب الدنیا رأس کل خطیئه» فرد زیباییها را دوست دارد اما به حد افراط تا جایی که به مرحل پرستیدن و ستایش کردن می رسد . دوست دارد هر چیز زیبایی را که می بیند بخرد و آن را از آن خود می داند .
ب : الگوهای نادرست رفتاری و کرداری :
فرد به اسراف دچار می شود چون عملی مرسوم در خانواده است و یا تحت تأثیر اطرافیان چون دوستان و آَنایان و محیط پیرامون خود قرار گرفته و از آنان الگو برداری کرده است .
اسراف مذموم است و در دین اسلام هم نکوهش شده امام زمانی ترغیب به حذف این خصیصه در ما ایجاد خواهد شد که ضرورت آن بر ایمان ملموس و قطعی شود و آن میسر نخواهد بود تا زمانی که میزان قبح عمل و عواقب سوء آن برایمان روشن گردد . لذا برای ایجاد این حساسیت به ذکر چندین مورد از آثار سوء اجتماعی و آثار اخروی اسراف می پردازیم .

آثا ر سوء اجتماعی
:
2 ـ سترش بی عدالتی و فقر : اسراف از خانواده به جامعه کشیده می شود که نتیجه آن فقر و بی عدالتی است . بازار یک جامعه تابع عرضه و تقاضا است . وقتی اسراف پیش آمد فرهنگ مصرف گرایی بالا می رود . در نتیجه تقاضا زیاد می شود درحال که ارز ثابت است . اینجاست که جامعه با مشکل اقتصادی روبرو خواهد شد . مسرفان یک جامعه کالا را می خرد به هر قیمتی که باشد . فروشنده هم از انی موضوع سوء استفاده کرده جنس و کالای خود را به بالاترین قیمت ممکن می فروشد پس گرانی و تورم پیش می آید در نتیجه اقشار کم درآمد جامعه قادر به بر آوردن مایحتاج زندگی خود نبوده و فقر دامنگیر آنان می گرددد . به دنبال فقر عدالت ازجامعه رخت بربسته ، فاصله طبقاتی و فساد اقتصادی که آثار مخرب آن بر همگان روشن است فراگیر می شود .

آثار سوء اخروی
:
« خداوند اسرافکاران ار دوست ندارد .»
2 ـ مستجاب نشدن دعا : پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دعای چهار دسته از امت من مستجاب نمی شود که یکی از آنها مشخص مسرف است.6
3 ـ محروم شدن از هدایت پروردگار : « پس خداوند عمل فرعون را جلوی او زیبا جلوه داد تا از هدایت خدا محروم گردد و از راه راست بازداشته است.»7
4 ـ دور بودن از شفاعت ائمه : امام جواد ـ علیه السلام ـ به نقل از پدرانشان به نقل از امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمودند : کیفر خدا را کوچک نشمارید زیرا شفاعت ما به برخی از اسرافکاران تنها پس از سیصد هزار سال می رسد.8
5 ـ خوار شدن در قیامت : علی ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه می فرمایند : « آگاه باشید بخشیدن مال به آنها که استحقاق آن را ندارند ، زیاده روی و اسراف است و ممکن است در دنیا مقام بخشند . مال را بالا ببرد اما در آخرت او را پست خواهد کرد و درمیان مردم ممکن است گرامی باشد اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل است.9

پی نوشتها
:
1-
سوره اعراف ، آیه 31
.
2-
محمد معین ، فرهنگ
فارسی ، تهران ، امیر کبیر ، 1375 ، ج1 ، ص 266
.
3-
خصال ، ج 1 ، ص 110
.
4-
سوره یوسف
5-
حسن بن علی بن شعبه ، تحف العقول عن آل الرسول ، صادق حسن زاده ،
ص 76
.
6-
حسن بن علی بن شعبه ، تحف العقول عن آل الرسول ، صادق حسن زاده ، ص
632 .
7-
سوره مومن ، آیه 41
.
8-
محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار
9-
نهج
البلاغه ، محمد دشتی ، خطبه 126 ، ص 240
.
www.rasekhoon.net