اگر پاسخ این سؤال را بدهید، می توانم با احتمال ۹۵% بگویم که در زندگی به موفقیت می رسید و یا شکست می خورید: 'آیا بیشتر برای سرگرمی مطالعه می کنید؟'

مطالعه، آن هم برای سرگرم شدن، یکی از بهترین راههای بدست آوردن آرامش و فرار از استرس های روزانه است. در عین حال باید در نظر داشته باشید در جامعه ای که درآمد شما بستگی به میزان دانش و مهارت های فردیتان دارد، مطالعه تنها برای سرگرمی نمی تواند چندان فایده ای در بر داشته باشد.

خواندن داستان های تخیلی می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار دهد؛ اما متاسفانه همیشه برای ترفیع رتبه و یا افزایش درآمد به اطلاعات شما در مورد افسانه ها و اسطوره ها بسنده نمی کنند.

اگر می خواهید به هدف خود دست پیدا کنید و هدفتان هم رسیدن به موفقیت است، باید یاد بگیرید که چگونه می توان اصول حقیقی را با انواع تخیلی آن درهم آمیخت.

به طور اخص می توان اشاره داشت که کتاب، مجلات، سایت های اینترنتی، و نهایتاً محصولات صوتی و تصویری با عنوان 'چگونه می توان….' به راحتی قادرند تا افکار شما را باز کرده، بر روی رفتارتان تاثیر مثبت بگذارند، و نگرش کلی شما را برای رسیدن به موفقیت ارتقا بخشند.

تمام وجودتان باید در رسیدن به موفقیت غوطه ور شود!

نباید انتظار داشته باشید که بنشینید، دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که موفقیت یک مرتبه از آسمان به زمین بیفتد. شما خودتان باید خالق آن باشید. باید ذهنتان را طوری تربیت کنید که به راحتی موقعیت هایی را که هزاران نفر در طول روز نسبت به آن بی توجهی می کنند، ببیند و آنها را موشکافی کند.

همین حالا که مشغول خواندن این مقاله هستید، موقعیت هایی وجود دارند که بیصبرانه به چشم های شما خیره شده اند؛ اما تا زمانیکه دورنمای کلی ذهن خود را تغییر ندهید و آنها را از زاویه ای که دیگران قادر به دیدن نیستند، نبینید، هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد.

مطالعه برای بدست آوردن اطلاعات در زمینه های مختلف به شما کمک می کند که دامنه واژگانی خود را بالا برده  و با زبان فنی هر رشته آشنایی بیشتری پیدا کنید. با این کار می توانید دانش خود را به روز نگه دارید و در برابر مشکلاتی که تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی شما دارند، مقابله کنید.

البته به روز ماندن کار ساده ای نیست! البته خوشبختانه مطالب مفیدی بر روی اینترنت وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید.

اگر هدف شما شروع یک تجارت موفق است، پس:

یک کتاب در مورد رشته ای که قصد شروع فعالیت دارید، تهیه کنید.
به اینترنت بروید و از آنجا هم اطلاعاتی در زمینه مذکور جمع آوری نمایید.
با افرادی که کاری مشابه فعالیت شما انجام می دهند ارتباط برقرا کرده و از آنها چیزهای جدید یاد بگیرید.
هر کاری که می کنید، فقط سعی کنید موقع مطالعه کردن تصویر اهدافتان را در ذهن مجسم کرده باشید.

می خواهم با هم یک تمرین ساده انجام دهیم. یک تکه کاغذ بردارید و بر روی آن ۵ نمونه از مهمترین اهداف خود را که قصد دارید در ۵ سال آتی به آنها دست پیدا کنید را یادداشت نمایید.

سپس مراحلی که برای رسیدن به این اهداف باید سپری کنید را بنویسید. لازم نیست بیش از اندازه به جزئیات توجه کنید، تنها یک شمای کلی هم کفایت می کند.

حالا از خودتان بپرسید: 'آیا مطالعه تنها برای سرگرمی می تواند به من کمک کند که به اهدافی که در اینجا لیست کرده ام، دست پیدا کنم؟'

اگر تصور می کنید که خواندن برای سرگرمی می تواند به شما کمک کند، به کار خود ادامه دهید و اگر هم احساس کردید که با این کار نمی توانید به اهداف خود برسید، بنابراین شاید زمان آن رسیده باشد که شیوه مطالعه خود را تغییر دهید.

تکرار عادات قدیمی و رفتارهای پیش پا افتاده نمی تواند در زندگی شما تغییر ایجاد کند! زمانیکه یک عادت یا رفتار قدیمی را تغییر می دهید، تنها در اینصورت است که می توانید نتیجه نهایی بازی را عوض کنید.

منبع: مردمان


 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 13 دی 1389  ساعت 9:45 PM نظرات 0 | لينک مطلب

ترس حالت عاطفی پیچیده و نیرومندی است که با علائم اضطراب و از جمله ضربان قلب ، نبض ، عدم تمرکز اندیشه و سردرد همراه است . انسان زمانی دستخوش ترس می شود که دریابد خطری زندگی او را تهدید می کند . همه افراد در زندگی به نوعی دچار ترس شده اند . ترس انواع مختلفی دارد مانند ترس از اظهار وجود ، صحبت کردن در برابر جمع ، تصمیم گرفتن ، تغییر شغل ، تنهایی و ... می توان برای ترس 3 سطح را در نظر گرفت .

 

1 ـ ترس هایی که درباره ی ماجراهای ظاهری و آشکار است ، مثل ترس از پیری ، تنهایی ، ادامه تحصیل ، تغییر شغل و ... مثل شخصی که در سن 32 سالگی از پیری وحشت دارد .

 

2 ـ ترس هایی که به نفس ما مربوط می شود . مثل ترس از موفقیت ، شکست ، طرد شدگی ، و ... که با حالات درونی شخص در ارتباطند. مثل شخصی که از پیدا کردن دوستان جدید می ترسد و این سبب می شود از رفتن به میهمانی ها و داشتن رابطه های نزدیک هراس داشته باشد .

 

3 ـ سومین سطح ترس که زیربنای همه ترس هاست و ترسی که ما را به درماندگی می کشاند و دو نوع ترس قبلی را نیز تحت پوشش خود دارد . مثل ترس از آنکه نتوانید از عهده مشکلات و حوادثی که زندگی به همراه دارد برآیید .

 

در اینجا لازم به ذکر است که برخی ترس ها مفید هستند و انسان را در برابر مشکلات و خطرها هوشیار نگاه می دارند . اما سایر ترس ها آنهایی که ما را از رشد فردی باز می دارند ، مخرب و نابجا هستند . برای غلبه بر ترس باید معضلات زندگی را بشناسیم و منشا آن را دریابیم . ترس اساساً مشکل تربیتی است که از کودکی در فرد ایجاد می شود و با دوباره آموزش دادن ذهن می توان آن را به عنوان یک واقعیت زندگی به جای مانعی در برابر زندگی از حرکت کردن به جلو باز می دارد و بهتر است ترس را احساس کنیم و به هر تقدیر دست به اقدام بزنیم زیرا در آن صورت است که احساس خوبی خواهیم داشت و از شر ترس خلاص می شویم . عقب راندن ترس کمتر ترسناک است تا زندگی کردن با ترس نهفته ای که ناشی از احساس درماندگی است .

 

برای اینکه بیاموزیم چگونه از ترس خود بکاهیم یکی از ارزشمندترین درس ها در عبارت ( به عالم هستی بله بگویید ) نهفته شده است . بلکه گفتن یعنی اعتماد داشتن به توانایی هایمان ، یعنی اینکه ما می توانیم با تدبیر و اندیشه و راهکارهای مختلف بر ترس های خود فایق آییم زیرا وقتی ما دست به عمل می زنیم و تصمیم می گیریم که بر ترس های مان غلبه کنیم ، نه تنها ترس مان از بین می رود بلکه اعتماد به نفس خود را تا حد زیادی افزایش می دهیم و احساس خوبی پیدا می کنیم . زیرا به این مسئله اعتماد پیدا می کنیم که برای مقابله با هر ترسی راه حلی وجود دارد و لازمه ی آن افزایش اعتماد به نفس است. اگر افراد نزدیک و دوستان ما اعتماد به نفس بالایی داشته باشند در آن صورت تاثیر به سزایی در افزایش اعتماد به نفس ما و کاهش ترس های ما خواهد داشت .

 

برای افزایش اعتماد به نفس بهتر است از توجه به ترس خودداری شود و ذهن را تا جایی که می شود به عاملی غیر از عامل ترس معطوف کرد ، چون ذهن های بیکار همانند دست های بیکار بی ثمرند . می توان وقت خود را با پرداختن به کارهای مورد علاقه پر کرد ، در این صورت وقتی باقی نمی ماند تا به عوامل ترس و عوامل بیهوده فکر کرد .

 

راه دیگر برای غلبه بر ترس مثبت اندیشی است زیرا فرد مثبت اندیش با اعتماد به توانایی هایش بر ترس هایش غلبه کرده و دست به اقدام می زند . تلاش های مثبت برای غلبه بر ترس کاملاً موثرند و می توان نتیجه گرفت که خوشبختی موقعیتی است که می توان آن را پدید آورد و به جای ترس از غم و شکست می توان توقع آن را داشت و برای مقابله با آن شهامت لازم را کسب کرده و می توان آموخت که زندگی یک مخاطره است؛ مخاطره ای که بیشتر هراس انگیز است تا آرامش بخش . انسان بر اثر ترس به صورت فردی در می آید که شادی های زندگی را احساس نمی کند و از خوشی های آن به چیزی جز حداقل دست نمی یابد .


در پایان باید این نکته را خاطر نشان ساخت که غلبه بر ترس مشکلات زاییده از آن ، مشکلاتی که توانایی فرد را نابود می کند و او را به گریز از واقعیت حیاتی خویش وا می دارند ، یکی از ساده ترین مسائل روانی است ، به این شرط که فرد ترسان ، از شهامت و دلیری رویارویی با مسائل برخوردار باشد و آنها را با خردمندی واعتماد به نفس و تعادل حل کند .

 

منبع:نشریه مداد رنگی،شماره 3


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 20 مرداد 1389  ساعت 11:49 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

دوره نوجوانی در زندگی انسان از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت آن مربوط به بحرانهایی است که در این زمان برای انسان به وجود می آید. کمبود اعتماد به نفس و کمرویی بیانگر ترس و اضطراب درونی است. به همین دلیل نوجوانان ناگهان درون گرا می شوند و در خود فرو می روند و احساس ترس از شکست و مسخره شدن در آنها شکل می گیرد و ممکن است تمام وجودشان را در بر گیرد. اینجاست که نوجوان به انزوا روی می آورد و تنهایی را بر می گزیند، لذا به دوری از جمع گرایش پیدا می کند و این چنین گرایشی به علت ترس و دلهره ای است که در فرد به وجود می آید.

 

تعریف کمرویی

 

کم رویی یعنی خود توجهی فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویی، ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد نا آشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد.

 

از دیدگاه روانشناسی، کمرویی برچسبی است که فرد به خود می زند. یعنی اگر شما معتقد با شید که کمرو هستید حتما همان گونه عمل خواهید کرد.

 

احتمالا افرادی که به کمرویی مبتلایند، دلایل رفتار خود را نمی دانند. کمبود اعتماد به نفس باعث رنجش افراد کمروست و این خود باعث می شود تا این گونه افراد در برخورد با دیگران به سهولت ناراحت و دستپاچه شوند.

 

کم رویی یعنی خود توجهی فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویی، ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد نا آشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد.

 

نشانه های کمرویی

 

در رفتار نوجوان علایمی مشاهده می شود که می تواند دلیلی برای کمرویی یا خجالت آنها باشد. این علایم به شرح زیر است:

 

1- نداشتن اراده: معمولا انسان در برخورد با مسایل مختلفی که نمی تواند با آنها برخوردی صحیحی و منطقی داشته باشد یا روش استفاده صحیح و به موقع را نیاموخته باشد، مردد است و برای انجام کار عزمی راسخ ندارد.

 

2- حقیر شمردن خود: افرادی که فکر می کنند نزدیکان و اطرافیان نسبت به آنها بی مهر و محبتند، این فکر را در سر می پرورانند که ممکن است مورد تمسخر قرار گرفته و در نتیجه هنگام اظهار نظر به لرزه افتاده و عرق سرد می ریزند.

 

3- حرف زدن در حضور جمع: این افراد سعی می کنند با دیگران شوخی نکنند، در مناظره و گفتگو معمولا ساکتند و یا همواره مدافع طرف قوی تر هستند. این افراد معمولا جرات شرکت در جلسات سخنرانی، سمینارها ، بحثهای گروهی و... را ندارند.

 

4- عدم احساس مسئولیت نسبت به زندگی: افراد کمرو برای  کسب آرامش خاطر در زندگی، حالت  بی تفاوتی مفرط نسبت به وظایف فردی و اجتماعی در پیش می گیرند.

 

موقعیتهایی که ایجاد کمرویی می کند

 

در صد قابل توجهی از نوجوانان هر جامعه دچار کمرویی و ناتوانی اجتماعی هستند. لذا باید موقعیتهایی که در این گونه افراد باعث کمرویی می شوند بشناسیم. این موقعیتها عبارتند از:

 

1- مورد توجه جمع زیادی قرار گرفتن مانند سخنرانی

 

2- عضو گروه بزرک شدن

 

3- واقع شدن در موقعیتهای اجتماعی

 

4- قرار گرفتن در موقعیتهای جدید

 

5- موقعیتهایی که مستلزم ابراز وجود باشد

 

6- موقعیتهایی که فرد مورد ارزیابی قرار می گیرد

 

7- تعامل با جنس مخالف و.....

 

درمان کمرویی

 

کمرویی به صورت رفتار در افراد نوجوان و جوان جلوه گر می شود. برای مقابله با این نوع رفتار باید برنامه ای جامع و مشخص، همراه با جدیت و پشتکار و همراه با خودباوری برای مبتلایان در نظر گرفته شود. بنابراین برای درمان کمرویی به این موارد توجه کنید:

 

الف) ایجاد تغییر و اصلاح در شناخت خود از خویشتن

 

باید شناخت خود از توانایی‏ها، استعدادها و ویژگی‏های شخصیتی خویش را اصلاح كنید و با واقعیت تطبیق دهید و برای این كار، امور زیر را انجام دهید:

 

1. سعی کنید در جمع دوستان و آشنایا حاضر شده و با آنها ارتباط برقرار کنید و خاطرات و تجربه‌های جالب خود را برای دوستان صمیمی تعریف كنید.

 

2. هرگز تصور كم‌رو بودن را به ذهن خود راه ندهید و واژه‏ها و عبارت‏هایی چون «من خجالتی هستم»، «من كم‌رو هستم» و «من جرأت بیان ندارم» را به زبان نیاورید؛ بلكه جرأت و شهامت را به خود تلقین كنید و با صدای بلند، در طول روز، چندین نوبت بگویید: من شهامت بیان این سخن، عمل و فعالیت را دارم و اجازه ندهید خاطره شكست‏های قبلی، به اندیشه شما راه یابد و همواره موفقیت‏های گذشته را به خاطر آورید.

 

هرگز تصور كم‌رو بودن را به ذهن خود راه ندهید و واژه‏ها و عبارت‏هایی چون «من خجالتی هستم»، «من كم‌رو هستم» و «من جرأت بیان ندارم» را به زبان نیاورید

 

3. شناخت خود از جنس مخالف را تصحیح كنید. او نیز شخصی مانند شما و همه انسان‏های دیگر است؛ البته رعایت حیا و عفت در مقابل نامحرم، امری مطلوب و شایسته است و هیچ‏گاه شرم و حیا در مقابل نامحرم را مساوی با كم‏رویی و خجالت نگیرید.

 

ب) اصلاح رفتار و تغییرات رفتاری‏

 

بكوشید در جهت مخالف كم‌رویی رفتار كنید و برای این كار، امور زیر را رعایت كنید.

 

1. هرگز خود را سرزنش نكنید.

 

2. بر اساس شناختی كه از خود دارید، برای خویش، هدفی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن، برنامه‏ریزی كنید؛ برای مثال، بر اساس شناخت از خود، ارائه یك گزارش را بر عهده بگیرید و برای تهیه و كیفیت ارائه آن، برنامه‏ریزی كنید و با تمرین در خلوت و نیز ارائه آن نزد دوستان صمیمی و گروه‏های كوچك، خود را برای ارائه در كلاس، آماده سازید.

 

3. هنگام سخن گفتن، خود را گرفتار آداب و رسوم و تكلّف‏های بی‏مورد نسازید و ساده، راحت و عاری از هرگونه آداب خاص، هدفتان را بیان كنید.

 

4. ارتباط بصری با مخاطب را حفظ كنید.

 

5. هنگام سخن گفتن، به دیگران و قضاوت و حركات و سكناتشان هرگز توجّه نكنید و گفتارتان را پی‏گیرید و با خونسردی، به هدف بیندیشید.

 

6. اجازه سوء استفاده به دیگران ندهید؛ كافی است به كار خود ادامه داده، در صورت روبه‏رو شدن با واكنش آنان، خود را در مقابل آنان احساس نكنید.

 

7. در انجام رفتارهای اجتماعی كوچك و در محیط‌های دیگر - كه بیشتر احساس راحتی می‏كنید - فعال باشید و این كار را از سلام كردن، احوال‏پرسی، جواب سلام دادن، نگاه كردن، تعارف كردن و تعارف شنیدن، آغاز كنید و با تمرین، به كارهای بزرگ‏تر و مهم‏تر گسترش دهید.

 

8. با افراد فعّال و پر تحركی كه احساس خجالت نمی‏كنند، بیشتر مأنوس باشید و از خجالتی‏ها فاصله بگیرید.

 

9. توجه داشته باشید كه تا زمین نخورید، راه رفتن نمی‏آموزید؛ پس باید نقد دیگران و تمسخر آنها باشد؛ تا شما مجال رشد بیابید. بنابراین، اگر با عكس العمل دیگران روبه‏رو شدید یا در فعالیت‏های آغازین، احساس ناتوانی كردید، از ادامه سخن یا عمل چشم بپوشید؛ هر چند می‏توانید آن را ارائه كنید و از این راه، برای ارائه بهتر و كامل‏تر مطالب، آماده شوید.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 17 تیر 1389  ساعت 9:44 PM نظرات 0 | لينک مطلب

  بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

زمانی که مشکل یا فشاری بر مرد وارد می شود، او بسیار ساکت می شود و در خود فرو می رود تا بتواند راه حلی پیدا کند. اما بر عکس زن از طریق صحبت کردن با جزئیات بسیار راجع به مشکلش به آرامش می رسد.  


شناخت تفاوت ها و احترام به آن

قال علی(ع):

انهنَّ امانة الله عندکم فلا تضاروهنّ و لاتعضلوهنّ.

زنان در نزد شما امانت الهی هستند پس به آنان زیان نرسانید و آنها را تنها نگذارید.(1)

امام صادق(ع) فرموده اند:

خدا رحمت کند بنده ای را که رابطه ی بین خود و زنش را نیکو کرده است.(2)

همه ی ما به این موضوع واقفیم که مردان و زنان از لحاظ جسمی و روحی با هم متفاوتند، همان گونه که در خلقت ظاهری با هم تفاوت دارند در مسایل روحی و روانی نیز از یکدیگر متمایزند. اما هنگامی که یک ازدواج صورت می گیرد و زن و مردی زندگی مشترکی را شروع می کنند، هر یک از آنها به کلی فراموش می کنند که با دیگری متفاوتند و این تفاوت ها هم بسیار است.

هر یک گمان می کند اگر طرف مقابل دوستش دارد باید همان گونه باشد که او می خواهد. لذا سعی در تغییر طبیعت و فطرت دیگری می نماید تا او را به دلخواه خویش در آورد و به این خاطر روابط متشنج می شود و فرصت گفت و گوی صمیمی و دوستانه از بین می رود.

در مقالات بعدی مبحثی را به «پذیرش همسر» اختصاص دادیم و به خانم ها توصیه کردیم همسران خود را همان گونه که هستند بپذیرند. در این قسمت نیز به آقایان یادآوری می کنیم که زنان با مردان تفاوت های اساسی دارند. این تفاوت ها را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم.

یکی از بزرگ ترین تفاوت های بین زن و مرد، این است که هر کدام از آنها چگونه با فشارهای روحی کنار می آیند و در برخورد با مشکلات چگونه عمل می کنند و به چه نحوی عکس العمل نشان می دهند.

در این گونه مواقع مردها شدیداً در خود فرو می روند و گوشه گیر می شوند، در صورتی که زن ها با هیجانی فزاینده غرق در مسئله می شوند و خود را گرفتار می کنند.

زمانی که مشکل یا فشاری بر مرد وارد می شود، او بسیار ساکت می شود و در خود فرو می رود تا بتواند راه حلی پیدا کند. اما بر عکس زن از طریق صحبت کردن با جزئیات بسیار راجع به مشکلش به آرامش می رسد.

وقتی که مشکلی برای زنی پیش می آید، او فقط به یک شنونده نیاز دارد که بدون قضاوت و بدون ارایه ی راه حل، با دلسوزی به احساسات و گفته های او گوش کند.

وقتی که همسر شما از موضوعی ناراحت و کلافه است، به گرمی به سخنان او گوش دهید و اصلاً سعی نکنید که مشکل گشایی نمایید و یا مسئله ی او را کوچک و بی اهمیت جلوه دهید، بلکه فقط با دلسوزی و تایید، حرف هایش را بشنوید؛ این موقع است که زن احساس حمایت می کند و خشنود و راضی می شود.

صحبت کردن «نیاز» یک زن است و مرد هنگامی در روابط خود با همسرش موفق است که به این «نیاز» احترام بگذارد.

قال رسول الله(ص):

خیرکم خیرکم لنسائکم.(3)

خوب ترین شما آن کسی است که با همسر خود نیکو رفتار کند.

پس به این موضوع توجهی عمیق و اساسی داشته باشیم که زمانی زن احساس می کند از طرف همسرش مورد احترام و پذیرش قرار گرفته، که شوهرش شنونده ای خوب برای سخنان و احساسات او باشد.

یک مرد موفق به احوال همسرش اهمیت می دهد، مثلاً وقتی که به منزل می آید حال او را می پرسد و از او سوال می کند که روزش را چگونه گذرانده است؟ و هنگامی که می بیند او ناراحت است با علاقه و دلسوزی می خواهد تا برایش حرف بزند، وقت صحبت کردن دستان او را می گیرد و لمس می کند .به او نگاه می کند و نشان می دهد که به سخنانش توجه دارد، به کتاب هایی که می خواند، و مطالبی که بازگو می کند، توجه و علاقه نشان می دهد، با صبوری به حرف هایش گوش می کند و مرتب به ساعت نگاه نمی کند، یا روزنامه ورق نمی زند و کلامش را قطع نمی کند.

این گونه است که زن، احساس اعتماد و امنیت می کند و از عشق همسرش مطمئن می گردد و حس می کند که مورد احترام قرار گرفته و زمانی که زن احساس احترام کند، برایش آسان تر است که از مرد آن طور که در خورش باشد قدردانی نماید .

بدانیم فواید دنیوی و اخروی نیز از قبل روش های پسندیده ی رفتاری نصیبمان خواهد شد. چنان که در روایت است:

قال رسول الله(ص)

جلوس المرء عند عیاله أحب الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا.

نشستن مرد نزد زنش نزد خدای متعال محبوب تر است از اعتکاف او در مسجد . (4)

الامام صادق(ع)

من حسن بره باهله زادالله فی عمره.

هر که به خانواده اش نیکی کند خداوند بر عمرش بیفزاید. (5)

و عنه: من حسن بره اهل بیته زید فی رزقه.

کسی که نیکی و نیکوکاریش با زن و فرزند مطلوب باشد، به رزقش اضافه می شود. (6)

و حسن الخلق یزید فی الرزق.

اخلاق خوب روزی را اضافه می کند.(7)

موضوع دیگری که در تفاوت زن و مرد مطرح است، مساله ی چرخه ی طبیعی احساسات زن است. زنان هم چون امواج دریا متلاطم و متغیرند، زمانی سرشار از عشق و گاهی غمگین. با شناخت این بعد از وجود زن، راحت تر می توان با احساسات او کنار آمد و او را درک کرد. انتظار اشتباهی است که از یک زن توقع داشته باشیم همیشه سرحال و خوشحال باشد، چرا که به روال طبیعی، او دارای فرود و فراز احساس می باشد و نمی تواند به طور ثابت، یک رفتار همیشه شاد ارایه دهد.

با پذیرش این موضوع می توان به یک زن کمک کرد تا با آرامش، روند فطری چرخه ی احساسات خود را طی کند و به سلامت روحی و روانی دست یابد. شنونده بودن و توجه به سخنان و عواطف زن، تاثیر شگرفی در گذراندن آرام این مراحل دارد و بکار بندیم این کلام امام صادق(ع) را که:

الامام الصادق(ع):

المومنون خدم بعضهم لبعض، یفید بعضهم بعضاً.

مومنان خدمتکار یکدیگرند و به یکدیگر سود می رسانند.(8)

در مقاله ی بعد به بحث«خوش خویی واخلاق پسندیده ی مردان» می پردازیم.

ادامه دارد...

پی نوشت :

1- بحارالانوار، ج 103، ص 226

2- مکارم الاخلاق، ص 217

3- مستدرک، ج 14، ص 255

4- میزان الحکمة، ج 5، ص 2266

5- خصال، ص 21

6- بحارالانوار، ج 71، ص 396

7- بحارالانوار، ج 71، ص 396

8- الکافی، ج 2، ص 167

منبع: برگرفته از کتاب:«همسر اگر اینگونه می بود» - نویسنده:راضیه محمد زاده

سایت خبری قاصدک
نویسنده : حمید توکلی کرمانی



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 1 تیر 1389  ساعت 10:27 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 
آنچه پدران باید درباره طرز برخورد با دختر شان بدانند

هنوز از زمانی که پدرها نقش رییس خانه را بازی می‌کردند، مدت زیادی نگذشته. اما این روزها برخلاف آن روز و روزگار، پدرها به فرزندان‌شان بسیار نزدیک‌تر شده‌اند....

روان‌شناسان می‌گویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی
کودک ان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان‌شان می‌تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودک ان شود، از مسائلی است که این روزها زیاد در روانشناس ی مورد بحث قرار می‌گیرد. مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را می‌دهد که هویت خاص خود بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می‌کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش می‌دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیت‌ها را می‌دهد.

پدر برای
دختر بر خلاف پسر ها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز می‌شود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل می‌گیرد.

وقتی آزمایشات، باروری یک
خانم را تایید می‌کند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر می‌کند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص می‌شود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواست‌های مخصوص به خودش را دنبال می‌کند. اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود.

خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن
دختر افتخار می‌کنند چون زنان نیز توانسته‌اند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند

رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی
گاهی نوعی رابطه
دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمی‌گردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطه‌ای را با دختر شان ایجاد کنند که با مادرشان داشته‌اند و برخی دیگر عشق ی را نثار او می‌کنند که نتوانسته‌اند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال می‌شوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشته‌اند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودک ی از او خرسند نبوده‌اند. در حالی که داشتن دختر سبب می‌شود وزن تاریخ گذشته سبک‌تر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.

پدر به دختر دنیا را می‌شناساند
پدر برای
دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی می‌اندازد. مادر فرزند را به دنیا می‌آورد و پدر دنیا را به او می‌شناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شده‌ای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان می‌بخشد. در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر توانایی‌های فیزیکی را می‌آموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیت‌های اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی می‌دهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا می‌شود

عقده ادیپ و عقده الکترا
سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. عقده ادیپ به رابطه بین
پسر و مادر اشاره دارد و معادل آن در رابطه بین دختر و پدر، عقده الکترا نامیده می‌شود. این مرحله، مرحله‌ای ساختاری برای رشد کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوست‌دار جنس مذکر باشد. در واقع در این سن دختر عشق ی را نسبت به مادر خود احساس می‌کند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی می‌برد. پدر که از نظر او غریبه‌ای است که مادر را به سمت خود جلب می‌کند و مایه شادی او است، او را ناراحت می‌کند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار می‌گیرد و سعی می‌کند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند. در همین موقع است که متوجه می‌شود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست. مهم‌ترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمی‌تواند جای همسر او باشد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمی‌دهد ـ بزرگ می‌شود.

والدین الگو هستند
پیروز شدن
کودک برعقده ادیپ یا الکترا به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دختر ش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوست‌داشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسر ش اظهار عشق نمی‌کند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه می‌کند.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در جمعه 28 خرداد 1389  ساعت 11:03 PM نظرات 0 | لينک مطلب
1) سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.
2) تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.
3) به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.
4) در شادی های مردم شریک شو.
5) نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .
6) از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .
7) در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .
8) در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .

9) دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .
10) در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .
11) با دیگران در حد توجه شان صحبت کن زیرا افراد میل دارند که در مدار توجه شان کسی با آنها گفتگو کند.
12) خوشبین باش و بشارت را در دور و بر خود پخش کن .
13) اگر دیگران کار خوبی انجام دادند از آنها تعریف کن زیرا ستایش در نفس اثر می گذارد اما در تعریف زیاده روی نکن .
14) کلمات خود را برگزین تا جایگاه تو بالا رود زیرا کلمه ی نیکو بهترین وسیله برای نوازش قلبهاست .
15) با مردم متواضع باش زیرا انسانها از کسی که احساس برتری می کند متنفر هستند .
16) در پی صید عیوب دیگران مباش بلکه به اصلاح عیوب خود مشغول باش .
17) هنرسکوت را بیاموز زیرا مردم کسی را که به آنها گوش می دهد دوست دارند .

18) دائره دانش خود را وسیع گردان و درهر روز دوست تازه ای بدست آور.
19) تلاش کن که تخصص و توجهات خود را متنوع تر سازی ،این کار موجب آن میشود که هم دائره علم تو افزایش یابد و هم تعداد دوستانت .

20) اگر کار خوبی برای شخصی انجام دادی منتظر عوض آن نباش


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 27 خرداد 1389  ساعت 10:43 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

ژاپنی‌ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب های اطراف ژاپن سال‌هاست که ماهی تازه ندارد. بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.. ماهیگیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می‌کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می‌کشید.

موفقیت
اگر بازگشت بیش از چند روز طول می‌کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.
برای حل این مسئله،شرکت های ماهیگیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.. آن ها ماهی ها را می‌گرفتند آن ها را روی دریا منجمد می‌کردند. فریزرها این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.
اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می‌شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابر این شرکت های ماهیگیری مخزن هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری می‌کردند. ماهی ها پس از کمی‌تقلا آرام می‌شدند و حرکت نمی‌کردند. آنها خسته و بی رمق ، اما زنده بودند.
متاسفانه ژاپنی‌ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. زیرا ماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند. باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. پس شرکت های ماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حل می‌کردند.


آنها چطور می‌توانستند ماهی تازه بگیرند؟
اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید، چه پیشنهادی می‌دادید؟

پول زیاد
به محض اینکه شما به اهدافتان می‌رسید مثلاً «یافتن یک همراه فوق العاده خوب ، تأسیس یک شرکت موفق ، پرداخت بدهی هایتان یا هر چیز دیگر» ممکن است شور و احساساتتان را از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن تمایل نداشته باشید ، لذا سست می‌شوید.
شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت آزمائی که پولشان را به راحتی از دست می‌دهند، کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث می‌رسد و هرگز موفق نمی‌شوند و ملاکین و اجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده اند، شنیده و تجربه کرده اید.
این مسئله را رون هوبارد در اوایل سال های ۱۹۵۰دریافت:
” بشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می‌کند ”

منافع و مزیتهای رقابت
شما هر چه با هوش تر، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می‌برید. اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالش ها پیروز شوید ، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.

چطور ژاپنی‌ها ماهی‌ها را تازه نگه می‌دارند؟
برای نگه داشتن ماهی تازه شرکت های ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایق ها استفاده می‌کنند اما حالا آن ها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می‌اندازند.
کوسه جندتایی ماهی می‌خورد اما بیشتر ماهی ها با وضعیتی بسیار سر زنده به مقصد می‌رسند. زیرا ماهی ها تلاش کردند.

توصیه :
-به جای دوری جستن از مشکلات به میان آن ها شیرجه بزنید.
-از بازی لذت ببرید.
-اگر مشکلات و تلاش هایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید ، ضعف شما را خسته می‌کند به جای آن مشکل را تشخیص دهید.
-عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری دریافت کنید.
-اگر به اهدافتان دست یافتید ، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید .
-زمانی که نیازهای خود و خانواده تان را برطرف کردید برای حل اهداف گروه ، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید.
-پس از کسب موفقیت آرام نگیرید ، شما مهارتهایی را دارید که می‌توانید با آن تغییرات و تفاوتهایی را در دنیا ایجاد کنید.
-در مخزن زندگیتان کوسه ای بیندازید و ببینید که واقعاً چقدر می‌توانید دورتر بروید شنا کنید.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 12 خرداد 1389  ساعت 1:29 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 

-         برای کارهای مهم آماده شو قبل از آن که زمان انجام کار فرا رسد و تو بفهمی مقدمات را فراهم نکردی.

-         وقتی در جمعی تصمیم می گیری به فکر و احساسات سایر اعضا توجه داشته باش.

-         اهدافی که می خواهی به آن ها برسی را تعیین کن و همیشه در ذهن داشته باش و فراموششان نکن.

-         همیشه نکات مهم و جالبی را که می خوانی جایی یادداشت کن این گونه برای همیشه آن ها را در بند حافظه ات اسیر می کنی.

-         هرگز بدون تجهیزات شخصی و ضروری به گردش و مسافرت نرو.

-         همیشه از استعدادهایت استفاده کن. حتی اگر به نظرت بی ارزش باشند.

-         اگر هدفی را دنبال می کنی با کسانی که در آن راه از تو جلوترند ارتباط برقرار کن.

-         اگر منظره یا مکان زیبایی را دیدی اول با قلبت به آن نگاه کن و لذت ببر سپس با دوربینت از آن عکس بگیر.

-         همیشه خونسرد و مودب باش حتی با دشمنت.

-         خودت را دست کم نگیر، دیگران هم آن طور که تو فکر می کنی یا خودشان می گویند موفق و بی نقص نیستند.

-         از کار دیگران الهام بگیر ولی یادت باشد کپی برداری قاتل خلاقیت است. از یک کار ضعیف شروع کنی بهتر از این است که تا ابد از دیگران تقلید کنی.

-         قبل از اینکه والدین یا دوستانت مجبورت کنند، خودت به آموختن روی بیاور.

-         در مجامع و انجمن های مختلف شرکت کن.

-         همیشه ظاهری مرتب و خوش بو داشته باش حتی هنگام کارگری.

-         به دیگران حسادت نکن. آن ها جای تو را نگرفتند دنیا آنقدر بزرگ است که همه ما در آن سهم یکسان و مناسب داریم تنها باید آن را عادلانه و با زحمت پیدا کرد.

-         سعی کن شخصیت خودت را بشناسی و ایرادهای آن را برطرف کنی.

-         بیشتر از همه در کارهایت، کمیت را فدای کیفیت کن. یک کار درست بهتر از 10 یا 100 کار ناقص و بی ارزش است.

-         سعی کن انتقادپذیر باشی، نه برای خوشایند دیگران برای ارتقای خودت.

-         منصفانه انتقاد، قضاوت و رفتار کن.

-         از همسرت درباره تصمیمات شغلی ات سوال کن.

-         سعی کن در میان هم رده هایت شخصیتی برجسته داشته باشی.

-         قوانین را رعایت کن.

-         در آینه به خودت نگاه کن. عصبانی شو، بخند، اخم کن ، ادا در بیار، تا بدانی هروقت که این رفتارها را انجام می دهی چهره ات چگونه می شود.

-         اگر روزی یک کتاب بخوانی در سال می شود 365 کتاب، یادت باشد در دنیا میلیون ها کتاب نوشته شده است که ما به خواندن آن ها نیازمندیم. پس حداقل هفته ای یک کتاب را بخوان!

-         همیشه با والدینت دردودل کن حتی اگر نوه داشته باشی یا والدینت در دنیا نباشند.

-         هر اتفاقی که می افتد برداشت های متفاوتی می توان از آن داشت، قطعا برداشت تو همیشه بهترین و درست ترین آن ها نیست.

-         به دنیای اطرافت توجه کن.

-         همیشه بهترین ها را انتخاب کن.

-         حرفه ای شدن زمان بر است حتی اگر نابغه باشی.

-         بهترین امکانات همان چیزهایی است که الان داری.

-         کلیشه ها را آگاهانه بشکن. این راهکاری است برای رسیدن به شیوه های جدید و خلاقانه.

-         یادت باشد بعضی وقت ها یا باید خر را داشته باشی یا خرما را!

-         طبیعت در هر ساعت از شبانه روز زیبایی خاص خودش را دارد.

-         برای خودت یک وبلاگ بساز و همیشه آن را به روز نگه دار.

-         قدر دانی را بپذیر و خودت هم نیز قدردان باش.

-         اگر در مورد چیزی می گویی"خوب است" یا " بد است" حتما علت آن را هم بگو.

-         همیشه با سوال پرسیدن گفتگوهایت را دوطرفه کن.

-         از هرچیز مهمی که با آن ها سر و کار داری، یک آرشیو داشته باش. یک روزی شدیدا به کارت می آیند.

-         هیچ چیزی بهتر از شروع پر اشتباه نیست. هرکسی باید از یک جایی شروع کند.

-         در مسابقات شرکت کن.

-         کارهایت را قبل از ارایه دادن بازبینی کن.

-         همیشه یادت باشد که چه کسانی باعث پیشرفت و موفقیت تو شده اند. بدان که باید آن ها را در موفقیت هایت شریک کنی نه برایشان اخم کنی و فخر بفروشی.

-         همیشه در کارهایت هوشمندانه خلاق باش.

-         برای حرفه ای بودن سعی کن مولف و صاحب سبک باشی.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 11 خرداد 1389  ساعت 12:55 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 

در تمام کشور ها برای اینکه همسران بتوانند احساسات خود را به یکدیگر منتقل کنند از راههای زیادی استفاده می کنند با صحبت کردن ، نامه نوشتن ، نگاه کردن .... اما معمولترین روش استفاده از گل است .خود واژه ی گل سمبل عاشقی می باشد .اما بد نیست با نشانه های تمام گل ها قدری آشنا بشویدتا اگر موقعی خواستید احساس خود را به همسرخود عرضه کنید بدانید تا چه گلی را هدیه کنید یا گلی را که هدیه گرفته اید چه معنا و مفهومی دارد:

گل مریم: نشانه نجابت و پاکی معشوق است و اگر عاشقی آن را تقدیم معشوق نماید، می خواهد بگوید که به عفت و عشق او اطمینان کافی دارد

گل یاس: نشانه آنست که عشق و دوستی باید دو جانبه باشدوگرنه بی ثمر است و علامت آن است که عشق عاشق اگر از جانب همسر پذیرفته نگردد او را ترک می نماید و فراموشش می نماید

گل زرد: نشانه ای است بر احساسات تنفر آمیز عاشق نسبت به همسر خویش

گل بنفشه: نشانه آنست که عاشق از دلدارش می خواهد با او مهربان باشد او را دوست بدارد و در رنج و شادمانیش شریک و سهیم باشد

گل یخ: نشانه ای است بر نا امیدی و رنج عشق

گل نرگس: نشانه ای است بر شوریدگی عاشق که از همسر می خواهد با او یکرنگ باشد

گل لاله: نشانه آنست که عاشق حاضر است در راه همسر از جان خویش هم بگذرد و هرچه که او بخواهد انجام دهد

گل میخک: نشانه آنست که عاشق قلب خودش را که بهترین هدیه هاست به همسر ز جان گرامی تر تقدیم می کند

گل نسترن: نشان آنست که عاشق از خیانت همسر به تنگ آمده و دلش می خواهد از او که عشق را با هوس مخلوط کرده است بگریزد

گل مروارید: نشانه ای است بر آخرین حرف های دل عاشق و آخرین ناله های قلب دیوانه اش

گل شقایق: نشانه ای است از عشق شور انگیز عاشق به همسر و نشانه ی تپیدن های قلب اوست در آرزوی دیدار همسر

گل سرخ : نشانه عشق آتشین است عشقی که عاشق می خواهد خود را در میان شعله هایش قربان همسر نماید

گل اطلسی: را هر که برای همسر بفرستد از او می پرسد که آیا او را دوست دارد یا نه

گل بید مشک: نشانه آنست که عاشق کینه همسر بی وفا را به دل نمی گیرد و با فرستادن شاخه ای از این گل به او می گوید من تو را می بخشم زیرا گناه از من و سرنوشت من است

گل ناز: نشانه آنست که عاشق در عین حال که ناز همسر را دوست دارد دلش می خواهد او فسونگری را کم کند و به سوی وی روی آورد

گل مرزنگوش: نشانه نفرت عاشق و نفرین اوست که برای همسر می فرستد



تعداد شاخه گل ها نشانه چیست؟

گل ها به دلیل تنوع نامحدودشان در هر شرایطی معانی ویژه و خاصی داشته و تاثیر جاودانه ای بر هدیه شوندگان خود دارند. آگاهی از معانی رنگ گل ها، تعداد شاخه های گل در یک دسته و غیره می تواند ما را در اهدای درست و افزایش تاثیرگذاری آنها یاری دهد. فراموش نکنید که لازم نیست حتما منتظر موقعیت و اتفاق خاصی برای هدیه گل به کسانی که دوستشان دارید باشید، در حقیقت گل هدیه ایست که اگر به صورت غیر منتظره تقدیم شود ارزش بیشتری دارد

معنی تعداد شاخه گل ها بصورت کلی:

در یک دسته

1 شاخه گل: نشانه توجه یک فرد به طرف مقابل

3 شاخه گل: نشانه احترام به طرف مقابل

5 شاخه گل:نشانه علاقه و محبت به طرف مقابل

7 شاخه گل: نشانه عشق

معنی تعداد شاخه گل های رز در یک دسته

1 شاخه رز: یک احساس عاشقانه فقط برای تو

3 شاخه رز: دوستت دارم

5 شاخه رز: بی نهایت دوستت دارم

12 شاخه رز: عشق ما به یک عشق دو طرفه تبدیل شده است

36 شاخه رز: احساس وابستگی رمانتیک

99 شاخه رز: عشق من برای تو جاودانه و تا ابد می باشد

365 شاخه رز: هر روز سال به تو می اندیشم و دوستت دارم

همچنین 10 شاخه گل لاله عموما به نشانه یک عشق بی نظیر بکار برده می شود

معنی رنگ رزها:

رز قرمز: رز قرمز کم رنگ به نشانه «دوستت دارم» می باشد و رز قرمز پر رنگ به معنی زیبایی بی انتهاست

رز زرد: امروزه رز زرد به معنی شادی و خوشحالی می باشد ولی در گذشته رز زرد معنی کاهش میزان علاقه و وفاداری را داشت

رز سفید: رز سفید به معنی عشق روحانی و پاک است و در دسته گل عروس به معنی احساس عاشقانه شادی آور می باشد

رز ارغوانی: این رز به معنی تمایل و اشتیاق فرد به طرف مقابل است و رز نارنجی به معنی «من فریفته و دلباخته تو هستم» می باشد

رز معطر: بدین معنی است که عشق در نگاه اول بوجود آمده است

رز صورتی: رز صورتی کم رنگ به معنی تحسین، ستایش، وقار و شایستگی و زیبایی می باشد و رز صورتی پر رنگ به معنی تشکر از طرف مقابل است

به طور کلی تمام رزهای کم رنگ به معنی دوستی با طرف مقابل می باشند

ترکیب رنگ های مختلف رز در یک دسته گل

ترکیب رز زرد و قرمز در یک دسته گل به معنی «تبریک» در هر مناسبتی می باشد

ترکیب رز زرد و نارنجی در یک دسته گل به معنی علاقه زیاد به طرف مقابل است

ترکیب رز قرمز و سفید به معنی یگانگی و اتحاد با طرف مقابل می باشد



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 11 خرداد 1389  ساعت 12:44 AM نظرات 0 | لينک مطلب
 
 

 

 

زندگی یک مشکل است با آن روبرو شو.
زندگی یک معادله است موازنه کن.
زندگی یک معما است آن را حل کن.
زندگی یک تجربه است آن را مرور کن.
زندگی یک مبارزه است قبول کن.
زندگی یک کشتی است با آن دریا نوردی کن.
زندگی یک سوال است آن را جواب بده.
زندگی یک موفقیت است لذت ببر.
زندگی یک بازی است برنده و پیروز شو.
زندگی یک هدیه است آن را دریافت کن.
زندگی دعا است آن را مرتب بخوان.
زندگی درد است آن را تحمل کن.
زندگی یک دوربین است سعی کن با صورت خندان و شاد با آن روبرو بشی .
زندگی هدیه ای است که خدا در هنگام تولد به ما تقدیم می کند.
زندگی آغاز یک راه است بسوی افتخار و سربلندی، یا انحراف و سرافکندگی.
زندگی پرواز است به سوی پیشرفت و روشنایی.
زندگی جوانه زدن است به امید درختی تناور و پر از میوه.
زندگی گرچه یک آغاز است ولی پایان آن نامعلوم و رویایی است.
زندگی یعنی عشق، اراده، امید و توکل.
زندگی مانند پلی است برای نزدیک شدن به خدا.
زندگی به کوه بلندی می ماند آن را فتح کن.
زندگی برای هر انسانی آینه اخوت می باشد.
زندگی شاخه گل است آن را پرپر نکنید.
زندگی را اگر با خدا در نظر بگیری همیشه با عزت و سربلندی همراه خواهد بود.
زندگی زیبایی و لذت بردن از نعمت های الهی است.
زندگی یعنی کمک کردن و یاری دیگران در سخت ترین شرایط که برای آنان پیش می آید.
زندگی دشتی است که سبزه های آن نمایانگر زیبایی اند و دریایش نشان از عمر دارد بلندیهای آن شدائد زندگی است و سرانجام پاییزش فانی بودن این دنیا را به نمایش میگذارد.
زندگی روشن ترین تفسیر خداست.
زندگی گاهواره ای است که لالایی عشق را می سراید.
زندگی زیباست اگر زیبا ببینیم.
زندگی عینی ترین، ملموس ترین و واقعی ترین جلوه حیات است.
زندگی غزلی است که مطلعش تجربه است.
زندگی نهالی است که با صبر بار می دهد.
زندگی اندوخته ای است که زندگان قدرش نشناسند.
زندگی همان است که می اندیشی.
زندگی پازلی از ترکیب همین ثانیه هاست.
زندگی دایره ای است که به شعاع همت فرد رسم شده است.
زندگی سالی است که هزار فصل دارد.
زندگی عملی است که به توان بی نهایت تجربه می شود.
زندگی عمارتی است که سازنده اش سخت کو شانند.
زندگی بهشتی است که تو سازنده ی آنی.
زندگی نارگیلی است که پوشش سخت و درونش شیرین است.
زندگی فیلمی است که کارگردانی اش به دست ماست.
زندگی ماحصل تلاش امروز است.
زندگی فرمانروایی بر سرنوشت است.
زندگی کاشت صداقت، و برداشت موفقیت است.
زندگی لیموناد است، شیرینش را انتخاب کن.
زندگی همین ساعات شیرینی است که سریع می گذرند.
زندگی بالندگی است، پس درنگ مکن.
زندگی نتیجه ای است که از حل معمای ثانیه ها حاصل می گردد.
زندگی تمرین صبوری است.
زندگی زیباترین شاهکار حق در عرصه خلقت است.
زندگی کاشتن ثانیه هاست پس بهترین ثانیه ها را بکار.
زندگی قدر و قیمت توست، غنیمتش شمار.
زندگی عرصه کارزار است، مردانه در آن قدم بگذار.
زندگی یک تعالی به قدر همت است.
زندگی برد و باخت نیست، بردن در عین باختن است.
زندگی الهام است برای آنان که جهت زیستن برانگیخته شده اند.
زندگی بازاری است که متاعش عمر آدمی است.
زندگی ترکیبی از تنوع است، پس متنوع اش ساز.
زندگی شهد گلی است که زنبور زمانه آن را می مکد.
زندگی تئاتری است در حد واقعیت و ما بازیگران واقعی این تئاتر هستیم.
زندگی راه است، ایمان و اندیشه راهنمای آن.
زندگی تكثیر ثروتی است كه نامش محبت است.

و چه زیبا :
مفهوم
زندگی در نهاد خودش نهفته است، زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است ...

و در آخر:
زندگی با همه ناملایمات اش دوست داشتنی است چون هدیه ای از جانب پروردگار است ...



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 26 اردیبهشت 1389  ساعت 11:56 PM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :5
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
Powered By Rasekhoon.net