بسیاری از اوقات اطرافیانمان از لحاظ روحی اشخاص متعادل، شاداب و سالمی نیستند. اگرچه ممکن است شما فرد مثبتی باشید اما هنگامی که با چنین افرادی برخورد می کنید، احساس نگرانی به شما دست می دهد.شما به عنوان یک فرد مستقل، از استقلال خود در زندگی احساس رضایت می کنید؛ اما این قبیل افراد ممکن است شما را در شرایط نابسامانی قرار دهند که می تواند تاثیر منفی روی زندگیتان داشته باشد. برخورد این قبیل اشخاص باعث کاهش اعتماد به نفس شما می شود

۱ - افراد فریب کار؛ این افراد مهارت خاصی در فریب دادن دیگران دارند و به قدری در این کار مهارت کسب کرده اند که تا شما به خود بیایید کار از کار گذشته است.

این افراد با آگاهی یافتن از اسرار زندگی دیگران، از آن برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده می کنند و باعث می شوند اعتماد به نفس فرد به مرور زمان از بین برود. آن ها با شگردی خاص شما را وادار به انجام کارهایی می کنند که تمایلی به آن ندارید و تا به خود بیایید متوجه می شوید که دیگر قدرت تشخیص ندارید و استقلال خود را از دست داده اید و ناخواسته اهداف او را دنبال کرده اید.

۲ - خودشیفته؛ این افراد از حس خودستایی شدید رنج می برند و معتقدند که تمام دنیا حول شخصیت آن ها می چرخد. هرچند که مانند افراد فریب کار موذی نیستند اما هر طور که شده است می خواهند به اهداف و نیاتشان برسند و هر چقدر اطرافیان تلاش می کنند به آن ها بفهمانند که همه چیز تنها برای آن ها نیست، بی نتیجه است چرا که نیازهای دیگران برای آن ها هیچ اهمیتی ندارد.

۳ - منفی نگر؛ این افراد از موفقیت و موضوعات مثبتی که در زندگی شما اتفاق می افتد، لذت نمی برند اگر شما از قبول نشدن در امتحان میان ترم بگویید آن ها از دشواری امتحانات پایان ترم شما را می ترسانند.

این قبیل افراد شادی شما را از بین می برند و زمانی نمی گذرد که شما نیز دیدگاه منفی نسبت به همه کس و همه چیز پیدا خواهید کرد.

۴ - افراد منتقد؛ این افراد همیشه نسبت به موضوعات جالب و هیجان انگیزی که برای شما اتفاق می افتد، عجیب و غریب نگاه می کنند و از همه چیز و همه کس انتقاد می کنند و راضی نیستند. صرف کردن وقت با این افراد ناخواسته در شخصیت شما تغییر ایجاد خواهد کرد.

۵ - همیشه مخالف؛ این قبیل افراد با تمام ایده ها و پیشنهادهای شما مخالفت می کنند و همیشه بهانه ای برای این مخالفت دارند و اگر در انجام کار موفق نباشید شما را سرزنش می کنند و اگر موفق شوید سعی می کنند شما را شکست دهند. مراوده با این اشخاص از اعتماد به نفس شما می کاهد.

۶ - ریاکار؛ شما همیشه از دورویی این قبیل افراد رنج می برید.. آن ها خود را در شادی و غم شما شریک نمی دانند و هنگامی که نیاز به دوست دارید که در کنار شما باشد حضور نخواهند داشت و موقعی که نیاز به انتقاد سازنده دارید ترجیح می دهند به شما چیزی نگویند و شاهد شکست شما باشند.. برای احساسات شما در زندگی خصوصی احترام قائل نیستند.

7- افراد پرتوقع؛ شما هرگز نمی توانید توقع های غیرواقعی این افراد را برآورده کنید و مجبورید بیشتر وقت خود را برای راضی نگه داشتن آن ها صرف کنید.

این افراد به قدری انرژی و وقت شما را می گیرند که دیگر به علت خستگی نمی توانید برای کارهای خود وقت بگذارید.

همه این شخصیت ها چند نقطه مشترک دارند که عبارت است از:

- هر چقدر در رسیدن به هدف موفق باشند بیشتر به آن کار ادامه می دهند..

- از آن جایی که متوجه اعمالشان نیستند، حرف زدن با آن ها فایده ای ندارد.

- با بالا رفتن سن رفتار این افراد و تاثیر آن بر زندگی شما بیشتر می شود.

 

 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در جمعه 9 بهمن 1388  ساعت 10:20 PM نظرات 0 | لينک مطلب

گذران زندگی مثل تغییر فصول است. شما نمی توانید فصل ها را تغییر دهید ولی مطمئنا" می توانید خودتان را تغییر دهید.
 
آیا می دانید ماه بعد یا سال بعد چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد؟ مسلما" نه، ولی هر چه پیش آید قاعدتا" طبق اصول و الگو های رفتاری قابل پیش بینی ، عکس العمل نشان خواهید داد.

از وقتی چشم به این جهان می گشایید مدام دستورالعمل هایی از والدین ، کلاس درس، محیط کار و ... دریافت می کنید و تجربه اندوزی می کنید. ممکن است اهداف بلند پروازانه ای داشته باشید و آرزوهای متعددی در سر بپرورانید. ولی به هر حال مادامیکه چرخ زندگی می گردد فراز و نشیب های متعدد و احساسات مختلفی را تجربه خواهید کرد. باید یاد بگیرید و بتوانید مهار چرخه ی زندگی خود را در دست بگیرید بدون آنکه نیاز باشد خودتان هم با آن بچرخید ؛ و در مواقع تغییر روال عادی زندگی، باید بتوانید آگاهانه و با اقتدار خود را آماده ی پذیرش منطقی سازید.

به همین دلیل است که من به قدرت و ارزش رفتار انسانها اعتقاد دارم. هرچقدر بیشتر در مورد انسانها تحقیق می کنم، و رفتار ها و سرنوشت هایشان را بررسی می کنم بیشتر باور می کنم که این سرنوشت طبیعی ما است که پیش میرود. موفقیت، شادکامی و کامروایی در همه ی فصول زندگی ما وجود دارند.     

این شما هستید که متناسب با نگرش کلی خود به زندگی، تصمیم می گیرید که بخوانید یا نخوانید، تلاش کنید یا تسلیم شوید، در ناکامی ها خودتان را سرزنش کنید یا دیگران را مقصر بدانید، صادق باشید یا دروغ بگویید ، اقدام کنید یا طفره بروید، پیش روید یا کنار بکشید و ...پیروز شوید یا ببازید. خداوند نعمت بزرگ "اختیار" را بر ما ارزانی داشته تا خودمان پیشرفت و کامیابی - یا شکست و نابودی را انتخاب کنیم.

هدف از خلقت شما روی زمین تعالی خودتان و تلاش در جهت ارتقاء محیط پیرامون و موقعیتتان بوده است. خداوند چقدر زیبا انتهای کار این دو خلقت عظیم خود که همانا انسان و زمین است را باز گذاشته است! سر بگردانید و ببینید که چه بسیارند رودخانه ها و رودهای بدون پل، نقاشی های کشیده نشده، آوازهای خوانده نشده، کتابهای نوشته نشده و فضاها و رموز کشف نشده. برای انجام آنچه که هنوز انجام نشده، خداوند شما را آفرید و قدرت انجام آن را نیز به شما عنایت کرد ولی در عین حال انتخاب با شماست . رفتار پیرو انتخاب و نتیجه پیرو انتخاب، بوجود خواهند آمد. هرآنچه که هستید و هرآنچه که می توانستید باشید، همه به شما بستگی دارد. مادامیکه زنده هستید و زندگی می کنید فرصت تلاش دارید و در دوران مختلف و فصول متفاوت زندگی، عملکرد یعنی همه چیز!

گذران زندگی مثل تغییر فصول است. شما نمی توانید فصل ها را تغییر دهید ولی مطمئنا" می توانید خودتان را تغییر دهید.

 

زمستان


اولین درس زندگی این است که یاد بگیریم چگونه زمستان ها را پشت سر گذاریم. زمستانهای مکرر می آیند و می روند گاه بلند و گاه کوتاه، گاه سخت و گاه آسان. آنچه که همیشه تکرار می شود این است که همیشه در پس پاییز، زمستان می آید. در زندگی زمستانهای مختلفی وجود دارد : زمستان اقتصادی، زمستان اجتماعی، زمستان عواطف و زمستان جسمی _ وقتی چیزی را درک نمی کنید، زمستان است؛ وقتی اتفاقات ناخوشایند در پی هم می آیند، زمستان است؛ وقتی بیمارید و ناامید، زمستان است. وجود زمستان انکار ناپذیر است، پس باید یاد بگیریم چگونه از آن عبور کنیم.

سختی ها همیشه بعد از فرصت ها می آیند و رکود پس از رونق مطرح می شود. با زمستان چه می شود کرد؟ می توان قوی تر، عاقل تر و بهتر بود. زمستان نمی تواند تغییر یابد، ولی شما می توانید.

قبل از درک این حقیقت، همیشه در زمستان می گفتم ای کاش تابستان بود. وقتی سختی می کشیدم عادت داشتم بگویم، ای کاش راحت بود. ولی اکنون آرزو نمیکنم که کاش زمستان کوتاهتر یا سبک تر بود بلکه آرزو می کنم که کاش عاقل تر و بهتر بودم. نمی گویم کاش مشکلاتم کمتر بود، می گویم کاش قوی تر بودم. نمی گویم کاش سختی نمی کشیدم، می گویم کاش آگاه تر بودم.

"زندگی مثل تغییر فصول است. شما نمی توانید فصل ها را عوض کنید ولی می توانید خودتان را عوض کنید"

 

بهار

خوشبختانه پس از زمستان ، فصل فعالیت و فصل فرصت ها از راه می رسد. بله فصل بهار...بهار فصل شکوفایی مزرعه ی بارور زندگی است. بذرهای آگاهی و تعهد کاشته می شوند و با تلاش و پشتکار به بار می نشینند.

از راه رسیدن بهار به تنهایی نشانه ی آن نیست که پاییز بعد از آن را به راحتی پشت سر خواهیم گذاشت. باید از بهار استفاده کنیم. هر یک از شکوفه های بهاری می توانند شکوفا شده و می توانند تا پاییز از بین بروند. از فرصتی که بهار برای شما فراهم می کند بهره ببرید. به قول و تعهد بهار ایمان داشته باشید : هرچه بکارید، همان را درو خواهید کرد. ثمره ی ایمان، قانونی است لغو ناشدنی : پاداش هر یک کار نیک، دریافت صدها نیکی است ؛ به ازای دستی که برای یاری کسی دراز می کنید، صدها بار دست شما گرفته خواهد شد ؛ به خاطر هر کاری که برای رضای خداوند انجام می دهید، صدها بار پاداش می گیرید ؛ و به ازای هر عشقی که ابراز می کنید، یک زندگی عشق به شما باز می گردد.

به خاطر داشته باشید که بهار زندگی ماهیتا" کوتاه است. ممکن است مسحور زیبایی های آن شده، در چشم به هم زدنی رفتنش را حسرت بار نظاره کنید. پس تامل کنید و عطر دل انگیز گلهای بهاری را با دل و جان استشمام کرده و قبل از دیر شدن کاری بکنید. مبادا چشم باز کنید و ببینید بهار رفته و بذر های شما در کیسه ای در دستانتان مانده. عاقلانه و با درایت بذرهایتان را بطور منظم و با برنامه ریزی بکارید. از صخره ها، علف های هرز و موانع دیگر نترسید. اگر هوشیارانه عمل کنید هیچ یک از این موانع بذرهای شما را از بین نخواهد برد. پس حرکت را انتخاب کنید....جای کاهلی نیست. جذابیت های ظاهری را رها کنید و حقیقت را دریابید ؛ لبخند را بر لب بنشانید و اخم را فراموش کنید ؛ به عشق چنگ بزنید و دشمنی ها را دور بریزید. وقتی بهار دل انگیز به زندگی شما لبخند زد، کارتان را شروع کنید و از فرصت هایتان استفاده کنید.

بهار به ما نشان می دهد که زندگی یک فرصت زیبا است برای کاشت و برداشت. کافی است یاد بگیریم چگونه بار دیگر از صفر شروع کنیم. گویی دوباره زاده شده ایم....اجازه بدهیم جذابیت ها و شگفتی ها ما را به سوی خود بخوانند و انگیزه ی جستجوی معجزات پنهان در پدیده ها را در ما ایجاد کنند. بدون فوت وقت در بهار زندگی خود غرق شوید و از فرصت های آن بهره گیرید. بهار در زندگی هر یک از ما فقط چند بار رخ خواهد نمود. زندگی کوتاه است، حتی اگر طولانی ترین عمر طبیعی را تجربه کنیم. هر طور که زندگی می کنید، از آن لذت ببرید. نباشد که فقط نظاره گر گذشت فصول از پی هم باشید.

 

تابستان

در این فصل از زندگی ، یادبگیرید چگونه می توان شکوفا شد و چگونه باید از بذرهای کاشته شده محافظت کرد. به محض آنکه بذر ها را بکارید، حشرات موذی و علف های هرز مزاحم، آنها را تهدید می کنند. آنها بذرها را ازبین خواهند برد مگر آنکه....شما از آنها محافظت کنید. این یک حقیقت است که هر چیز ارزشمندی نیاز به محافظت دارد. نپرسید چرا . فقط قبول کنید که حقیقت همین است. با توجه به واقعیات، آغازی زیبا و با ارزش داشته باشید. هر باغی، روزی مورد حمله قرار خواهد گرفت. از ارزش های اجتماعی، ارزش های سیاسی، ارزش های تجاری و دوستی های ارزشمند باید محافظت کرد. هر باغی باید سراسر تابستان مورد مراقبت باشد، در غیر اینصورت به همه ی ثمرات ارزشمند آن دست نخواهید یافت. بدیهی است کسانی که به بذر ها و نهالهای خود توجه می کنند و از آنها محافظت بعمل می آورند از شر آفات و حشرات موذی و سایر موانع در امان خواهند بود.   

 

پاییز

پاییز فصل برداشت محصول و استفاده از ثمره ی زحمات کشیده شده در فصل بهار است.در پاییز بر داشت محصول را یاد خواهید گرفت به شرط آنکه اگر کار خود را درست انجام داده بودید مغرور نشوید، و اگر مشکلی در کارتان بود اعتراض نکنید. هیچ چیز لذت بخش تر از آن نیست که خوشه ی ثمرات کار خود را دانه دانه برچینید و هیچ چیز عذاب آور تر از آن نیست که در فصل برداشت مزرعه ی خود را خشک و بی ثمر بیابید. در مورد هرچیزی این امر صادق است که هر چیز به این دنیا بدهی ، همان را از آن پس خواهی گرفت. این قانون طبیعت است. با این وجود بهتر است به نتیجه فکر نکنید و هر آنچه در توان دارید بکار گیرید و با احساس مسئولیت از بذرهای خود مراقبت کنید. پذیرش مسئولیت در زندگی، کمال بلوغ انسانهاست.
 
 
زندگی، خود مدام در حال باز یافت و باز سازی است و بخشی از وظایف شما این است که یاد بگیرید با تغییر فصول خود را تغییر دهید و میان تضادها، توازن برقرار کنید:
 روز/شب، خوبی/بدی ، زندگی/مرگ ، آب/خشکی ، تابستان/زمستان ، رونق/رکود و شادی/غم. شما با تضادها و تحولات مختلفی روبرو خواهید شد...اما به یاد داشته باشید که هرسال زمستان، بهار،تابستان و پاییزی دیگر خواهید داشت.


موفقیتهای هر فصل
اکثر موفقیتهای شما به نوع رفتار و قابلیت شما در کاشت بذرها در فرصتهای بهار، وجین و شخم زدن در تابستان، برداشت محصول در فصل پاییز و قوی تر، بهتر و آگاه تر شدن در زمستان بستگی دارد. آنچه که برای شما اتفاق می افتد، آینده ی شما را نمی سازد – نحوه ی پاسخ گویی و عکس العمل شما به آنچه که اتفاق افتاده است سازنده ی آینده ی شماست. 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در دوشنبه 5 بهمن 1388  ساعت 2:04 AM نظرات 0 | لينک مطلب

تفاوتهای فردی یکی از واقعیت‌های آشکار ابعاد جسمی و روانی انسان‌هاست. انسان‌ها هرگز از لحاظ شکل و میزان استعداد و توانایی‌ها یکسان نیستند. لذا خدای مدبر انسان را در دو جنس زن و مرد خلق نمود؛ تا آن دو در کنار هم در جهت جبران کاستی‌ها و تعدیل نیازها‌یشان گام بردارند. بنابراین زن و مرد مکمل یکدیگرند و قادرند در طی یک پیمان مشترک، برای ارتقاء سطح آرامش، رفاه، امنیت و ... یا رای یکدیگر باشند. در این راستا مردها از عناصر مهم دخیل در میزان سلامت و سعادت یک رابطه مطلوب، در چهارچوب روابط همسران هستند. اقتدار و تدبیر یک مرد در قبال همسرش، می‌تواند یک رابطه را از ورطه مردی و انزال به آستانه گرمی و ثبات سوق دهد. در اینجا به طرح چند مورد از تدابیری که مردان می‌توانند در حفظ ارتباط مطلوب و همسرداری مدّبرانه و یا ثبات به کار گیرند، می‌پردازیم:

   

1- برای اینکه بتوانید در مقابل همسرتان بهترین تدبیر را بیاندیشید، لازم است که حتماً او را بشناسید.

 

2- برای اینکه همسر خود را بشناسید، به رفتار او در شرایط مختلف زندگی دقت کنید.

 

3- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه وی دست یابید.

 

4- خواسته‌ها و تمایلات همسرتان را شناسایی کنید.

     

5- خواسته‌ها و توقعات معقول خویش را نیز در شرایط مناسب، با او طرح کنید.

 

6- شما می‌توانید از زندگی در کنار همسر خود خرسند باشید، بدون آنکه از آرمان‌های معقول روابطتان چشم بپوشید.

 

7- ظرفیت همسرتان را برای شنیدن حقایق و حوادث بسنجید.

 

8- لزومی ندارد مسایلی را که خارج از ظرفیت اوست، حتما مطرح کنید.

     

9 - اگرهمسرشما در مسأله خاصی ، از حساسیت و تعصب بی حد برخوردار است؛ از بیان موارد غیر ضروری خودداری کنید.

10- در این موارد سعی کنید عملاً نقش تعدیل‌ کننده داشته باشید، نه تحریک‌ کننده.

 

11- مطرح نکردن یک موضوع ، به معنای تعریف کردن یا دروغ گفتن در آن مورد نیست.

 

12- همسرتان را در کنار خود حفظ کنید، نه در رأس خود و نه در پس خود!

 

13- او را با مقام توانمندی‌هایش باور کنید.

 

14- گاهگاهی از او بخواهید در مورد آرزوهایش صحبت کند.

 

15- مراقب باشید به آرزوها و توقعات دور از منطق او، بی‌جهت پر و بال ندهید.

 

16- زن‌ها، به تمجید شوهرشان از خود خیلی اهمیت می‌دهند.

 

17- حس شنوایی یکی از فعال‌ترین حواس در خانم‌هاست. آنها دوست دارند علاقه شما را حین اینکه در اعمالتان می‌بینند، مکرراً از زبانتان بشنوند.

 

18- مراقب باشید که اگر از او در جمع تعریف می‌کنید، آنقدر افراطی نباشد که جنبه تمسخر بگیرد.

 

19- در مورد دین و واجبات، همراه و مشوق وی باشید، نه مخل و مانع.

 

20- مطمئن باشید هر چقدر که سایه‌ایمان به خدا و تقوا بر زندگی شما گسترده‌تر باشد، رابطه‌تان مستحکم‌تر و موفق‌تر خواهد بود.

 

21- به قانون مصلحت و حکمت خدا ایمان داشته باشید تا تحمل مشقّات برایتان سهل‌تر شود.



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 4 بهمن 1388  ساعت 12:45 AM نظرات 0 | لينک مطلب
معنویت مرحله ای است که در آن معنا ، امید ، آسایش و آرامش درون را در می یابیم. بسیاری از افراد از طریق اعتقادات مذهبی به آن دست می یابند.
برخی آن را از هنر و ارتباط با طبیعت مثلا تماشای یک دریای آرام و زیبا دریافت می کنند.
و بالاخره گروهی هم آن را در روابط اجتماعی ، یا اصول و ارزش هایشان می یابند.
یکی از تاثیرات مهم معنویت در زندگی ، ارتقاء سلامت است. بی تردید همه می پذیریم که حفظ سلامت مستلزم تغذیه مناسب ، ورزش و استراحت کافی ، و پرهیز از عادات غلط مانند سیگار کشیدن است اما باورهای ما نیز بر سلامت و طول عمرمان تاثیر می‌گذارد.
مطالعات نشان داده اند که گرایشات معنوی قوی و نگرش مثبت موجب ارتقای سلامت می‌شود و بیمارانی كه گرایش‌های معنوی قوی دارند به بهبود خود از بسیاری بیماری‌های مزمن مانند فشار خون بالا ، بیماری قلبی و بهبودی پس از جراحی كمك می‌كنند.
همانطور که اشاره شد معنویت مرحله‌ای است كه طی آن افراد ، معنای زندگی را درك می‌كند. این معنا چیزی فراتر از خودشان است. در واقع معنویت همان چیزی است كه آرامش و امنیت خاطر را فراهم می‌كند.
این احساسی است كه به واسطه آن خود را متصل به چیزی فراتر از خود، می‌توان یافت. منشا معنویت هر چه باشد فوائد گسترده‌ای بر سلامت افراد خواهد داشت.
افرادی با باورهای مذهبی یا معنویت به واسطه بهره مندی از آرامش درونی کمتر به محرك‌ها پاسخ استرسی می دهند.
از طرفی سلامت روح و روان به ایجاد نگرش مثبت کمک می کند و این به نوبه خود احساس درد را كاهش می‌دهد.
گفته می شود معنویت و رفتارهای مذهبی با كند شدن روند بیماری آلزایمر ارتباط دارد.
همچنین طول عمر افرادی كه در برنامه‌ها و فعالیت‌های مذهبی حضور دارند بیشتر است.
بر اساس مطالعات انجام شده باور های مذهبی قوی در افزایش توان جسمی كسانی كه تحت عمل احیای قلب قرار می‌گیرند نیز موثر است حتی تاثیر این باورها در ترک اعتیاد هم به اثبات رسیده است.
ارتباط معنویت با سلامت
شاید کسی دقیقا از چگونگی ارتباط معنویت با سلامت آگاه نباشد اما عقیده بر این است که بدن ، ذهن و روح با یکدیگر ارتباط دارند.
برخی تحقیقات نشان می دهد فاکتورهایی مانند باور های مثبت ، آسایش و توانمندی که از اعتقاد ات مذهبی ، مدیتیشن و دعا بدست می آیند ، اثر شفا بخش دارند و باعث بهبود می شوند.
ارتقاء سلامت روانی ممکن است بیماری را درمان نکند اما حس بهتری را در بیمار ایجاد کرده در رویارویی با بیماری و حتی مرگ به او کمک می کند.
در مورد ارتباط معنویت و سلامت ، دو نظریه کلی مطرح شده است. اولین مورد پاسخ تمدد اعصاب گفته می‌شود.
مبنی بر این كه اگر بدن در حالت آرامش قرار گیرد ، ضربان قلب ، فشار خون و میزان تنفس پایین می‌آید كه این امر پاسخ استرس را در بدن كاهش می‌دهد. نظریه دیگر این است كه معنویت بر عملكرد سیستم ایمنی تاثیر می‌گذارد.
معنویت ، ایمان ، حضور در مكان‌های مذهبی عملكرد سیستم ایمنی را به طریقی كه قابل سنجش باشد مانند افزایش گلبول‌های سفید خون بهبود می‌بخشد.
در مورد سلامت ، زمانی كه بدن احساس امنیت می‌كند و در آرامش قرار دارد ، سیستم عصبی قادر است آرامش خود را حفظ نموده و طبیعی باشد بنابراین سیستم ایمنی قادر است بهتر عمل كند. در واقع در این حالت همه اعضای بدن در مقابله با بیماری‌ها موفق‌ترند.
راهکارهای ارتقاء سلامت روح و روان
اگر می خواهید سلامت روح و روان خود را بهبود بخشید ، باید از اصولی پیروی کنید. بیاد داشته باشید انسان ها با هم فرق دارند و شاید هر یک به دستورالعمل متفاوتی در این زمینه نیاز داشته باشند. پس اصولی را که می دانید برای شما مناسب تر است دنبال کنید.
- آنچه را که می تواند منشا آرامش درونی ، آسایش خیال ، قدرت ، و عشق در زندگی شما باشد بشناسید.
- هر روز زمانی را به انجام اموری که به ارتقاء معنویت شما کمک می کند اختصاص دهید. این امور شامل خدمات اجتماعی یا فعالیت های داوطلبانه ، دعا کردن ، مدیتیشن ، خواندن سرودهای مذهبی ، مطالعه کتابهای الهام بخش ، قدم زدن در طبیعت و مشاده زیبایی های آن ، تفکر در سکوت ، و شرکت در فعالیت های مذهبی می شود.
- اگر به علت بیماری خاصی تحت درمان هستید ، پزشک خود را از باورها ، نگرانی ها یا مسائلی که استرس زا هستند آگاه کنید.
- به یاد داشته باشید بیماری زمانی رخ می دهد که محیط درونی بدن ما برای آن مهیا باشد و این محیط را خود ما با شیوه زندگی ، تغذیه و افکار نامناسب ایجاد می کنیم.
- بدن ، ذهن و اعمال ما تحت تاثیر افکار و احساسات ما قرار دارند. هر چه این افکار با معنویت بیشتری همراه باشند ، تاثیر آنها در رسیدن به سلامت روح بیشتر است.
- باور داشته باشید شما انسانی زیبا و برخوردار از روح و روانی زیبا هستید.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 4 بهمن 1388  ساعت 12:35 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 

« دانش شخص آغاز اصلاح شخص است»

1- فکر کنید... باید راه بهتری وجود داشته باشد.

2- اقدام کنید.3-

آن را دنبال کنید.

4- آینده، الان است.5-

جرات داشته باشید، کمی ریسک هم لازمه زندگی است.

6- ذهن خود را 6 تا 9 درصد خالی نگه دارید.7-

نگرش مثبت نتیجه بخش است.

8- فکر کردن کار آسانی نیست.9-

مشکلات را می توان تنها راه حلهایی برای تغییر دانست.

10- بیشتر مشکلات را باید در نبود تدبیر و اندیشه جستجو کرد.11-

از طریق گوش دادن یاد بگیرید و با اندیشیدن درک کنید.

12- در تنظیم اولویت ها شهامت داشته باشید.و

13- زندگی را راحت بگیرید!

14- راه درستی برای انجام دادن کار غلط وجود ندارد.15-

درست کردن عذر و بهانه به هیچ کس به اندازه خود شما آسیب نمی رساند.

16- سخن شخص دروغگو حتی زمانی که راست هم میگوید، باور کردنی نیست.17-

هدف انسان باید بلند و بالا باشد.

18- اعتقادات محکم و راسخ مقدم بر اعمال بزرگ است.19-

فکر کنید، تصمیم بگیرید و سپس به آنچه فکر کردید عمل کنید.

20- کلید موفقیت، شناخت خود است.21-

هر سنگ یا به ظاهر مانعی می تواند وسیله پیشرفت باشد.

22- تکبر، با تلاق شنی موفقیت است.23-

بزرگترین زیان، از دست دادن اعتماد به نفس است.

24- یاد بگیرید که بگوئید ( نه)!25-

سخت گیری و خشک بودن بیش از حد هم شکننده است.

26- پیش نیاز موفقیت، ناکامی و شکست است.27-

من زمان را از بین بردم، اکنون زمان مرا از بین می برد.

28- تجربه چیزی است که آنرا به سادگی و رایگان به شما نمی دهند.29-

توانایی سخن گفتن میان بری با سوی افتخار است.

30- اگر تحمل حرارت و گرما را ندارید از آشپزخانه بیرون بروید.31-

تمرین و پشتکار انسان را استاد می کند.

32- مطالعه بدون تفکر مانند خوردن بدون هضم است.33-

ایده ها مانند زمان برای کسی نمی ایستد.

34- مشکل ما جهل نیست بلکه تنبلی است.35-

زمانی که شما از درست بودن کارتان مطمئن هستید، در هرچه بهتر اجرا کردن آن کوشا باشید.

36- اگر شما در حال یادگیری هستید، پس درست حرکت می کنید.37-

خودتان را طوری آماده کنید تا برای چیزهایی که دوست دارید هم وقت داشته باشید.

38- روش و نگرش ما آینه ذهن و اندیشه ماست، آنها فکر را منعکس می کنند.39-

آنها که گذشته را به خاطر نمی اورند، محکوم به تکرار آن هستند.

40- شخصیت عبارت است از سنگ اولیه و زیربنایی که با گذاشتنم آن می توان احترام را جلب کرد.41-

شما به جایی نمی رسید اگر بخواهید همه کاره باشید.

42- اگر در ابتدای کار به موفقیت دست یافتید، سعی کنید تعجب و حیرت خود را پنهان کنید!43-

هیچگاه کاری را که قدرت کنترل و توقف ان را ندارید، آغاز نکنید.

44- بیان شما از هرآنچه می پوشید و به تن میکنید، مهمتر است.45-

در بالا اتاقهای بسیاری وجو دارد، اما اتاقی برای نشستن نیست.

46- اگر شما قصد جمع آوری عسل دارید، آسیبی به کندو نرسانید.47-

گاهی اوقات مبارزه برای اصول، راحت تر از بر وفق مراد زندگی کردن است.

48- یکی از این روزها فایده ای نداردد، همین امروز روز شروع کار بزرگ است.49-

قبول کردن اشتباه، نشان دهنده حرکت شما در جاده عقل است.

50 لنگرگاه مکانی امن برای کشتی هاست، اما این بدان معنی نیست که برای این مقصود ساخته شده اند.51-

مهمترین چیز برای یک فرد جوان ایجاد شخصیت و اعتبار است.

52- بعضی افراد با توجه افراطی به اعتبار از شخصیت غافل می شوند.53-

اگز قبل از مشخص شدن گناه، به آن اعتراف کنیم، کوچک تر به نظر می آید.

54- وقتی عاقل عصبانی می شود، عقل خود را از دست می دهد.55-

منتظر بهترین طرح یا ایده نباشید، ایده های خوب را به ترتیب انجام دهید و سعی کنید هر کدام بهتر از قبلی باشد تا بالاخره بهترین ایده ظهور کند.

56- در باطن یک شیر باشید ولی تدبیر روباه را هم فراموش نکنید.57-

شما می توانید با 8 ساعت کار صادقانه در روز ترفیع گرفته و رئیس شوید و سپس برای 12 ساعت در روز کار کنید.

58- حتی اگر شما در جای مناسبی هم قرار گرفته باشید، اگر در همانجا متوقف شوید دیگر روی پیشرفت را نخواهید دید.59-

در آغاز کارتان آنچه می آموزید از آنچه به دست می آورید( پول و … ) مهمتر است.

60- اگر نمی توانید درست صحبت کنید، بهتر است سکوت را تجربه کنید.61-

معمولاً افرادی که عجله می کنند، دقایق را به دست می آورند در حالیکه ساعتها را از دست می دهند.

62- هیچ سوء هاضمه ای بدتر از خوردن کلمات نیست.63-

تصمیم را بگیرید. اگر درست بود که هیچ اما اگر اشتباه بود، شما به زودی متوجه می شوید.

64- معمولاض رهبری و ریاست نصیب کسی می شود که می تواند بلند شود و آنجه در فکر دارد را به زبان بیاورد.65-

هیچ مصلحتی بدین شکل وجود ندارد که انسان چاره کار خود را در خودداری از فکر کردن ببیند.

66- معمولاً فقط 10 درصد از توانایی فکری انسان رشد میابد.67-

تا زمانی که شما هر روز صبح پس از بیداری، کاری برای انجام نداشته باشید، هیچ برخود و رویارویی هم با زندگی نخواهید داشت.

68- آسمان را از سوراخ سوزن هم می توان دید.69-

برای انسان تنها دانستن اینکه چگونه براند کافی نیست، بلکه باید چگونه افتادن را هم بداند.

70- نود درصد تصمیمات را می توان با توجه به تجربیات گذشته سریعاًاتخاذ کرد و فقط 10 درصد نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق و کامل دارد.71-

گذر از پلها وقتی شما به طرف آنها می روید و استفاده از موقعیتها وقتی آنها به طرف شما می آیند اسرار اصلی موفقیت در این دنیا هستند.

72- مرخصی باید به اندازه ای باشد که رئیس کمبود شما را احساس کند و نه آن مقدار طولانی که به فکر پیش بردن کارها بدون شما هم بیفتد.73-

وقتی ما مشغول فکر کردن در خصوص مسئله مشخصی نیستیم، معمولاً 95 درصد از وقت خود را به فکر کردن درباره خود می پردازیم.

74- با هر مشکل مانند مانعی در جاده اصلی که شما را مجبور می کند به راه فرعی بروید، برخورد کنید، اگر ذهن شما فعال و هوشیار باشد شاید در همین راه فرعی بهترین را بیابد.75-

اگر شما یک روپیه داشته باشید و من هم یکی و آنرا با هم مبادله کنیم باز هم هرکدام یک روپیه خواهیم داشت. اما اگر شما یک ایده خوب داشته باشید و من هم یکی و آنرا با هم مبادله کنیم، هر کدام دو ایده خوب خواهیم داشت.

76- هر احمقی می تواندعیب جویی، محکوم و شکایت کند، که معمولاً هم این کار را می کند.77-

آتشی را که برای دشمن خود روشن می کنید، شما را بیش از او خواهد سوزاند.

78- بودن را متوقف کنید، زندگی کردن را شروع کنید.79-

صداقت هنوز هم بهترین روش است، البته با کمی هم عقل.

80- همیشه یک کار دیگر هم برای انجام وجود دارد.81-

خواهان آن باشید که امروز را برای ترقی فردا صرف کنید.

82- تحصیلات توانایی است برای مواجه شدن با وضعیتهای مختلف زندگی.« بهترین راه برای تحقق آرزوهایتان بلند شدن است.»

83- هدف بزرگ از تحصیل دانش نیست، بلکه عمل است.84-

آنچه بعد از دانستن فرا می گیرید، محاسبه است.

85- احمقانه است چیزی را که قرار است بعداً فراموش کنیم، یاد بگیریم.86-

یا راهی پیدا میکنم و یا یکی درست می کنم.

87- انسان تقریباً در هر چیزی که شور و شوق بدون حد و مرزی دارد، می تواند موفق شود.88-

اولین کمپانی اتومبیل« هنری فورد» ورشکسته شد، دو سال بعد دومین کمپانی او هم به سرنوشت اولی دچار شد، ولی کمپانی سوم او موفق بود!

89- آگر به واسطه سنگ در بستر نبود، تهر آهنگی نداشت.90-

موفقیت یا عدم موفقیت یک مدیر بیشتر به واسطه کاری که خود او انجام می دهد نیست، بلکه بخاطر کاری است که دیگران به دستور او انجام می دهند.

91- تا زمانیکه شما را مجبور به فکر کردن نکنند، شما فکراً تنبل خواهید شد و هیچ گاه نیروی بالقوه خود را به کار نخواهید انداخت.92-

ناپلئون سحرخیز بود، اگر یک ساعت از خواب خود در هر روز کم کنید، پنج سال به عمر کاری خود اضافه کرده اید.

93- احتمالاً انسان از شنیدن آنچه که انجام داده و خجالت نکشیده، خجالت زده می شود.94-

هیچ راهی وجود ندارد که وقتی شما تصمیمی می گیرید، همه از آن راضی باشند.

95- حرف حق خود را کامل و واضح بیان کنید و به حرف دیگران هم گوش کنید، حتی افراد کودن و جاهل هم حرفهایی برای گفتن دارند.96-

ریسکهای از پیش حساب شده را بپذیرید، انجام این کار با شتابزدگی متفاوت است.

97- بزرگترین آتش سوزیهای جهان، به موقع و با یک لیوان آب قابل حل شدن است.98-

یاد بگیرید که درهای فکرتان قفل نباشد، که در این صورت امکان ورود ایده ها وجود دارد.

99- یا نخواهیم گرفت که چگونه چاره درست را انتخاب کنیم، مگر آنکه اول کمی از نوع اشتباه آنرا انتخاب کرده باشیم.100-

هیچ چیز برای شخصی که خودش آن کار را انجام نمی دهد، غیر ممکن نیست.

« آنکاری را که فکر میکنید درست است انجام دهیدو درست بودن آنرا باور داشته باشید

. »

101- اینکه شما به اجدادتان افتخار کنید مهم نیست، اگر شما موجب سرافرازی آنها شوید مهم است.102-

هرچه سر و صدای شخص یا موتور بیشتر باشد، نشاندهنده آن است که قدرت کمتری دارد.

103- هر انسان گنج پنهانی در خود دارد که سختیها و شکستها آنرا عیان می سازد.104-

برای نمایاندن نور دو راه وجود دارد، اینکه شمع باشید و یا آینه ای که آنرا منعکس می کند.

105- عدم موفقیت یعنی تأخیر نه شکست.106-

تا زمانیکه استفاده درست از اسلحه خود را یاد نگرفتید، هرگز آنرا نشان ندهید.

107- کسی که بتواند در حالیکه وضعیت گریه آور است، بخندد، تحسین همکاران و دوستان خود را بر می انگیزد.108- «

من نمی توانم انجام دهم» اما هنوز کاری انجام نشده، پس شاید بتوانید.

109- همیشه به خود بگوئید: تفاوت بین موفقیت و عدم موفقیت، من هستم.110-

قبول کردن مسئولیت یعنی قبول کردن مبارزه.

111- اگر می خواهید موفقیت را به همراه داشته باشید، باید جرأت کافی برای خوش آمدگویی به مشکلات را هم داشته باشید.112-

دادن جرعه ای آب به دشمن، مانند قرار دادن یک تکه ذغال داغ بر روی پیشانی اوست.

113- خدائند جرأت را به من عطا کرده تا چیزهایی را که می توانم، تغییر دهم و چیزهایی را که نمی توانم تغییر دهم قبول کنم و همچنین عقل را برای تشخیص تفاوت بین این دو.114-

اعتماد به نفس اکتسابی است که از طریق مثبت فکر کردن رشد میکند و با کتابها، دوستان و ملاقاتهای خوب فعال می شود.

115- منتظر شرایط فوق العاده نباشید، سعی کنید از همین شرایط عادی استفاده کنید.116-

هیچ نوع کوری وجود ندارد، مگر کوری قلب.

117- عاقل کسی است که اشتباه دیگران را فراموش کند ولی اشتباه خود را هرگز.118-

موفقیت های بزرگ معمولاً با شروعی کوچک همراه هستند.

119- عزت نفس خود را با نیکوکاری و شادی توأم با آن، بسازید.120-

زیبایی بدست آوردن دانش، آن است که شما در هر زمانی می توانید یاد بگیرید.

121- در زمان مناسب از کلمه « ببخشید» استفاده کنید.122-

عقب نشینی در برابر غیر ممکن، شاید به قیمت از دست دادن ممکن تمام شود.

123- آن دسته از کارهای اجتماعی که فرد دیگری هم می تواند به جای شما و به خوبی شما انجام دهد را حذف کنید و کسی هم نبود شما را احساس نخواهد کرد.124-

پربارترین و بهترین خوشه های گندم به طرف زمین آویزان هستند.

125- همانند درختان، ما نیز باید مکان مناسبی برای رشد خود بیابیم.126-

آنهایی که بر سر مسائل کوچک و بی اهمیت خود را درگیر می کنند فقط ناتوانی خود را برای کارهای اصلیو بزرگ نشان می دهند.

127- شلوغی همیشه دلیل بر غنی و ارزشمند بودن زندگی نیست.128-

تمرکز راز قدرت در جنگ و تجارت است و همچنین در مدیریت امور انسانی.

129- نیازی وجود ندارد که شما چرخ را اختراع کنید، از همان نقطه ای که دیگران رها کرده اند آغاز کنید.130-

افتخار، زهر- دارویی است که فقط می توان از آن به مقدار کمی استفاده کرد.

131- مبارزه بخشی از زندگی است – گام بلندی به جلو بردارید، با این طرز فکر که شما اغلب برنده هستید و بعضاً بازنده، اما در هر دو شکل آن، شما انسان کاملتر و با تجربه تری شده اید و سعی خود را کرده اید.132-

صادق بودن همانند باردار بودن است، چیزی به نام « تا اندازه ای» یا « یک کمی» وجود ندارد، یا هستید یا نیستید.

133- بسیار مشکل خواهد بود که شما بخواهید همانند اوج گرفتن با عقاب ها عمل کنید، وقتی با بوقلمون ها سرو کار دارید.134-

یک پوند برای یاد گرفتن نیاز به ده پوند عقل برای به کار بردن آن دارد.

135- مس براق شده بهتر از طلای خام به نظر می آید ولی ارزانتر است.136-

کاری را که از آن می ترسید، انجام دهید سپس ترس ناپدید می شود.

137- همه اشتباه می کنند ولی احمق آنرا تکرار می کند.138

دو دلی گران تمام می شود خیلی هم گران.

139- از اشتباهات درس بگیرید، غصه نخورید.140-

کیسه خالی هیچگاه صاف نمی ایستد.

141- نتیجه دو دلی، باخت است.142-

عاقل کسی است که وقتی صحبت بقیه ته کشید، صحبت می کند.

143- رادار خوبی تهیه کنید و آنرا همیشه در حالت بررسی قرار دهید.144-

فکر باز نسبت به کیف پول باز ثروت بیشتری جمع آوری می کند.

145- انجام کارهای ساده هم نیاز با هوش بالایی دارد.146-

زندگی یعنی هنر ترسیم کردن نتیجه گیری صحیح از بین مفروضات ناصحیح.

147- اگر در ابتدا موفق نشدید یکبار دیگر سعی کنید و سپس بر روی چیز دیگری متمرکز شوید.148-

هیچ کس نابغه به دنیا نمی آید، بلکه نابغه می شود.

149- فقط دستگاه نیست که از کار می افتد، بلکه باید در برابر از کار افتادگی عقل هم ایستادگی کرد.

150- اگر شما هنوز به آن اندازه حساس هستید که احساس خجالت با شما همراه است، پس خدا را شکر و از خدا بخواهید که این نعمت را از شما نگیرد.

 

« اگر هیچ چیز بر وفق مراد نبود

توقعات خود را پائین بیاورید»

151- کارهای سخت و غیر دلخواه را به تعویق نیندازید، آنها را هرچه سریعتر انجام دهید و بعد احساس راحتی بیشتری خواهید کرد.152-

اگر شما این سه کار( کار کردن – پس انداز کردن – یاد گرفتن ) را با پشتکار انجام دهید می توانید در این جهان ترقی کنید.

153- نفوذ مانند حساب پس انداز است، هرچه کمتر از آن استفاده کنید، بیشتر خواهید داشت.154-

سعی کنید همیشه در حال یادگیری باشید. از موفقیت هایتان به جهت آنکه آنرا تکرار کنید و از اشتباههایتان به جهت آنکه آنها را برای بار دوم تکرار نکنید.

155- همیشه در خصوص ایده هایتان فکر کنید و بخاطر داشته باشید که حتی بهترین هم می تواند باز هم بهتر شود.156-

بازنگری در اصول خود را هیچ گاه فراموش نکنید.

157- برای انجام عمل درست، شما باید نگرش درست و احساس درست داشته باشید.158-

بزرگترین شور و شوق در زندگی، فرداست.

159- دستگاهها باید کار کنند، انسانها باید فکر کنند.160-

سیم های برق اگر به هم متصل نباشند، برق نخواهند داشت.

161- بسیاری انتظار احترام زیادی از مردم دارند در حالیکه خود این احترام را برای خود قائل نیستند.162-

موفقیت نقطه مقابل شکست نیست، شاید دونده ای اخر از همه به خط پایان برسد، ولی اگر رکورد خود را بهبود بخشیده باشد، موفق بوده است.

163- حسادت، هیچ چیز مگر قلب خودش را نمی خورد.164-

اگر شرایط مهیا شد از برداشتن گام بلند واهمه نداشته باشید، شما نمی توانید از روی یک شکاف با دو پرش کوچک عبور کنید.

165- سعی کنید چیزهای بی اهمیت را فراموش کنید، اگر فرار باشد همه چیز را به خاطر بسپاریم آنگاه مغز شما تبدیل به سطل زباله خواهد شد.166-

مسائل کوچک را زیر ذره بین نبرید.

167- تا زمانیکه شما سر کار نروید و بازخواست نشوید، کار را به درستی یاد نمی گیرید.168-

عصبانیت مانند انتقام، نوشیدنی است که بهتر است خنک صرف شود، کمی ناخشنودی در صدایی آهسته، کار را انجام می دهد، سخت است ولی غیر ممکن نیست.

169- از هیچ کس پیروی نکنید ولی از همه یاد بگیرید.170-

مدیریت عبارت است از یک سری وقفه ها که توسط وقفه های دیگر دچار وقفه می شوند، سعی کنید این وقفه ها را کم کنید.

« وقتی غمگین می شوید، ثابت نمانیدبلکه خود را مشغول به کاری کنید

171- کسی که دوستان خوبی دارد، دیگر نیازی به آینه ندارد.172-

اگر می خواهید کوهنوردی کنید، باید ابتدا یاد بگیرید که چگونه از موانع کوچک عبور کنید.

173- اگر دچار هیچ اشتباهی نمی شوید، به این مفهوم است که هنوز به طور100 درصد تلاش و سعی خود را نکرده اید.174-

اندرز را بردارید همانطور که ساندویچ را بر می دارید، همراه با دو قاچ از شک.

175- وقتی تغییر دادن دیگران غیرممکن است، باید خودتان را تغییر دهید.176-

ما کارها را سریع انجام می دهیم تا در وقت صرفه جویی کنیم و بعد با وقت اضافه خود چه می کنیم؟ آنرا تلف می کنیم.

177- مشکل من به زمانی بر می گردد که وقت خود را صرف خواندن کتابهایی در خصوص رهبری، مدیریت و بهتر بودن میکردم در حالیکه آن موقع باید کار میکردم.178-

در ابتدا سه دقیقه به خودتان فکر کنید و بعد به چیزهای دیگر…

179- برندگان به تدریج رو به رفتارها و کارهایی می آورند که بازندگان از آن خوششان نمی آید.180-

انسان از اتفاقی که افتاده آنقدر صدمه نمی بیند که از عقیده خود نسبت به آنچه پیش آمده.

181- ساعات کمتری کار کنید( به اسم کار کردن وقت خود را هدر ندهید ).182-

کاری را که شخص دیگری می تواند برایتان انجام دهد، انجام ندهید.

183- دیگران چیزها را همانطور که هستند می بینند و می پرسند چرا؟ من چیزها را انطور که نیستند می بینم و می پرسم چرا که نه؟

184- نگوئید به اندازه کافی وقت ندارید. شما دقیقاً همان مقدار ساعتی را که هر روز در اختیار مادر ترزا، توماس جفرسون، لئوناردو داوینچی، آلبرت انیشتن و… بوده، در اختیار دارید.

185- راههای شکست خورده برای مردان شکست خورده است.186-

زندگی انسان بر اساس اندیشه های او ساخته می شود.

187- راز نگه دار باشید.188-

اندیشه امروز ما می تواند به وجود آورنده فردای ما باشد.

189- عاقل قبل از عمل فکر می کند در حالیکه نادان بعد از آن.190-

تغییر برای بهتر شدن همیشه با تغییر در فکر کردن همراه است.

191- هر آنجا که ذهن شما می رود، انرژی شما هم در انجا صرف می شود.192-

هر چقدر در خصوص چیزی که می خواهید قاطع تر و مطمئن تر باشید، همانقدر قدرت بیشتری در راه رسیدن به آن خواهید داشت.

193- پیروی از سنت جایگزین آسانی برای فکر کردن است.194-

شرط اساسی موقثیت = فروتنی.

195- چه تعداد ا ما متوجه این مسئله شده ایم که دارای دو گوش و یک زبان هستیم و شاید به این منظور باشد که دو برابرآنچه بر زبان می آوریم باید گوش کنیم؟

196- ترجیح می دهم بر روی کدو تنبل بنشینم ولی خودم باشم و آرامش داشته باشم تا اینکه بر روی یک تشک مخمل نشسته ولی آرامش نداشته باشم.

197- روزی که اولین لبخند را به خود بزنید، رشد شما شروع خواهد شد.198-

به صداقت اعتقاد دارم، اما اگر با دیگران صادق نباشم، با خودم هم نخواهم توانست.

199- بر این باورم که سر خود را باید بالا نگه دارم، برای داشتن عزت نفس و برخوردار بودن از احترام دیگران.200- 25

سال تلاش کردم تا همسر خود را عوض کنم و موفق نشدم، سپس 25 دقیقه فکر کردم و تصمیم گرفتم خودم را عوض کنم.

201- تغییر را از خودم شروع می کنم، سطح توقعاتم را نسبت به دیگران کاهش می دهم و واکنش تندی هم نسبت به رفتار آنان نخواهم داشت.202-

بالاترین لذت زندگی آن است که کاری را انجام دهید که دیگران می گویند شما نمی توانید.

203- اگر جدی هستید می توانید هدف داشته باشید، سعی و تلاش کنید، شکست را تحمل کرده و بپذیرید و در نهایت موفق شوید.

 

 



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در جمعه 2 بهمن 1388  ساعت 11:25 PM نظرات 0 | لينک مطلب
 

 

« یک دوست هدیه ای است که شما به خود می دهید

راههائی برای یافتن و حفظ یک دوست خوب

1- تنها راه برای داشتن دوست آن است که یکی داشته باشیم .

2- نسبت به قول، کار و دوست خود وفادار و صادق باشیم . 3-

بهترین کاری که برای دوستم می توانم انجام دهم این است که واقعاً دوست او باشم .

4- داشتن سوءظن به یک دوست بدتر از فریب خوردن توسط اوست . 5-

هیچ گاه دوستی را نرنجانید، حتی در شوخی .

6- هیچ شخصی تا زمانیکه دوستی دارد، نمی تواند بی فایده باشد . 7-

هیچ نعمتی بالاتر از آن نیست که دوستی داشته باشید که شما را درک کند .

8- بخت و اقبال، برادر را تعیین می کند ولی قلب، دوست را . 9-

دوستان جدید هم پیدا کنید اما دوستان قدیم را هم نگه دارید، این ها نقره اند و قدیمی ها طلا .

10- گل به دنبال آفتاب است حتی در روزهای ابری . 11-

دوست یعنی چه؟ دوست عبارت است از شخصی که شما با او جرأت پیدا می کنید که خودتان باشید .

12- یک دوست واقعی شاید در دفترچه حضور و غیاب شما زیاد غیبت بخورد ولی در زمانی که نیاز به کمک دارید هرگز . 13-

هیچ گاه دوستی خود را با کسی که از شما بهتر نیست گسترش ندهید .

14- بعضی اوقات صحبت بدون تعارف و رو راست، بین دو دوست بهترین راه برای استحکام هرچه بیشتر دوستی آنهاست . 15-

شما به سختی می توانید در طول یک سال یک دوست پیدا کنید، ولی به راحتی و در عرض یک ساعت می توانید یکی از دست بدهید .

16- دشمن زمین خورده شاید دوباره برخیزد ولی آنکه شکست را پذیرفته و پرچم سفید برافراشته واقعاً مغلوب شده است . 17-

فداکاری برای دوست آنقدر مشکل نیست که پیدا کردن دوستی که ارزش فداکاری را داشته باشد .

18- آیا شما پنجاه نفر، دوست دارید؟ کم است. آیا شما یک دشمن دارید خیلی زیاد است . 19-

دوستی خوشحالی را زیاد می کند و رنج و ناراحتی را کاهش می دهد، یا به عبارتی موجب ضرب کردن شادیها و تقسیم کردن غم و غصه ها می شود . 20- زبان دوستی کلمات نیستند بلکه معانی هستند. این هوش هست که بالاتر از زبان قرار می گیرد .

« با خودتان دوست باشید، و بعد دیگران هم با شما دوست

خواهند شد21-

اگر دو دوست نتوانند عیوب کوچک همدیگر را ببخشند، دوستی آنها طولانی نخواهد بود .

22- پیداست که خداوند نخواسته همه ما ثروتمند، قدرتمند یا عالی باشیم ولی او میخواهد که همه ما با هم دوست باشیم . 23-

محکمترین دوستیها در ناملایمات برای هر دو طرف شکل می گیرد، همانند آهن که در شدید ترین گرما و شعله های آتش، با قدرت شکل گرفته است .

24- همه ما دارای نقاط ضعف هستیم و هر آنکس که به دنبال یک دوست بدون نقص باشد، هیچ وقت آنرا پیدا نخواهد کرد . 25-

شریک شدن در غم و اندوه یعنی غم و اندوه تقسیم بر دو .

26- جلوتر از من راه نروید، برای آنکه از شما پیروی نخواهم کرد. پشت سر من هم راه نروید، برای آنکه شما را رهبری نخواهم کرد. در کنار من راه بروید و فقط دوست من باشید . 27-

با شرکت در یک مسافرت سه روزه با وسیله نقلیه، دوستان بهتری پیدا خواهید کرد تا با هر روز یک ساعت صحبت به مدت سه سال .

28- دوستی خود را با افرادی که دارای بینش خوب و درستی هستند ، زیاد کنید . 29-

دوست خوب کسی است که در پشت سر از ما نیک بگوید .

30- هیچگاه به دوست جدید و دشمن قدیم اعتماد نکنید . 31-

تا زمانیکه با هم ارث تقسیم نکرده اید ، نگویید دوستی را می شناسید .

32- همسایه ی خوب ارزش خانه را دوبرابر می کند .

33- آنچه مرا ناراحت کرده این نیست که به من دروغ گفته ای بلکه این است که از این به بعد چگونه به تو اعتماد کنم؟

34- دوست شما کسی است که همه چیز را درباره شما بداند و هنوز هم شما را دوست داشته باشد !

35- رونق، دوستان را به وجود می آورد و ناملایمات آنها را می آزماید . 36-

دوستی که معایب مرا به من بگوید، از طرف خدا فرستاده شده است .

37- کتاب و دوست باید کم باشند و خوب .

38- پل ها را از بین نبرید. شما اگر بدانید چند بار دیگر باید از روی پل عبور کنید، شگفت زده خواهید شد .

اگر میخواهید هدیه ای به خود بدهید " یک دوست بهترین

هدیه است



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در جمعه 2 بهمن 1388  ساعت 11:23 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

 


 

از قدرت و زیبایی جوانیت لذت ببر، و یادت باشه قدر این زیبایی و جوونی رو نمی دونی تا زمانیکه رنگ ببازه اما باور کن 20 سال دیگه وقتی به عکسات نگاه می کنی می بینی چقدر امکانات زیادی در اختیارت داشتی و چقدر چهره ی زیبایی داشتی...اینو الان متوجه نیستی...

 دل نگران آینده نباش...نگران نگرانی اونایی باش که به فکر مشکلاتی هستند که حل کردنش واسه تو مثل آب خوردنه...مشکلات واقعی زندگیت چیزهایی هستند که هرگز به خاطرِ نگرانت خطور نمی کنه...مثل مشکلاتی که در یک روز معمولی هفته در یک ساعت معمولی روز، تو رو به خودت می پیچونه...هر روز حداقل دست به کاری بزن که از انجام دادنش می ترسی...آواز بخون...با احساسات مردم با بی احنیاتی برخورد نکن...و با کسانی که اینطور با تو برخورد می کنن اعتنا نکن...راحت باش و وقت خودت رو با حسادت تلف نکن...گاهی انسان پیشه و گاهی عقب تر از دیگران...این یه قاعده است...و در انتهای راه به خودت ایمان داشته باش!

تعریفهایی که ازت می شه به یاد داشته باش...و اهنت هارو فراموش کن...و اگه در این مورد موفق شدی به منم یاد بده...محبت ها و دلداگی ها رو حفظ کن و عملکرد حساب بانکیتو بریز دور...سعی کن اگه نمی دونی با زندگیت چه کار کنی احساس گناه به خودت راه نده...خیلی هارو می شناختم که در 20 سالگی نمی دونستند و خیلی ها حتی در 40 سالگی هم نمی دونند...


 


 

زیاد مشورت کن...با زیردستات مهربان باش...روزی دلت براشون تنگ می شه...شاید ازدواج کنی شاید نکنی...شاید بچه دار بشی شایدم نشی...شاید در 40 سالگی طلاق بگیری شایدم در 75 سالگی در سالگرد ازدواجت بلند شی و برقصی...به هر حال هر کاری می کنی زیاد غره نشو و زیادی هم خودتو سرزنش نکن...انتخابهای تو در زندگی مثل دیگران فقط روی شانس و فرصته...

از بدنت لذت ببر و تا می تونی ازش بهره ببر...از نظر دیگران در مورد بدنت نترس...جسم تو با ارزش ترین ابزاریه که در اختیار داری...در هر حال از خوندن مجله های زیبایی پرهیز کن چون ممکنه فکر کنی زشتی...

پدر و مادر تو بشناس...هرگز نمی دونی کی اونها رو از دست می دی...با برادران و خواهرانت مهربان باش آنها بهترین رابط تو با گذشته هستند...و در آینده هم همراه تو خواهند بود...

سفر کن...و خودت رو با شرایط و فرهنگهای متفاوت با خودت تطبیق بده...

با موهای خودت زیاد ور نرو...وگرنه در 40 سالگی 85 ساله به نظر می آی...

دقت کن به کی نصیحت می کنی اما همیشه در برابر نصیحت صبور باش...نصیحت شکلی است از بیان حزن و پند به دیگران مانع از نابودی زندگیش می شه و او را جلا می ده و زشتی هاشو از بین می بره...

و به هر حال در تند باد حوادث مواظب خودت باش...



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در پنج شنبه 1 بهمن 1388  ساعت 1:12 AM نظرات 0 | لينک مطلب

چقدر دوست دارید عمر کنید؟ خوب معلوم است هرکسی می گوید هرچه بیشتر بهتر! یک سری از باور هایی که در ذهن افراد است چه درست یا نادرست در افزایش یا کاهش طول عمر افراد تاثیرگذاز است.حال باور های خود را تست کنید ببینید چقدر به افزایش طول عمر خود کمک کرده اید؟!

1-چاقی یا لاغری؟!

از اونجایی که امروزه همه می دونن افراد چاق بیشتر در معرض بیماری های قلبی و سرطان هستند پس باور درست ترجیح دادن لاغری به چاقی است.پیرمردها و پیرزن هایی که لاغرند سرحال تر و سالم تر از جوان های چاق و تپل هستند.

2-خوابیدن حداقل 8 ساعت در روز خوب یا بد؟!

اغلب ما سخت در اشتباه هستیم.افرادی که شبانه روز بین 5 تا 7 ساعت می خوابند بیشتر از افرادی که 8 ساعت می خوابند عمر می کنند.فراموش نکنید که خواب زیاد شما را افسرده و گیج می کند.اگر بتوانید برنامه خواب شبانه را 7 ساعت به اضافه نیم ساعت خواب در طول روز در ساعت خستگی تنظیم کنید سرمایه بزرگی به دست آورده اید....سرمایه ای به نام عمر بیشتر!

3-بازنشستگی زودهنگام و راحت شدن از دست فشار های عصبی؟!

سرگرم بودن و داشتن شغلی که از آن لذت می برید باعث افزایش طول عمر می شود تحقیقات نشان داده افرادی که در 65 سالگی بازنشسته می شوند طول عمر بیشتری دارند.درست است که استرس و فشار کاری تاثیر زیادی بر روحیه انسان می گذارد ولی این بدان معنی نیست که سر کار نرفتن طول عمر را زیاد کند.شما باید بکوشید راهی برای از بین بردن استرس ها و ایجاد علاقه به شغلتان پیدا کنید.اگر برای این کار به کمک احتیاج دارید با من در میان بگذارید تا راه هایی که به ذهنم می رسد را به شما پیشنهاد کنم.

4-شیرینی و شکلات؟!

طبق نتیجه تحقیقات هاروارد افرادی که چند بار در ماه شکلات به خصوص شکلات تلخ مصرف می کنند تقریبا 11 ماه بیشتر از سایر افراد زندگی می کنند. در ضمن با یک باور غلط در این مورد لذت خوردن شکلات را نیز از دست می دهاید!

5-گوشت و پروتئین های حیوانی؟!

همه مواد غذایی خواص منحصر به فرد خود را دارند.مصرف نکردن گوشت و روی آوردن به سبزیجات و گیاهخواری به معنای عمر بیشتر نیست.اعتدال حرف اول را می زند اعتدال در مصرف گوشت در کنار سبزیجات یعنی افزایش عمر!

6-دویدن یا پیاده روی؟!

ورزش کلید عمر طولانی است و سلامتی و نشاط بدن شما را تامین میکند.افرادی که به طور متوسط 5 روز در هفته و هرروز به مدت نیم ساعت پیاده روی می کنند بیشتر از سایر افراد عمر میکنند ولی این میزان درافرادی که همین میزان می دوند 4 برابراست!!!ورزش بیشتر و فعالیت بیشتر، طول عمر بیشتر!کسی که میدود بیشتر از کسی که پیاده روی می کند عمر می کند.

انجام و رعایت این موارد اصلا کار سختی نیست.امتحان کنید...



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 30 دی 1388  ساعت 12:49 AM نظرات 0 | لينک مطلب
آیا تاکنون از خود پرسیده ایدکه چند بار در روز از ته دل می خندید؟ آیا آدم خوش خنده و خوشرویی هستید یا گرفته و عبوس و به اصطلاح جدی و مبادی آداب!

 پژوهشهای گوناگون در زمینه اثرات خندیدن بر جسم و روح بیانگر این واقعیت است که خندیدن سبب از بین رفتن بسیاری از فشارهای روحی و روانی شده و راندمان کاری را در افراد بالا می برد. در کشور هندوستان برای تشویق مردم به اینکه از دل مشغولی های روزانه خود دست برداشته برای لحظه ای هم که شده با "خنده" مشکلات خود را فراموش کنند، دست به ابتکار جالبی زده اند و دوره هایی تحت عنوان "خنده درمانی" تشکیل داده اند این دوره ها با استقبال بسیاری روبه رو شده است.

 بهره گـیـری از " خنده" برای درمان ناهنجاری های فکـری و عارضـه های جـسمـی، نخستین بار نیست که به مرحله اجرا درمی آید. پیش از این در کشور ژاپن به معجزه خنده پی برده و از آن برای آرامش روح و روان استفاده نموده اند. طی یک برنامه از پیش تعیین شده در کلاس های خنده درمانی برای علاقمندان به آرامش درونی، فواید خنده به طور مبسوط، شرح داده می شود. در این راستا بر این نکته تاکید می شود که بسیاری از ما اکثر وقت خود را در محل کار سپری می نماییم، جایی که بیشترین فشار را از لحاظ کاری متحمل می شویم، بیماری های زیادی مانند "فشار خون"، "نارسایی های قلبی"، "بی خوابی و افسردگی" حاصل فشارهای بیش از اندازه ای هستند که هر کدام از ما روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم، اضطراب و استرس محیط کار و فعالیت ممکن است به وضعیت بدتر مانند اعتیاد به مواد مخدر یا تفریحات غیر سازنده منجر شود. از این رو، تمرین خنده به فواصل زمانی در روز باعث می شود اکسیژن بیشتری به مغز برسد و با آزاد شدن هورمون های انرژی زا در بدن، فرد احساس آرامش بیشتری کند.

پس سعی کنید همیشه لبخند بر لبانتان باشد.دست کم پس از هر دو یا سه ساعت کار مداوم یک نفس عمیق کشیده گردن و شانه هایتان را به عقب خم کنید تا به اصطلاح خستگی از تنتان بیرون برود. خنده درمانی سیستم ایمنی بدن را افزایش داده باعث می شود کمتر دچار سرماخوردگی و عطسه شوید همین طور بروز عفونت های حلق و ریه را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. خنده استقامت بدن را در ابتلا به بیماری هایی همچون آسم، برونشیت، سردردهای عصبی و میگرن، و نیز دردهای ناشی از آرتروز، دیسک کمر و ستون فقرات افزایش می دهد. خنده درمانی درحقیقت نوعی تمرکز فکری محسوب می شود که افکارانسان را از دنیای فیزیکی جدا می کند تا جایی که ذهن به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد.

    تمام کسانی که از این روش استفاده می کنند به خوبی می دانند که هنگام متمرکز ساختن ذهن، همه افکار بد و منفی از قبیل اندیشه های جرم برانگیز، ترس، عصبانیت، حسادت و خود خواهی را می توان از ذهن بیرون کرد و روحیه ای شاد و سرزنده را با تمرین گذشت و فداکاری، احترام به دیگران، دوست داشتن و محبت ورزیدن و از همه مهمتر "بخشش" در وجود خود زنده ساخت. از این رو افراد بایدبیش از هر چیز زوایای شخصیتی خودرا به خوبی بشناسند و جنبه های شوخ طبعی را در وجود خود شناسایی کنند اگر چه این خصیصه در همه اشخاص به یک اندازه موجود نیست. طی فرآیند خنده درمانی به افراد آموزش داده می شود که صرف نظر از مشکلات و گرفتاری هایی که برای هر فردی در زندگی ممکن است پیش بیاید خندیدن و خوشحالی بخش جدایی ناپذیری از زندگی فردی انسان ها محسوب می شود.       

   وقتی ذهن و فکر شما در آرامش کامل باشد قطعاَ راحت تر و آسان تر می توانید تصمیم بگیرید و با آرامش خاطر مشکلات خود را حل کنید. اعضاء کلاس های خنده درمانی ابتدا یکسری فعالیت های جمعی و گروهی را با هم انجام می دهند سپس هرکدام جداگانه همان فعالیت ها را به طور انفرادی و به فواصل زمانی در روز تکرار می کنند. هر فردی دارای استعدادهای بالقوه نامحدودی است که بکر و دست نخورده باقی مانده اند و می باید در مسیر درست و با شناخت صحیح فعالیت یابند. یکی از این راههای شناخت استعدادهای خاموش در وجود انسان خنده درمانی است.

   یک محقق دانمارکی با الگوگرفتن ازاتاق های "استراحت" و "استعمال دخانیات" در شرکت ها و ادارات پیشنهاد کرد اتاق هایی با نام "اتاق خنده" به این گونه مراکز اضافه شود تا کارمندان بتوانند دست کم 10 الی 15 دقیقه را در آنجا به خندیدن سپری کنند. هر چند این پیشنهاد هنوز عملـی نشده و تنها در حد یک فـرضیه است اما به عقیده وی ایـن تنها راهی است که می تـوان خنده را به محیـط کار نیز انتقـال داد. باشگاههای خنده در کشورهای غربی ماننـد آمریکا و انگلیس که هفته ای یک بار دایر می شوند مفیـد هستند اما کافی نیستند و نیاز افراد را برطرف نمی سـازند چرا که انسان ها برای تامین نیازهای روحی خود به اینکه هر روز بخندند نیاز دارند. یکی از محاسن ایجاد اتاق خنده این است که دیگر نیازی به وقت قبلی نیست و هر کس می تواند در هر زمانی که دلش خواست به آنجا برود و تا دلش می خواهد بخندد.   

   نکته مهم اینجا است که آیا افراد می توانند هر زمان که اراده کنند بی دلیل بخندند و یا باید محرکی آنها را به این عمل وادارد. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از انسان ها نسبت به لطیفه هائی که می شنوند عکس العمل نشان می دهند. اگر لطیفه شیرین و بامزه باشد قطعاَ خنده را بر لبانشان خواهد نشاند. برای اینکه بتوانید خندیدن را تمرین کنید باید با افرادی معاشرت کنید که همیشه شاد و خوشحال هستند، گویی هیچ غم و غصه ای در زندگی نــدارند و اگر هم دارند آن را بروز نمــی دهند. در این گونه کلاس ها توسط تلویزیون و یا ضبط صوت داستان های خنده دار و بامزه به نمایش در می آید تا افراد به خندیدن وادار شوند.

خنده را می توان به چند گروه تقسیم بندی کرد.   

   گروه اول همان لبخندهایی هستند که افراد در هر زمان و مکانی می توانند از آنها استفاده کنند. به طور مثال خیلی ها برای اینکه ترس و یا اضطراب خود را پنهان کنند آن را با یک لبخند بروز می دهند و یا لبخندهایی که آدم ها از روی تنبلی، بی تفاوتی و اینکه حوصله حرف زدن ندارند به یکدیگر تحویل می دهند.

    دسته دوم خنده هایی هستند که در مکان های خاص و با کمی احتیاط انجام می گیرند. مثلاَ در مکان های عمومی خنده بی جا و بی مورد شخصیت آدم ها را زیر سؤال خواهد برد.

   دسته سوم خنده های بی صدایی است که در دل آدم ها انجام می گیرد. برای مثال دوست شما مطلبی در مورد شخصیت شما به زبان می آورد که به نظر شما اصلاَ واقعیت ندارد و شما در دل به او می خندید و یا موردی را از کسی پنهان کرده اید و در دل به او می خندید که از همه جا بی خبر است.

   دسته چهارم خنده های کاملاَ دوستانه است، زمانی که از ته دل می خندید و در آن لحظه تنها به چیزی می اندیشید که باعث خندیدن شما شده است. در این حالت تمام اعضاء بدن شما از عضلات سر و صورت گرفته تا دست و حتی قفسه سینه، شما را در خندیدن همراهی می کنند.

از این رو از ته دل خندیدن بهترین و مفیدترین نوع خنده است! بنابراین از همین امروز تصمیم بگیرید با لبخند زدن به دیگران و از ته دل خندیدن آرامش را به محیط کار و زندگی خود آورده و زمینه ای مناسب برای رشد خلاقیت ها و دوستیهای پایدار را فراهم کنید



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 30 دی 1388  ساعت 12:48 AM نظرات 0 | لينک مطلب
من انسانی منفی بین هستم. هیچوقت نیمه پر لیوان را نمی بینم، فقط نیمه خالی آن را میبینم. اگر هم لیوان کاملاً پر باشد، نگران این هستم که نکند کسی آن را خالی کند.
 آیا شما هم منفی گرا هستید؟ انسان منفی گرا کسی است که آگاهانه یا نا آگاهانه به سمت تفکرات منفی گرایش دارد. منفی بینی ممکن است به شکل عادت درآید، اما قطع کردن این عادت کار چندان دشواری نیست.

 ولی اگر این بدبینی دست خودتان نباشد چه؟ مخالف بودن، مردد یا محتاط بودن ممکن است با شما عجین شده باشد، یا اینکه دچار عدم تعادل عصبی باشید. 


تاثیرات مغزی 
در تحقیقاتی که در سال 2002 انجام شد، "تاثیر منفی" به عنوان زمینه ای برای اضطراب،بی منطقی، عصبانیت و انواع دیگری خصوصیات نا خوشایند تعریف شده است. تاثیر منفی با بالا رفتن فعالیت در قشر جلوی مغز ایجاد می شود. با اینکه این حالتی ثابت و ماندنی است، اما می توان آن را کنترل کرد.زمانیکه بدبینی نتیجه مستقیم از دست دادن شغل، قطع رابطه با یکی از دوستان یا مرگ کسی که دوستش داریم باشد، به عنوان واکنشی در مقابل این ناراحتی تلقی می شود و موقتی است.
چه این خصوصیت با وجودتان عجین شده باشد و چه فقط واکنشی موقتی به یک حادثه باشد، با ایجاد تغییراتی در مغز شما همراه است. مغز از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده است که پیام ها را به اعضاء مختلف بدن رسانده و دریافت می کنند. ممکن است این پیام ها با ایجاد نا تعادلی شیمیایی مختل شوند.

خجالت ندارد اگر برای مداوای این عدم تعادل و بالا تر بردن کیفیت زندگیتان دنبال مشاوره و درمان پزشکی باشید. اگر احساساتی مثل نا امیدی، کمبود انرژی و نا توانی در انجام کارها دو هفته ادامه پیدا کرد، می توانند علائمی از افسردگی به حساب آیند. می توانید برای دوباره به دست آوردن کنترل مغزتان دنبال درمان باشید.  اگر این منفی بافی های شما نتیجه عادت است نه حالت های قابل درمان پزشکی، راه هایی برای مقابله با آن وجود دارد.

 در این جا به چند نکته اشاره می کنیم که به مثبت اندیشی شما کمک می کند.

انگیزه تان را مشخص کنید
 آگاه باشید چه زمانی تفکرات منفی بر شما غلبه می کنند. زمانی که خسته یا گرسنه هستید یا زمانی که فشار کاریتان زیاد است. ممکن است تفکراتتان تغییر پیدا کنند. کنترل افکار منفی به شما کمک می کند که انگیزه و سبب آن را بفهمید و این باعث می شود که بتوانید دوباره کنترل خودتان را در دست بگیرید.  

 عیبجویی از خود را کنار بگذارید
در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشید.

خود را با شرایط وفق دهید
 زمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید.  حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.

قبل از اینکه چیزی بگویید، فکر کنید     
خود را مجبور کنید که برای چند روز هیچ حرف منفی بر زبان نیاورید. قبل از اینکه حرفی بزنید، در مورد آن خوب فکر کنید. این عادت جدید را در خود ایجاد کنید که برای خود و دیگران ارزش بیشتری قائل شوید و قبولشان داشته باشید.    

دنبال کمک باشید
 اگر می بینید که افکار منفیتان روی یک نقطه متمرکز شده اند، از افراد دیگری که تجربه ای مشابه داشته اند کمک بگیرید. حتی رفتن به چند جلسه مشاوره با افراد متخصص به شما کمکمی کند که بهتر با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنید و دیدگاهتان را توسعه دهید.

دیدگاهتان را تغییر دهید
به افراد نیازمند کمک کنید، چون این باعث می شود که جنبه های مثبت زندگی خودتان را بهتر ببینید. منفی بافی های ما بیشتر به این دلیل است که برای جلو رفتن، بالا رفتن درآمدمان و بیشتر کردن ثروتمان صبر نداریم.

 از دوستتان کمک بگیرید
 از یک دوست مطمئن بخواهید که وقتی بدبین شدید یا شروع به منفی بافی کردید به شما اطلاع دهد. برای این کار علامتی در نظر بگیرید تا دیگران از آن بویی نبرند. بعد از متوجه شدن، سریعاً در صدد جبران برآیید و آن فکر یا عمل بدبینانه را اصلاح کنید. مهم تغییر رفتارهایتان و تعویض آن ها با عادت های جدید و سالم تر است.

از افراد بدبین دوری کنید
افراد منفی باف و بدبین را از زندگیتان بیرون کنید، زیرا ممکن است تحت تاثیر آنها قرار گیرید. اگر تمایلی به تغییر ندارند، ارتباطتان را با آن ها محدود کنید.   دنبال کارهای فوق برنامه باشید          دنبال یک سرگرمی برای خودتان بگردید. داشتن علائق و سرگرمی هایی بیرون از منزل و هر روز ورزش کردن، تاثیرات مثبتی روی مغزتان می گذارد. ممکن است فکر کنید که برای اینطور فعالیت های فوق برنامه وقتی ندارید، اما اگر دوباره به وضعیت خودتان و کارهایتان فکر کنید، کمی برای خودتان متاسف خواهید شد. و این انرژی تازه ای به شما می دهد.

استوار باشید
 ببینید چه چیز برای زندگی شما خوب و مناسب است و توانایی ها و مهارت ها و استعدادهایتان را کشف کنید. تفکرات مثبت را همیشه جلوی مغزتان بگذارید تا تفکرات منفی دیگر اجازه غلبه کردن بر شما را پیدا نکنند.


 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 30 دی 1388  ساعت 12:46 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :5
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
Powered By Rasekhoon.net