وقتی امام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) متولد می شود، امام حسن عسکری عثمان بن سعید را که از خواص اصحاب آن بزرگوار بود، احضار می کند و به او دستور می دهد مولد جدید را عقیقه بکند. این موضوع را مرحوم صدوق در کتاب خویش، چنین بیان می کند: «ابو جعفر، محمّد بن عثمان عمری می گوید: وقتی که مولای ما امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) متولد شد، امام حسن عسکری (علیهالسلام) گفت: پیکی دنبال عثمان بن سعید بفرستید و یک نفر فرستاده شد و عثمان بن سعید آمد، امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرمود: ده هزار رطل1 نان بخرد و ده هزار رطل گوشت و آن را تقسیم کن [راوی گوید: به گمانم گفت بین بنی هاشم تقسیم کن.] و به خاطر آن مولود، چندین گوسفند عقیقه کن.»2 از اینجا معلوم می شود عثمان بن سعید، محرم اسرار امام حسن عسکری (علیهالسلام) بوده است. مولودی که باید در نهایت خفاء بماند و دشمن از آن بی اطلاع باشد، و از طرفی باید برای خواص معلوم گردد تا در شک و تردید نمانند و حقیقت برای آنها روشن شود، چنین مسؤولیت بزرگ را نایب اوّل انجام می دهد. عثمان بن سعید جانشین امام حسن عسکری (علیهالسلام) را با بعضی خصوصیات معرفی می کند. عبدالله بن جعفر حمیری گوید «من و شیخ ابوعمرو (عثمان بن سعید) (رحمتالله علیه) نزد احمد بن اسحاق رفتیم، احمد بن اسحاق به من اشاره کرد که راجع به جانشین [امام حسن عسکری (علیهالسلام)] ازشیخ بپرسم؛ من به او گفتم: ای ابا عمرو! من می خواهم از شما چیزی بپرسم که نسبت به آن شک ندارم؛ زیرا اعتقاد و دین من این است ک زمین هیچگاه از حجت خالی نمی ماند، مگر چهل روز پیش از قیامت (یعنی، ایّامی ک مقدّمات قیامت به ظهور می رسد.) و چون آن روز برسد، حجت برداشته شده و راه توبه بسته شود. «ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده اند و یا عمل نیکی انجام نداده اند، سودی به حالشان نخواهد بخشید».3 و ایشان بدترین مخلوق خدای عزّوجل باشند و قیامت علیه ایشان بر پا می شود، ولی من دوست دارم که یقینم افزونتر گردد، همانا حضرت ابراهیم (علیهالسلام) از پروردگار عزّوجل در خواست کرد که به او نشان دهد، چگونه مرددگان را زنده می کند، «فرمود: مگز ایمان نیاورده ای؟! عرض کرد: چرا ولی می خواهم قلبم آرامش یابد.»4 و احمد بن اسحاق به من خبر داد، که از حضرت هادی (علیهالسلام) سؤال کردم: با چه کسی معامله کنم؟ یا از چه کسی احکام دینم را به دست آوردم؟ و سخن چه کسی را بپذیریم؟ به او فرمود: عمری مورد اعتماد من است، آنچه به تو می رساند، از جانب من می رساند، و هر چه به تو بگوید از جانب من می گوید، از او بشنو و اطاعت کن، که او مورد اعتماد و امین است. و نیز احمد بن اسحاق به من خبر داد، که او از حضرت امام حسن عسکری (علیهالسلام) همین سؤال را کرده و او فرموده است. عمری و پسرش (محمّد بن عثمان، نایب دوّم) مورد اعتماد هستند، هر چه به تو می رسانند از جانب من است، و هر چه به تو بگویند از جانب من گفته اند، از آنها بشنو و اطاعت کن که هر دو مورد اعتماد و امین هستند. [حمیری گفت:] این سخن دو امام است که دربارۀ شما صادر شده است. ابو عمرو به سجده شکر افتاد و خداوند را سپاس گفت و اشک شوق از دیدگانش فرو ریخت؛ آنگاه گفت: حاجتت را سؤال کن، گفتم: شما جانشین بعد از امام حسن عسکری (علیهالسلام) را دیده ای؟ گفت: آری؟ به خدا گردن او این چنین بود و با دست اشاره کرد.5 گفتم: یک مسأله دیگر باقی مانده گفت بگو، گفتم: نامش چیست؟ گفت: بر شما حرام است ک نام او را بپرسید و من این سخن را از پیش خود نمی گویم؛ زیرا برای من روانیست که چیزی را حلال یا حرام کنم، بلکه این سخن آن حضرت است، چون مطلب نزد سلطان (معتمد عباسی که 12 رجب 256 خلیفه شد) چنین وانمود شده که امام حسن عسکری (علیهالسلام) وفات نموده و فرزندی از خود به جا نگذاشته و میراثش قسمت شده و کسی که حق نداشته (جعفر کذّاب) آن را برده و خورده است و عیالش دربدر شده اند و کسی جرأت ندارد با آنها آشنا شود یا چیزی با آنها آشنا شود یا چیز به آنها برساند؛ و چون اسمش در زبانها افتد، تعقیبش می کنند. از خدا بترسید و از این موضوع دست نگه داردید.»6 این حدیث شریف به نکات قابل توّجه و حایز اهمیّت دلالت دارد. علاوه بر اختناق و خفقان شدید و عدم آزادی شیعه در آن عصر که حتی از ترس دشمن، ذکر کردن نام امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) توسط خود حضرت حرام شده و تمام اموال به جا مانده از امام حسن عسکری (علیهالسلام) را، جعفر کذاب تصاحب کرده و به خاطر مصالح اسلام حضرت، خود را ظاهر نساخته است؛ به سه نکته مهم راجع به عثمان بن سعید اشاره کرده است: الف. اینکه عثمان بن سعید، از طرف دو امام معصوم توثیق شده و به عنوان امین معرفی می گردد. ب. نهایت تواضع و فروتنی عثمان بن سعید را نشان می دهد؛ چون وقتی که شنید، دو امام بزرگوار او را تأیید کرده و از او راضی هستند، سجدۀ شکری می گزارد او اشک شوق می ریزد، و هیچ نوع تکبّر و نخوت از خود نشان نمی دهد. ج. اطاعت و فرمانبرداری خویش را از امام اعلام می دارد. وقتی راوی از اسم حضرت پرسید، گفت: حرام است و من این سخن را از پیش خود نمی گویم و بر من روا نیست حلال را حرام یا حرامی را حلال کنم، بلکه این فرمایش خود حضرت است. و شاید این اوصاف باعث گشته که با وجود بزرگان دیگر، ایشان مفتخر به نیابت امام زمام (عجلالله تعالی فرجه الشریف) می گردد. والله العالم. 2. حمدان قلانسی می گوید: «به عمری گفتم: امام حسن عسکری (علیهالسلام) در گذشت؟ گفت: او در گذشت، ولی در میان شما کسی را که گردنش این چنین است7 جانشین گذاشت و با دست خود اشاره کرد».8
پی نوشت ها:
1. رطل مساوی است با 12 اوقیه (84 مثقال) 2. کمال الدین، ج2، باب42، حدیث6، ص430. 3. لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا. (سوره انعام، آیه 158) 4. قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَـكِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِی. (سوره بقره، آیه 260) 5. علامه مجلسی (رحمتالله علیه) می گوید: یعنی، انگشت ابهام و سبابه از هر دو دست را گشود و میان آنها را باز کرد تا اشاره به اندازه حچم گردن آن حضرت کند، چنانچه در میان عرب و عجم مرسوم است و مقصودش این است که گردن آن حضرت قوی و زیباست (ممکن است با همین اشاره سن آن حضرت را هم تا حدی معین کرده باشد.) اصول کافی، ج2، ص118. 6. عمان منبع، ص120، حدیث اوّل. 7. برای فهم حدیث به پاورقی نقل شده از علاّمه مجلسی در صحفه پیش مراجعه گردد. 8. اصول کافی، ج2، ص122، حدیث4.
|
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در یک شنبه 3 مرداد 1389 ساعت 9:56 PM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
|