نوزدهم ماه مبارك رمضان روز غریبی است. روز ضربت خوردن امامی است كه به امام عدل شهرت دارد. امامی كه عدالت، خلاصه همه خوبی‌های اوست و شیعیان این امام همام هم تنها به پیروی از این ویژگی ممتاز پیشوایشان است كه می‌توانند شیعه و پیرو واقعی او باشند.

 

عدالت، این كلمه كاملی كه در كنار آزادی از زیباترین واژه‌های عالم هستی است، در وجود گرانقدر این امام عزیز جلوه‌ای تام و تمام دارد. بویژه اگر عدالت را نیز مثل آزادی منحصر به بُعد اجتماعی‌اش ندانسته و آن را مفهومی اولا و بالذات، اخلاقی و فردی بدانیم. عدالت پیش و بیش از هر چیز در ترك گناه و احتراز از ظلم به نفس معنا می‌شود و وجه اجتماعی آن هم ریشه در همین بُعد فردی و اخلاقی دارد چنان‌كه آزادی اجتماعی نیز جز در پرتو آزادی معنوی و روحی یكایك افراد جامعه دست‌یافتنی نیست.

علی(ع) را جامع اضداد می‌خوانند و این ویژگی هم ریشه در عدالت علی دارد، چراكه اضداد جز در زیرسایه اعتدال و میانه‌روی امكان آشتی و همجواری ندارند و او خود فرموده: خیرالامور اوسط‌ها. جاذبه و دافعه علی از جمله مهم‌ترین مصادیق جامعیت اضداد اوست.

 

كتاب «جاذبه و دافعه علی(ع)» اثر علامه شهید مرتضی مطهری بذل توجهی است ویژه به جامعیت شخصیتی این امام گرانقدر و در نتیجه، مثالی روشن از تجلی بی‌مثال عدالت در وجود امام عدل. از آنجا كه شرط عدالت، به گفته حضرت امیر، مراعات اعتدال و میانه‌روی است و در میان ما علی بیشتر با شمشیر و تازیانه و جنگ و جهاد نمایانده شده، شاید شرط انصاف و عدل در این مساله، پرداختن بیشتر به جاذبه علی برای جبران نسبی تصاویر ارائه شده دیگر باشد.

ما در اینجا به طور خاص این وجه از شخصیت امام علی(ع) را مورد توجه قرار داده‌ایم. یعنی وجه عشق، محبت و مهربانی علی را كه البته صرفاً به جاذبه او مربوط نمی‌شود و در واقعیت امر دافعه او را هم در بر دارد ولی از آنجا كه مشهور در بحث محبت و مهربانی، جذب است نه دفع، رویكرد ما در این نوشتار، صرفاً مهربانی علی از حیث جذب حداكثری اوست.

شهید مطهری با بیان این‌كه امتیاز اساسی علی(ع) و سایر مردانی كه از پرتو حق روشن بوده‌اند، بهره‌مندی توأمان از قدرت تسخیر اندیشه‌ها و قدرت تسخیر دل‌هاست، فیلسوفانی همچون سقراط، افلاطون، ارسطو، بوعلی و دكارت را مثال می‌آورد كه قهرمان تسخیر اندیشه‌ها هستند اما راهی به تسخیر دل‌های پیروان خود ندارند: «آری فیلسوفان شاگرد می‌سازند نه پیرو، رهبران اجتماعی پیروان متعصب می‌سازند نه انسان‌های مهذب، اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم می‌سازند نه مؤمن مجاهد فعال.» سپس علامه شهید با اشاره به شخصیت جامع‌الاطراف علی(ع) كه هم فیلسوف است و هم رهبر انقلابی، هم پیر طریقت است و هم دارای خصلتی از جنس خصلت انبیا، مكتب علی را مكتبی می‌شمارد كه هم به عقل و اندیشه نظر دارد و هم به ثوره و انقلاب، هم مكتب تسلیم است و هم مكتب حسن و زیبایی و جذبه و حركت.

استاد شهید، صراحتاً این جامعیت شخصیتی امام علی را برخاسته از عدالت او ـ آن‌هم عدالت در بُعد فردی كلمه ـ عنوان می‌كند: «علی(ع) پیش از آن‌كه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار كند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود. كمالات انسانیت را با هم جمع كرده بود. هم اندیشه‌ای عمیق و دوررس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توأم داشت.»

محبت، اصلی‌ترین مساله در بحث از جاذبه علی است. شهید مطهری در بخشی از این كتاب تحت عنوان «نیروی محبت در اجتماع» با اشاره به آیه 159 سوره آل عمران كه دلیل جاذبه پیامبر را در میان پیروان، نرم‌خویی و مهربانی ایشان عنوان می‌كند، عشق و محبت را عاملی مهم برای ثبات و ادامه حیات حكومت‌ها برشمرده و تصریح می‌كند كه تا عامل محبت نباشد رهبر نمی‌تواند یا بسیار دشوار است كه اجتماعی را رهبری كند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت نماید، اگرچه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار كند. به نزد استاد، مردم آن‌گاه قانونی خواهند بود كه از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه‌هاست كه مردم را به پیروی و اطاعت می‌كشد.

از مصادیق عشق علی به مردم، نگاه رحمانی بی‌مانند او به اهل معصیت است. خطبه 140 نهج‌البلاغه یكی از زیباترین‌ خطبه‌های این كتاب گرانقدر است كه با نهی دینداران از عیبجویی خطاكاران، تصویری رحمانی و متعالی از مسلمانی پیش چشم نهاده و با محور قرار دادن امكان گناهكار بودن اهل دین و در مقابل، امكان پاك بودن اهل معصیت، بعد اخلاقی عدالت را معنایی تازه بخشیده است، اما چگونه می‌شود اهل دین بود و گناهكار یا از آن عجیب‌تر اهل معصیت بود و پاك؟!

پاسخ این پرسش در متن متین خطبه مذكور نهفته است: «ای بنده خدا، به عیبجویی گناهكار مشتاب،‌ شاید خداوند او را آمرزیده باشد و از خردك گناهی هم كه كرده‌ای، ایمن منشین، ‌بسا كه تو را بدان عذاب كنند. هر كس از شما كه به عیب دیگری آگاه است، باید از عیبجویی باز ایستد، زیرا می‌داند كه خود را نیز چنان عیبی هست. باید به سبب عیبی كه دیگران بدان مبتلا هستند و او از آن در امان است، خدا را شكر گوید و این شكرگزاری او را از نكوهش دیگران به خود مشغول دارد.» (نهج‌البلاغه، خطبه 140، ترجمه عبدالمحمد آیتی)

به بیان حضرت امیر معلوم نیست كسی كه اهل معصیت است به سبب آمرزش الهی پاك نشده باشد و نیز معلوم نیست آن‌كه از گناهكاران نبوده و جز خرده‌گناهی در پرونده اعمال خود معصیتی نداشته، پاك باشد و از عذاب الهی ایمن. امام علی(ع) با این بیان واژه عدالت و پرهیز از گناه و معصیت را از معنای ظاهربینانه مرسوم تهی نموده و معنای واقعی آن را مورد توجه و تأكید قرار می‌دهد.

عادل در نظر امام عدل شیعیان كسی است كه مصداق این عبارات حضرت نباشد: «چگونه است حال غیبت‌كننده‌ای كه زبان به غیبت برادر خود می‌گشاید و او را به سبب گرفتار شدنش در چنگ گناه سرزنش می‌كند. آیا به یاد ندارد كه خداوند گناهان او را مستور داشته، آن هم گناهانی كه از گناهان كسی كه زبان به غیبتش گشاده، بسی بزرگ‌تر بوده است و چگونه او را به گناهی نكوهش می‌كند كه خود نیز همانند آن را مرتكب می‌شود و اگر آن گناه را، عینا، مرتكب نشده، خداوند را در مواردی كه از آن گناه عظیم‌تر بوده است، نافرمانی كرده است. به خدا سوگند، اگر گناه بزرگی مرتكب نشده ولی نافرمانی كوچكی از او سر زده است، جرأت او در عیبجویی و غیبت مردمان گناهی بزرگ‌تر است.» (همان)



 نگاشته شده توسط رحمان نجفي در سه شنبه 9 شهریور 1389  ساعت 12:05 AM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net