مرو ای روح از جانم

خداحافظ مگو با من
مرو ای روح از جانم
در این دنیای عاشق کش
تو هستی جان و جانانم
نهال خاطراتم را
به دیده آب می دادم
گل یاد تو می‌روئید
در رویای گلدانم
و گاهی بغض می‌کرد
ز چشمم ژاله می‌روئید 
زمان آبستن غم بود 
از پائیز مژگانم
پس از تو آسمان بر دوش
من آواره می‌گردم
و می‌گیرم در آن دست
سرم را در گریبانم.


نوشته شده در تاريخ شنبه 19 دی 1388  ساعت 1:51 AM | نظرات (0)

*ـــــــ*ـــــــ*ـــــــ*ـــــــ *ــــــ*ـــــــ*ـــــــ*ـــــــ*ـــــــ*ـــــــ*ــــــ*ـــــــ*ـــــــ*

[]RSS