پاییزی باعطر خوش محرم العشق
همین نزدیکی هاست
پاییزی باعطر خوش محرم العشق
سوره غم میرسد، آیات مریم میرسد
عطر سیب و بوی اسپند محرم میرسد
دست خود را روی سینه میگذارم با ادب
آه، دارد مادری با قامت خم میرسد...
همین نزدیکی هاست
پاییزی باعطر خوش محرم العشق
سوره غم میرسد، آیات مریم میرسد
عطر سیب و بوی اسپند محرم میرسد
دست خود را روی سینه میگذارم با ادب
آه، دارد مادری با قامت خم میرسد...
حسین قافله ات نیّتِ سفر دارد
تو میروی و خدا از دلت خبر دارد
.
برای بدرقه اُمّ البنین هم آمده است
به جای مادرتان دست بر كمر دارد
.
مسیرتان،زیاد است و دخترت كوچك
برای دختر تو این سفر خطر دارد
.
برای قاسم از اینجا زره ببر آقا
برای پیكر او سنگها شرر دارد
.
میان قافله ات جا كه هست با زینب
بگو كه چادر و معجر اضافه بر دارد
.
بیا حسین عوض كن تو ساربانت را
گمان كنم كه به انگشترت نظر دارد
.
بیا برای خودت هم كفن بخر آقا
ثواب دارد عزیزم كجا ضرر دارد
شعر از زبان حضرت مسلم(ع)
برگرد ؛ اینجا پایتخت بی وفایی ست
اینجا نیا ، این راه پایانش جدایی ست
برگرد ؛ اینجا رنگ آرامش ندارد
شمیرشان با حنجرت سازش ندارد
برگرد ؛ هرکس در پی تغییر کسب است
خرما کساد و سکه اش در نعل اسب است
برگرد ؛ اینجا از تو فکر انتقامند
آماده ی پرتاب سنگ از روی بامند
برگرد ؛ هرکس بر جبینش پینه دارد
از حیدر کرار خیلی کینه دارد
برگرد ؛ اینجا از علی در بین سینه
یا بخل دارند و غضب ، یا بغض و کینه
برگرد ؛ دیشب روی من هر درب بستند
هم عهد با تو ، هم نماز خود شکستند
برگرد ؛ اینجا گرد فتنه پا گرفته
دعوا سر نرخ سرت بالا گرفته
برگرد ؛ دست حرمله تیر و کمان است
خنجر به دست شمر و خولی و سنان است
برگرد ؛ اینجا یاور و یاری نداری
عصر دهم دیگر علمداری نداری
برگرد ؛ اینها ذاتشان خیلی خراب است
بر دست زین العابدین فردا طناب است
برگرد ؛ بر لب صحبت از گودال دارند
بعد از تو قصد غارت خلخال دارند
برگرد ؛ اینجا اهل بیتت بی پناه است
در کوچه ها خاکستر و رقص و نگاه است
برگرد ؛ اینجا زینب امنیت ندارد
تاب عبور از بین جمعیت ندارد
میگفت عاشق با شه لب تشنه بر دار
ای کاش میگفتم ، کفن یا جامه بردار
یدالله_شهریاری
حالت تشنگے ام حس عجیبے دارد
نام ارباب شده چشمہ ے صحراے دلمہ
هرچہ نزدیڪ شود لحظہ ے افطار بہ ما
داغ تو بیشتر از پیش شود ناے دلم
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
گفتم امروز که روز غم مولاست عجب!!
پس چرا این دل من درهوس کرب و بلاست؟!!
روزها را که شمردم دیدم
۱۱۰ روز دیگر عاشوراست...