«روزه، براى من است و خودم پاداش آن رامیدهم»
ایشان هم چنین در حدیث دیگری فرمودهاند: «هر کار انسان، چند برابر مىشود. کار نیک، ده برابر تا هفتصد برابر مىشود. خداوند فرموده است: مگر روزه، که براى من است و خودم پاداش آن را مىدهم، [که روزهدار] خواسته ی دل و خوراکش را به خاطر من وامىگذارد.»(2)
حضرت محمد(ص) در توضیح فرمودهاند: «خداى متعال فرموده است: هر کار انسان براى خود اوست، مگر روزه دارى، که براى من است و من خودم پاداش آن را مى دهم. روزه، سپر بنده ی مؤمن در روز قیامت است، همان گونه که در دنیا هر یک از شما را سلاحش حفاظت مىکند. بوى ناخوش دهان روزه دار نزد خدا از بوى مشک، خوش بوتر است. روزه دار، دو بار خوشحال مى شود: هنگامى که افطار مىکند و مى خورد و مى نوشد و آن گاه که مرا دیدار مىکند. پس او را وارد بهشت مىکنم.»(3)
و سپس فرموده اند: «بر تو باد روزه، که عبادتى ناب است.»(4)
امام علی(ع) نیز روزه را عبادتی میان بنده و آفریدگار معرفی می کنند و می فرمایند: «روزه، عبادتى میان بنده و آفریدگار اوست. کسى جز آفریدگار، از آن آگاه نمى شود و کسى جز پروردگار، پاداش آن را نمىدهد.»(5)
ابوحامد غزّالى در شرح این حدیث گفته است: این که روزه براى خداست و این شرافت را یافته که به خداوند نسبت داده شود (هر چند همهی عبادات براى اوست، هم چنان که کعبه این شرف را یافته که خانهی او باشد، در حالى که همهی زمین براى اوست) دو معنا دارد:
نخست این که: روزه، پرهیز و ترک است و عملى پنهان است و در آن کارى نیست که دیده شود. به خلاف همه ی عبادت ها که در معرض دید مردم انجام مىشوند، روزه عبادتى است که جز خدا آن را نمى داند؛ چرا که کارى است باطنى که همان صبر است.
دوم این که: روزه، سرکوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شیطان ملعون، شهوت ها هستند و شهوات با خوردن و آشامیدن، نیرو مىیابند. از این رو، پیامبر(ص) فرموده است: «شیطان، هم چون خون در وجود آدمى جارى مىشود، پس گذرگاه هاى او را با گرسنگى، تنگ کنید.»
از آن جا که روزه، سرکوبى شیطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه هاى اوست، شایسته است که ویژه ی خدا گردد؛ زیرا سرکوبى دشمن خدا، یارى نمودن خداست، و یارى رسانىِ خداوند به بنده اش، در پى یارى کردن بنده به خداست.
حضرت محمد(ص) در توضیح فرمودهاند: «خداى متعال فرموده است: هر کار انسان براى خود اوست، مگر روزه دارى، که براى من است و من خودم پاداش آن را مى دهم. روزه، سپر بنده ی مؤمن در روز قیامت است، همان گونه که در دنیا هر یک از شما را سلاحش حفاظت مىکند. بوى ناخوش دهان روزه دار نزد خدا از بوى مشک، خوش بوتر است. روزه دار، دو بار خوشحال مى شود: هنگامى که افطار مىکند و مى خورد و مى نوشد و آن گاه که مرا دیدار مىکند. پس او را وارد بهشت مىکنم.»(3)
و سپس فرموده اند: «بر تو باد روزه، که عبادتى ناب است.»(4)
امام علی(ع) نیز روزه را عبادتی میان بنده و آفریدگار معرفی می کنند و می فرمایند: «روزه، عبادتى میان بنده و آفریدگار اوست. کسى جز آفریدگار، از آن آگاه نمى شود و کسى جز پروردگار، پاداش آن را نمىدهد.»(5)
ابوحامد غزّالى در شرح این حدیث گفته است: این که روزه براى خداست و این شرافت را یافته که به خداوند نسبت داده شود (هر چند همهی عبادات براى اوست، هم چنان که کعبه این شرف را یافته که خانهی او باشد، در حالى که همهی زمین براى اوست) دو معنا دارد:
نخست این که: روزه، پرهیز و ترک است و عملى پنهان است و در آن کارى نیست که دیده شود. به خلاف همه ی عبادت ها که در معرض دید مردم انجام مىشوند، روزه عبادتى است که جز خدا آن را نمى داند؛ چرا که کارى است باطنى که همان صبر است.
دوم این که: روزه، سرکوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شیطان ملعون، شهوت ها هستند و شهوات با خوردن و آشامیدن، نیرو مىیابند. از این رو، پیامبر(ص) فرموده است: «شیطان، هم چون خون در وجود آدمى جارى مىشود، پس گذرگاه هاى او را با گرسنگى، تنگ کنید.»
از آن جا که روزه، سرکوبى شیطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه هاى اوست، شایسته است که ویژه ی خدا گردد؛ زیرا سرکوبى دشمن خدا، یارى نمودن خداست، و یارى رسانىِ خداوند به بنده اش، در پى یارى کردن بنده به خداست.
[ یک شنبه 28 تیر 1394 ] [ 2:48 PM ] [ زارع-مرادیان ]