مقایسه "یوسف و مریم"؛ الگوهای عفاف در قرآن
عفاف به
معنای پارسایی و پاک دامنی و خودداری از کارهای حرام و زشت است و «عفت»، حالتی نفسانی است که بر شهوت غلبه کند. در عرب نیز به گُلی که در برگ هایش پوشیده شده باشد، «مُعفَّف» میگویند.[1]
عفاف روح پوشش است که سلامت روانی و جاذبه جسمانی را تضمین میکند.[2]
قرآن كريم در مقام معرفي ملكه عفاف هم تمثيل از مرد ميآورد و هم از زن. حال بايد ديد كه آيا مرد در اين صحنه عفيفانهتر تجلّي کرده، يا زن؟
يوسف صديق(سلام اللَّه عليه) و حضرت مريم(سلام اللَّه عليها) مزاياي ارزشي فراواني داشتند كه قرآن نقل ميكند. امّا آنچه مورد توجه است، وجود ملكه عفاف در آنها است. هم يوسف مبتلا شد و در اثر عفاف، نجات پيدا كرد و هم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف، به پیروزی رسید. مهم عكسالعملی است که هر يك از اين دو معصوم(عليهما السلام) انجام دادند.
قرآن کریم در مورد زمان آزمایش یوسف میفرماید:
« همَّت به وهمّ بها لولا أن رأي برهان ربّه؛[يوسف/24] آن زن قصد او كرد و او نيز اگر برهان پروردگار را نديده بود آهنگ او ميكرد».
حضرت یوسف در سختترین مقام آزمایش شد. مقام اهتمام، مرحله سوم و خطرناکترین مرحله است. عفاف در مرحله مقدّمات یا مرحله فعل بسیار آسانتر از مرحله اهتمام است. [3]
به سبب سرافرازی در این امتحان بود که درباره ایشان میفرماید:
« انّه من عبادنا المخلَصين؛[یوسف/24] او از بندگان ويژه و برگزيده ما بود». یعنی همان بندگانی که مورد اغوای شیطان واقع نمیشوند.[4]
امّا حضرت مريم(عليها السلام) از لحاظ ملكه عفاف، يا همسطح يوسف صديق عليه است و يا از او بالاتر. زیرا در قرآن کریم وقتي از عفاف مريم سخن به میان میآورد، مثل حضرت یوسف نیست که اگر دليل الهي را مشاهده نميكرد، مايل بود[5]، بلكه میفرماید:« قالت انّي أعوذ بالرّحمن منك إن كنت تقيّاً؛[ مريم/18] مريم گفت: اگر پرهيزكاري از تو به خداي رحمان پناه ميبرم».
نه تنها خودش ميل ندارد، بلکه آن فرشته را هم كه به شکل انسان آمده بود، نهي از منكر ميكند و ميگويد: اگر تو باتقوايي، دست به اين كار نزن. من كه دستم بسته است، تو هم دستت را ببند.
آيا اين تعبير لطيفتر از تعبير يوسف نيست؟
درباره يوسف، فرمود: اگر برهان ربّ را نميديد، یعنی به اين قصد بود، ولي چون برهان رب را ديد، قصد نكرد، وليكن درباره مريم نه تنها درباره خودش، سخن از قصد نيست، بلكه فرشته متمثل را نيز از اين قصد نهي ميكند.[6]
مریم به مرحلهای رسیده بود که از غذای بهشتی تغذیه میکرد[7] وهمچنين فرشتگان با مريم سخن ميگفتند و به او بشارت میدادند:
«واذ قالت الملائكة يا مريم انّ اللَّه اصطفاكِ وطهرّك واصطفاكِ علي نساء العالمين يا مريم اقْنُتي لربّك واسجدي واركعي مع الرّاكعين؛[آل عمران/42 و43] و هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برتري داده است. اي مريم، عبادت خدا كن و سجده كن و با ركوعكنندگان راكع باش». [8]
ایشان در آیه دیگری به عنوان"صدّیقة" معرفی میشود: «مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ...؛[مائده/75] مسيح پسر مريم جز پيامبری نبود، که پيامبرانی پيش از او بوده اند و مادرش زنی راستگوی بود». يعني عيسي داراي مادري بود كه سخنان غيب را تصديق ميكرد، او نهتنها صادق بود بلكه از صديقين به شمار ميآمد. و اين صديق بودن او و صحّه گذاشتن خداوند بر اين موضوع، نشانگر آن است كه همه اين فضائل از آنِ خود اوست.[9]
به همین خاطر است که در سوره تحریم به عنوان یکی از دو زن الگو معرفی شده است:
«و مريم ابنت عمران الّتي أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا وصدقت بكلمات ربّها وكتبه و كانت من القانتين؛[تحریم/12] و مريم دختر حضرت عمران را، كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاي او را تصديق كرد و از عبادتپيشگان بود».

