حیا

چشم به قـــآمتت نمي دوزنــــد! (1)

اگـــر

"تَمْشِى عَلَى اسْتِحْیَآءٍ"

باشي (2)

اين را از قصّه هــا (قصص) بيــــآموز...

1. امام رضا(عليه السلام): حضرت شعیب از دخترش پرسید: چگونه امانت‏دارى این جوان (موسي)را فهمیدى كه او را امین مي‏خوانى؟ گفت: وقتى دعوت شما را به او ابلاغ كردم، به من گفت: از پشت‏ سر من، مرا راهنمایى كن ، تا مبادا به قامت من چشم بدوزد.{بحارالانوار/ج 13/ص 44}

2.پس (چیزى نگذشت كه) یكى از آن دو (زن) "در حالى كه با حیا و عفّت راه مي‏رفت" به نزد او آمد و گفت: همانا پدرم از شما دعوت مي‏كند تا مزد اینكه براى ما آب دادى به تو بپردازد {سوره قصص/25}

 


[ چهارشنبه 4 شهریور 1394  ] [ 3:05 PM ] [ زارع-مرادیان ]