عهدنامه.

به بهشت زهرا می روم،
به قطعه شهدا، از کنار عکس های آنها عبور می کند
چادر را روی سرم محکم میکنم و زیر لب می گویم....
برادرم! دشمن سینه ات را نشانه گرفت و اسلحه ات را بر زمین انداخت
اما من
تا زمانی که زنده ام نمیگذارم دشمن افکارم را نشانه بگیرد و چادرم را بر زمین اندازد...

 

http://www.khomool.ir/khomool_content/media/image/2010/10/2381_orig.jpg

 

 

 



[ پنج شنبه 5 شهریور 1394  ] [ 5:33 PM ] [ زارع-مرادیان ]