تاکسی داری دینی
صبح در مسیر محل کار سوار تاکسی شدم؛ قبل از من مسافری جلو نشسته بود و کمی جلو تر هم مسافر دیگری سوار شد.
از آن به بعد هر چه مسافران مسیر مقصد ما را می گفتند آقای راننده سوارشان نمی کرد!
مسافر عقبی: آقا گفت شهدا؛ چرا سوارش نکردی؟
آقای راننده: این خواهرمون معذب میشن دو تا نامحرم کنارشون بشینه؛ پولش صدقه سلامتی امام زمان!
پیاده که شدم در فکر و تعجب عمیقی بودم و به اندازه کرایه همان مسافر برای طول عمر راننده صدقه دادم…
[ پنج شنبه 17 اردیبهشت 1394 ] [ 11:01 PM ] [ زارع-مرادیان ]