حجاب برتر

برای اینکه امروز بتوانیم آرامش فردایمان را تأمین کنیم با نگاه به تفاوتهای فردی باید به خودشناسی روی بیاوریم، دغدغه هایمان را نسبت به همسر آینده تعیین کنیم، میان اوضاع کنونی و شرایطی را که در ذهن داریم تفاوت ایجاد کنیم، در یک کلام انتظاری که از همسر خود داریم مشخص شده و مباحث حاشیه ای را کنار بزنیم ، معیارهای انتخاب را به حداقل برسانیم تا انتخاب سهل وآسان حاصل شود،انسان وقتی به خود شناسی رسید و خوب خودش را شناخت آن وقت می تواند به دگر شناسی فکر کند، بداند و بفهمد کفو و همتایش کیست و چگونه انسانی است.باور کند خودشناسی دروازه ورود به دگر شناسی حقیقی است.

بدانیم و به دقت بررسی کنیم داستان ازدواجمان در کدام گروه از ازدواجهای "واجب،مستحب،مکروه،مباح و یا حرام" قرار می گیرد،اصولا این اقدام از روی احساس صورت گرفته است یاعقل،معیاروهدفمان از تشکیل خانواده چه بوده است.جایگاه حکمت ،دانش و ثروت در مهمترین رخ داد زندگیمان چگونه تعریف شده است،

الگویی ما در ازدواج و زندگی مشترک کیست،آیا به داستان لیلی و مجنون می اندیشیم یا به دنبال الگوی حقیقی و راستین هستیم،جایگاه معنویت چگونه تعریف می شود،رشد وکمال عقلی در انتخاب همسر در نظام فکری ما جایگاهی دارد؟

نگاهمان در بزرگترین واقعه زندگی به خانه ای پر از مهر وصفا است یا جایگاه، مقام وثروت ،بی مناسبت نخواهد بود اگر به زندگی مشترک حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره ای داشته باشیم ، آنها در خانه ای ساده اما پر از نور و مهر زندگی خویش را آغاز کردند. یاد خدا چراغ زندگیشان بود ، غیر از رضایت حضرت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. زهرا علیهاالسلام رازدار علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه فاطمه علیهاالسلام ؛ تا آنجا که حضرتش با نگاهی به زندگی خویش فرمود: «هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده خاطر نساخت. در هیچ امری، قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به چهره اش نگاه می کردم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: «به خدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خمشگین شود؛ اونیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد . این بیان حکایت از آن دارد که واقعیت زندگی با آنچه که ما از آن متوقع هستیم ،بسیار متفاوت است.

در زندگی امروزی و در برخی از خانواده ها ثروت جای محبت ،قدرت جایگزین عزت،تجمل گرایی به جای ساده زیستی وبی بندوباری جای باورها و ارزشها را گرفته است ،نتیجه اخلاقی آن حکایت، تند خلقی و بد اخلاقی ،مملو شدن راه رو دادگاهای خانواده از زوجین جوان،آوارگی کودکان معصوم و بی گناه که هیچگاه شایسته نظام اسلامی نیست ،شده است.براستی وقت چاره جویی و توجه به نفس عمل و الگو پذیری از زندگیهای راستین و حقیقی بیشمار انسانهای موفق در عرصه زندگی و کار و تلاش نیست.