استقبال از محرم، ماه غم
در مسیر زندگی حرکت کردن، بالا و پایینی های زیادی دارد، ناکامی ها و نرسیدنها و رسیدنها. اهدافی که هر کسی برای خودش ترسیم کرده و تلاشهایی به این منظور انجام می دهد.داشتن تحصیلات عالیه، همسر خوب، خانه، ماشین و به طور کلی تامین رفاه زندگی که در کشاکش این تلاشها گاهی شاد می شویم و گاهی غمگین.
علت این غم و شادی ها بر می گردد به اینکه برخی از اینها جزو نیازمندیهای ما می باشد. کاری به این ندارم که برخی از اینها ضروری است باید تامین شوند و برخی دیگر نه به آن حد ضروری.
گاهی اوقات چیزهایی را خودمان به عنوان نیازمندیها برای خودمان تعریف می کنیم که در رسیدن به آنها احساس شادی و در دور شدن از آنها احساس غم می کنیم. تعریف این نیازمندیها در ماها بسته به خیلی چیزها است: طرز فکر، ایده آلها، باورها و ... .
پس تعریف این نیازمندیها و به دنبال آن ریشه ی غم ها و شادی هایمان به دست خودمان می باشد. این خود ماییم که مشخص می کنیم در زندگی به دنبال چه چیزهایی باشیم، چه چیزهایی برایمان ارزش باشد، درست که در مواردی و شاید نسبت به یک عده این حیطه انتخاب تنگ تر می شود، ولی بازهم در همان دایره محدود بازهم این انتخاب های ما است که نقش آفرینی می کنند.
این انتخابها دارای دو روی غم و شادی بودند. اما آیا به نظرتان غم همیشه بد است؟ یا اینگونه بپرسم آیا می شود ما دارای غمی باشیم که غم باارزش باشد؟ همیشگی باشد؟ درگیر با تمام وجودمان باشد؟ داشتن آن یک هویت جدید و نداشتن آن به نحوی بی هویتمان کند؟
در احادیث داریم که مومنان دائما غمگین هستند. به نظرشما جنس این غم می تواند از آن اقسام غم هایی که در بالا شمردیم باشد؟ مسلما جواب منفی است. این نوع غم، غم دوری و تنهایی است، انسانی که از معبود خودش احساس دوری می کند و پیوسته در تلاش برای کم کردن این فاصله است؛ چنین انسانهایی یک غم بیشتر ندارند، اما بزرگی این غم قابل قیاس با این غم های کوچک نیست.
یک نوع دیگر از غم های زندگی برخی از انسانها، دور بودن و ندیدن انسانهای آسمانی است، انسانهایی که چند صباحی را در این دنیای خاکی و در کنار انسانهای خاکی سپری کردند. قسمت و تقدیر امثال من و شما این بود که حسرت زیارت این انوار آسمانی را در دل خود برای همیشه جای دهیم و با این حزن و غم برای همیشه زندگی کنیم.
واضح است که این غم آثار و برکات خاص خودش را خواهد داشت و آدم های دارای این چنین غم هایی در ظاهر شادتر از دیگران خواهند بود. پس بیایید آن غم های کوچک دنیوی را برای همیشه تبدیل به شادی کنیم و به جای آنها غم های بزرگتری را جایگزین کنیم که بال پروازمان باشند نه وبال گردنمان.
تمام این حرفها برای این بود که تا چند روز آینده سفره ای باز خواهد شد برای غمگینان حسین علیه السلام. بیایید ما هم میهمان این سفره غم باشیم تا اکسیر آن غم، سرتاپای وجودمان را عوض کند، غم حیات بخش امام حسین(علیه السلام)؛
پس بگو:
یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوزًا عَظیماً؛
ای کاش من با ایشان بودم و رستگاری عظیمی مییافتم.