تأکید بر وحدت با تکیه بر معاشرت نیکو و مدارا با مخالفان

یکى از راهکارهایى که مى تواند به حفظ اتحاد مسلمین کمک نموده و آنها را از افتادن در گرداب اختلاف مصون دارد؛ رعایت حسن اخلاقو رفتار نسبت به یکدیگر و داشتن مدارا در برخوردهاست. ائمه (علیهم السلام)  نیز ضمن توصیة اصحاب به مجالست و معاشرت نیکو با اهل سنت که منجر به نشان دادن چهره اى خوب و درخشان از شیعه مى شود؛ مدارا با سایر مسلمانان را از وظایف اصلى آنها بر شمرده اند و از همین رو با سفارش به رازدارى و عدم انتشار اسرار، آنها را از بیان مطالبى که مخالفان توان درک و فهم آن را ندارند بر حذر مى داشتند؛ همچنان که سیرة ائمه (علیهم السلام) در برخورد با عالمان اهل سنت خود گواهى بى نظیر بر این مطلب است.
آرى ائمة اطهار (علیهم السلام) شیعیان را در فضایى بسته و جداى از سایر مسلمانان در نظر نمی گرفتند؛ بلکه به نوع روابط ایشان با دیگران و نیز نوع بینش دیگران دربارة آنان اهمیت زیادى مى دادند. آنها بر ترسیم چهره اى خوب و درخشان از شیعه در اذهان عمومى مسلمانان تأکید فراوانى داشتند و براى این امر، راهکارهاى مختلفى بیان مى فرمودند که مهمترین آنها تأکید بر مدارا با سایر مسلمانان پیرو مذاهب مخالف است؛ مدارایى که در رفتار نیک و کردارى پسندیده رخ نموده، خود تبلیغى مؤثر براى ماهیت شیعه در ذهنیت مخالفان مذهبى مى گردد. امام صادق (علیه السلام) در این باره مى فرمایند: «اى گروه شیعه! شمایید که به ما منسوب اید؛ براى ما زینت باشید نه مایة ننگ و عار. چه مانعى دارد که همانند یاران علی (رضوان الله علیه) در بین مردم باشید؟ که اگر مردى از یاران او در بین قبیله اى قرار مى گرفت امام و مؤذن آنها بود و امانتدار و محافظ مال آنان. مریضان آنان را عیادت کنید و در تشییع جنازة آنان حاضر شوید و در مساجدشان نماز بگزارید. نگذارید در امر خیر از شما پیشى گیرند، به خدا قسم شما سزاوارتر از آنها به آن امر هستید. راوى مى گوید: سپس امام (علیه السلام) رو به من که در آنان از همه جوان تر بودم کرد و فرمود: «و شما اى جوانان! بپرهیزید از تکیه دادن به پشتى [بزرگان، به عیادت آنها بروید] [با عملتان] بخوانید شان تا حدى که آنها دنباله رو شما شوند و خداوند براى شما بهتر ازآنان است».[1]

 

ائمة اطهار (علیهم السلام) شیعیان را در فضایى بسته و جداى از سایر مسلمانان در نظر نمی گرفتند؛ بلکه به نوع روابط ایشان با دیگران و نیز نوع بینش دیگران دربارة آنان اهمیت مى دادند.

در روایت دیگرى نیز آن حضرت به زید شّحام فرمودند: «اى زید! با مردم [یعنى عامه و اهل تسنن] با اخلاق خودشان معاشرت کنید، در مساجدشان نماز بگزارید و مریضان شان را عیادت کنید و در 
تشیع جنازه های شان حاضر شوید و اگر توانستید امام جماعت یا مؤذن آنها شوید، این کار را بکنید که اگر شما چنین عمل کردید خواهند گفت: اینان جعفریان اند، خدا او را به بهتر از آنچه اصحابش را بدان تربیتکرده است ببخشاید و اگر این امور را ترک نمودید خواهند گفت: اینان جعفریان اند، خداوند با او بدتر از آنچه بدان اصحابش را تربیت کرده است، رفتار کند».[2]
در روایت دیگرى نیز به هِشام کِندی فرمودند: «مبادا کارى کنید که ما را بدان سرزنش کنند، همانا فرزند بد، پدرش را به کردار او سرزنش کنند، براى کسى که به او دل داده اید [:امام خود] زینت باشید و عیب و ننگ مباشید، در میان خاندان هاى آنها نماز بگزارید [به نماز جماعت عامه حاضر شوید] و از بیماران شان عیادت کنید و بر جنازة آنها حاضر شوید، مبادا آنها در هیچ خیرى از شما پیشى گیرند که شما نسبت به خیر از آنها سزاوارترید، به خدا سوگند که خداوند به چیزى که برایش محبوب تر از خبء [: نهانکارى] باشد عبادت نشده، عرض کردم خبء چیست؟ فرمود: تقیه.»[3]
کوتاه سخن این که اگر کسى سیرة اهل بیت (علیهم السلام) را به عنوان الگویى براى زندگى خویش انتخاب نموده باشد و در این مسیر شیعة واقعى آن بزرگوارا نبوده باشد؛ هیچ گاه در انتخاب چنین روش برخوردى با مخالفان مذهبى دچار شک و تردید نخواهد شد، چنان که معاویة بن وهب مى گوید: «به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: رفتار بایستة ما با اقواممان و آنان که با آنها معاشرت داریم و شیعه هم نیستند چیست؟» امام (علیه السلام) فرمودند: «به پیشوایان خود نگاه کنید و از آنان پیروى کنید، آن گونه که آنان رفتار مى کنند، شما نیز همان طور رفتار کنید، به خدا سوگند آنان به عیادت بیماران غیر شیعة شان مى روند و بر جنازه های شان حاضر مى شوند و به سود و ضرر آنها [هر چه حق باشد] گواهى مى دهند و امانت هاى آنان را به آنها بر مى گردانند.[4] جالب اینجاست که امام (علیه السلام) در روایتى دیگر ضمن تأکید بر این مطلب، به راوى مى فرمایند: «آیا مى ترسید گمراه تان کنیم؟! نه به خدا هرگز شمارا گمراه نمى کنیم!»[5]

 

براى کسى که به او دل داده اید [امام خود] زینت باشید و عیب و ننگ مباشید.


از این روایت به دست مى آید که پذیرش چنین رفتارى با مخالفان در زمان اهل بیت (علیهم السلام) براى اصحاب خاص ائمه (علیهم السلام)  نیز مشکل بوده است. در این جا مناسب است همه را به فتوایى از آیت الله العظمى وحید خراسانى توجه دهیم که منبع و مرجع آن، همین روایات نورانى اهل بیت (علیهم اسلام) است.

سؤال: ما جمعى هستیم ساکن در محلى که اهل سنت زندگى مى کنند و آنها ما را کافر مى دانند و مى گویند شیعه کافر است در این صورت آیا ما هم مى توانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همانطورى که آنها ما را کافر مى دانند ما هم با آنها معاملة کفار کنیم. مستدعى است وظیفة شرعى ما را در مقابل این حملات بیان کنید؟

پاسخ:
هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیا (صلى االله علیه و آله و سلم) بدهد، مسلمان است و جان و عِرض و مال او مانند جان و عِرض و مال کسى که پیرو مذهب جعفرى است محترم است. وظیفة شرعى شما آن است که با گویندة شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید؛ اگر کسى از آنها مریض شد به عیادت او بروید و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازة او حاضر شوید و اگر حاجتى به شما داشت حاجت او را بر آورید و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: «و لا یجرِمَنَّکُم شَنانُ قَومٍ ألّا تعدلوا اعدلوا هُوَ أقرَبُ للتَّقوی»[6] و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: «وَ لاتَقولوا لِمَن ألقَی إلَیکُمُ السَّلَامَ لَستَ مُومناً»[7] و السلام علیکم و رحمة الله.[8]
 
 
منبع: کتاب پیشوایان شیعه، پیشگامان وحدت، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی



--------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1. على بن حسن بن فضل طبرسى، مشکاة الانوار فى غرر الاخبار، ص134، ح311 ؛ بحارالأنوار، ج85، ص119.
[2]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص383 و شیخ حرعاملى، وسائل الشیعة، ج8، ص430. (سند این روایت صحیح است. محمد بن على بن الحسین بإسناده عن زید الشحام).
[3]. شیخ کلینى، کافى، ج2، ص219؛ شیخ حرعاملى، وسائل الشـیعة، ج16، ص219 و بحارالانوار، ج72، ص431.
[4]. شیخ کلینى، کافى، ج2، ص636؛ على بن حسنبن فضل طبرسى، مشکاة الانوار فى غررالاخبار، ص123؛ شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، ج12، ص6.
[5]. على بن حسن بن فضل طبرسى، مشکاة الانوار فى غررالاخبار، ص123؛ بحارالأنوار، ج85 ، ص119.
[6]. مائده: 8؛ «و دشمن گیرى گروهى به تبهکاریتان نیندازد که دادگرى نکنید، دادگرى کنید، این به پرهیزکارى نزدیکتر است.».
[7]. نساء: آیة 94؛ «و به کسى که اظهار اسلام [یا صلح وآشتى] مى کند نگویید از مؤمنان نیستی».
[8]. منبع سایت معظم به www.vahid-khorasani.ir



[ سه شنبه 23 آذر 1395  ] [ 9:09 PM ] [ زارع-مرادیان ]