سلام بر ماه منیر بنی هاشم

نقل شده حضرت عباس وقتی میخواست به میدان برود عرضه داشت:
«فِداکَ رُوحُ أَخیکَ یا سَیِّدی! #قد_ضاق_صدری مِنْ حَیاةِ الدُّنْیا، وَ أُریدُ أَخْذَ الثَّارِ مِنْ هؤُلاءِ الْمُنافِقِینَ»

جان برادرت فدایت، اى سرورم! سینه‌‌‏ام از زندگانى دنیا به تنگ آمده است، مى‏‌‌خواهم از این منافقان انتقام (آن خون‏هاى پاک را) بگیرم.

و حال حسین علیه‌السلام به بالاى سر عباس آمده:
مى‌‏بیند دست در بدن او نیست،
مغز سرش با یک عمود آهنین کوبیده شده
و به چشم او تیر وارد شده است.

*در جایى نوشته‏‌اند اباعبداللَّه علیه‌السلام به او گفت: برادرم....
«بِنَفْسى انْتَ»
عبّاس جانم!
جان من به قربان تو.

بى جهت نیست که گفته ‏اند:
«لَمّا قُتِلَ الْعَبّاسُ بانَ الْانْکِسارُ فى وَجْهِ الْحُسَیْنِ»
عبّاس که کشته شد،
دیدند چهره حسین شکسته شد.
خودش فرمود:
«الْانَ انْقَطَعَ ظَهْرى وَ قَلَّتْ حیلَتى».

بریده ای از کتاب با اولیاء دشت کربلا/۴
از مجموعه آثار شهید مطهری
با اندکی دخل و تصرف





[ سه شنبه 11 مهر 1396  ] [ 4:08 PM ] [ زارع-مرادیان ]