چرا نوجوان الگو می خواهد ؟

خوبی ها و کمالات و بایدها تا وقتی از مرحله ی بیان و توصیف به مرحله ی عمل و عینیت نرسند، اثر چندانی نخواهند گذاشت؛ زیرا آگاهی از مسیر دستیابی به این فضیلت ها آن چنان سخت و دشوار به نظر می رسد که امری دست نیافتنی تلقی می شوند.
اولا، نوجوان با مشاهده ی الگو در می یابد که این هدف بزرگ دست یافتنی و ممکن است؛ ثانیا، مشاهده ی الگو، رغبت و انگیزه ی وی را برای رسیدن به این هدف و طی این مسیر تحریک می کند. الگو، نمونه ای عینی و درک نشدنی از فضایلی که والدین می خواهند در تربیت به آن برسند، در مقابل نوجوان قرار می دهد.
این روش به دو دلیل، روشی بسیار موثر و  سریع در تربیت است؛ به دلیل عینی و محسوس بودنش و نیز به سبب میل به گرایش ذاتی انسان به الگو گیری؛ لذا هر چه نمونه ی ارائه شده از کمال بیشتر و جاذبه ی فراگیرتری بهره مند باشد، این روش از کارایی بیشتری برخوردار خواهد بود.1
 

الگو، نمونه ای عینی و درک نشدنی از فضایلی که والدین می خواهند در تربیت به آن برسند، در مقابل نوجوان قرار می دهد.


به همین دلیل قرآن پیامبر بزرگوار اسلام را الگویی کامل و بی نقص برای همه معرفی می کند، «لَقَد کانَ لَکُم فی رسولِ اللهِ اُسوَهّ حَسَنَهُ» به طور مسلم برای شما، در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است.»
انسان به طور فطری الگو پذیر است. به دلیل میل شدید نوجوان به کمال گرایی، این ویژگی در دوران نوجوانی بیشتر نمایان است، زیرا نوجوان به دنبال الگویی است تا زندگی خود را با او تطبیق دهد. جذب شدن به شخصیت های هنری، ورزشی، علمی و .... و الگو برداری از آنها در رفتار، گفتار، پوشش و حتی حرکات، نشانه ی شدت الگو طلبی نوجوانان است.



 

1. بزرگ ترین فایده ی این روش تربیت، حفظ شخصیت فرزند است. روش زبانی در 
فواید تربیت الگوییتربیت، چون به صورت مستقیم انجام می شود، اثر کمتری  دارد. به ویژه برای نوجوان که دنبال اثبات استقلال فکری و شخصیتی است، اما روش الگویی چون به صورت غیر مستقیم است، با حفظ شخصیت نوجوان همخوانی بیشتری دارد.
2. در این روش، مسائل تربیتی از حالت تحمیلی و القایی بیرون می آید و خود فرزند برای دستیابی به کمال، به سمت والدین حرکت می کند. علت این حرکت این است که فرزند در ارتباط با والدین خود، با رفتارهای شایسته ی آنها رو به رو شده و جذب می شود، چرا که بدیهی است انسان ها به طور فطری در برابر کمال به خضوع در می آیند و مجذوب آن خواهند شد.2
به طور معمول دختران بیشتر، از مادران خود و پسران از پدران خود الگو می گیرند. پسر نوجوان در ویژگی ها و رفتارهای پدر دقیق می شود و مترصد است که از او شخصیتی مردانه اقتباس کند. در این راستا، ریزه کاری های گفتار و رفتار پدر را از نظر دور نگه نمی دارد تا بر اساس آنها الگوی شخصیتی مردانه بسازد و خود را همانند او شکل بدهد.



 

دختران نوجوان نیز در حرکات و رفتارهای مادر دقیق و کنجکاو می شود و در ذهن خود درصدد طراحی الگویی از شخصیت مادر برمی آید تا او هم بتواند بر چنین مبنایی، در خود شخصیتی زنانه مطابق با شخصیت مادر بسازد و همانند مادر شود.
اگر فرزندان خانواده در جست و جوی یافتن شخصیتی خوب و پذیرفتنی در پدر و مادر ناکام شوند و شکست بخورند یا به بیانی پدر و مادر را دارای این صلاحیت ندانند، برای همانند سازی به دیگران روی می آورند و شخصیت مطلوب و مد نظر خود را از آنها اقتباس می کنند.

 

منبع: مزرعه آفتابگردان،  ص39-41
آستان قدس رضوی

----------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1.مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، ص244.
2. غلامرضا صفری، نوجوان و خانواده، ص43

 





[ پنج شنبه 26 بهمن 1396  ] [ 8:06 PM ] [ زارع-مرادیان ]