واجب فراموش شده...
امر به کارهای نیک و معروف و نهی از کارهای بد و منکر از فروع دین اسلام و مکتب شیعه است. امامان معصوم به عنوان هدایت گران به راه راست و صراط الهی، پیشوا در عمل به فروعات دین هستند. از آنجا که همه مردم از روحیه ی یکسانی برخودار نیستند، شیوه ی امر به معروف و نهی از منکر در آنها نیز به تناسب سبک رفتاری آنها متفاوت می شود. با انسانی که زودرنج است و زود به او بَر می خورد، نمی توان همانگونه برخورد کرد که با فردی با ظرفیت پذیرش بالا برخورد می شود. گاهی شرایط سنی و ادب رفتار با افراد، شیوه ی تذکر یا امر به معروف را در آنها متفاوت می کند. در روایتی از زندگی امام حسین علیه السلام آمده است که آن حضرت در دوران کودکی به همراه برادرشان امام حسن مجتبی علیه السلام در مسجد پیرمردی را دیدند که اشتباه وضو می گرفت. آن دو بزرگوار تصمیم گرفتند آن پیرمرد را از اشتباهش آگاه کنند، بدون اینکه ناراحت شده و به شخصیتش بَر بخورد. آنها نزد پیرمرد به بحث با هم پرداختند و هر کدام ادعا کرد که وضوی من از تو بهتر است و سپس از پیرمرد خواستند که قضاوت کند کدام یک از آنها درست وضو می گیرد. پیرمرد وقتی وضوی درست هر دوی آنها را دید، متوجه اشتباه خود شد و گفت: هر دوی شما درست وضو می گیرید و این من هستم که اشتباه وضو می گرفتم. این شیوه امر به معروف متناسب با شرایط آن پیرمرد و بر اساس شأن و جایگاه و سن او انتخاب شد تا در عین اینکه او را از کار اشتباهی که انجام می داده آگاه کنند، احترام سن و بزرگی او را نیز داشته باشند و تذکر آنها باعث نشود که او از دین و نماز متنفر شود. [1]
در جریان سفر حضرت امام حسین علیه السلام به کوفه و وقایع کربلا نیز موارد متعددی از شیوه های متفاوت و گوناگون امر به معروف و نهی از منکر را می بینیم که هر کدام به تناسب موقعیت، شرایط زمانی و مکانی و میزان تأثیرگذاری انتخاب شده است.
هنگامی که حضرت در مسیر راه به خیمه های زهیر بن قین برخورد می کنند، شخصی را می فرستند تا او را به یاری امام زمان خود دعوت کند. زهیر بن قین از حامیان و خونخواهان عثمان بود که پس از قتل عثمان از امام علی علیه السلام و فرزندانش دوری می جست. امام او را به معروفی بزرگ دعوت کردند و از او خواستند که امام زمانش را یاری دهد. شیوه ی برخورد امام با او به گونه ای است که هم حجت را بر او تمام می کند و هم شأن و جایگاه او را حفظ می نماید. حضرت پیکی را برای رساندن پیغام خود به او می فرستند و وقتی او از آمدن به نزد امام طفره می رود، همسرش او را به اجابت فرزند رسول خدا (علیهما السلام) ترغیب می کند. او پس از صحبت با امام، آنقدر تحت تأثیر قرار می گیرد که همسرش را طلاق می دهد و زندگیش را ترک کرده و به همراه او به مسیری می رود که می داند منتهایش مرگ است. [2]
در برخوردی مشابه، امام وقتی به خیمه عبیدالله بن حر جعفی می رسند، از او نیز دعوت می کنند که به یاری امامش برخیزد، اما وقتی دلبستگی او به دنیا را می بینند و از او می شنوند که اگر امام بخواهد اسب و شمشیرش را به ایشان می دهد، با برخورد سخت و عزتمندانه امام مواجه می شود که مرا به اموال تو نیازی نیست . [3]
زهیر بن قین از حامیان و خونخواهان عثمان بود که پس از قتل عثمان از امام علی علیه السلام و فرزندانش دوری می جست. امام حسین علیه السلام او را به معروفی بزرگ دعوت کردند و از او خواستند که امام زمانش را یاری دهد. شیوه برخورد امام با او به گونه ای است که هم حجت را بر او تمام می کند و هم شأن و جایگاه او را حفظ می نماید.
در مواجهه امام با زهیر بن قین و عبیدالله بن حر، یکی از اصول سبک زندگی دینی را در رفتار امام به صورت برجسته و پررنگ مشاهده می کنیم و آن، اصل دغدغه مندی و مسئولیت پذیری در قبال برادران دینی است. یک انسان دینمدار باید در مقابل دیگر مسلمانان دغدغه مند باشد و این احساس را داشته باشد که هدایت و راهنمایی آنها مسئولیتی است که بر دوش او نیز گذاشته شده است. امام به عنوان راهنمای بشریت و جانشین خدا بر روی زمین، الگوی رفتاری ما در اصل دغدغه مندی است. او به ما می آموزد که باید به انسانها فرصت داد و زمینه هدایت و بازگشت به راه راست را برای آنها فراهم کرد. امام در برخورد با عبیدالله بن حر و زهیر بن قین بیش از آنکه به دنبال یاری خود باشند، به دنبال هدایت آنها به راه راست بودند، کما اینکه در صحبت های ایشان به خوبی مشهود است.
در مواجهه امام با زهیر بن قین و عبیدالله بن حر، یکی از اصول سبک زندگی دینی را در رفتار امام به صورت برجسته و پررنگ مشاهده می کنیم و آن، اصل دغدغه مندی و مسئولیت پذیری در قبال برادران دینی است.
در موردی دیگر امام در مواجهه با حر به یزید ریاحی برخوردی تند و همراه با نهیب دارند و او را از منکری که می خواهد انجام دهد نهی می کنند. برخورد سخت ایشان در این مواجهه وقتی صورت می گیرد که معلوم می شود قرار نیست به امام اجازه داده شود که از این سرزمین به جایی دیگر برود یا به مدینه برگردد. اما در ادامه امام با پذیرش حر و قبول او، به او فرصت بازگشتی دوباره می دهند و با این کار جلوه ای دیگر از معروف های رفتاری را به نمایش می گذارند و به ما می آموزند که برای تأثیرگذاری امر به معروف باید خود، ابتدا به آن معروف عمل کنیم تا دیگران نیز به آن عامل باشند. [4] امام به ما می آموزند که در شرایط پشیمانی افراد از گذشته شان، نباید آنها را با رفتارهای کینه توزانه و همراه با بغض از خود راند.
با توجه به سیره امام حسین علیه السلام می توان اینگونه نتیجه گرفت که امام حسین علیه السلام به عنوان راهنما و هدایتگر بشریت، قبل از امر دیگران به معروف های رفتاری، خودشان به آن معروف ها عمل می کردند و قبل از اینکه بخواهند دیگران را از کاری نهی کنند، خودشان از ارتکاب آن پرهیز می کردند و این همان سبک درست رفتار دینی است که باید از امامان معصوم علیهم السلام آموخت.
----------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1. حماسه حسینی، ص99-100
2. تاریخ طبری، ج4، ص 320
3. مقتل الحسین مقرم، ص223
4. الارشاد شیخ مفید، ج2، ص 99