انتظار را نباید عامیانه معنا کرد...
این یک نگاه عامیانه است که درکی از ساز و کار نجات بخش منجی نداشته باشیم. این یک نگاه عامیانه است که چگونگی تداوم حاکمیت منجی و رموز بقای آن را ندانیم و موارد دیگری که ندانستن هر یک از آنها ما را به نگاه عامیانه نزدیک می کند. کمترین زیان این نگاه این است که تکلیف ما را برای یاری او و مقدمه سازی برای قیام او معلوم نمی کند.
این یک نگاه عامیانه است که ما منتظر منجی باشیم، اما مقدماتی را برای آن لازم ندانیم. |
نگاه عامیانه به موضوع «منجی» جزء رایج ترین مسائل همه ملت های معتقد به
نمونه ای از این علاقه های عامیانه اهمیت دادن به دیدار حضرت، بدون توجه به ظهور و فلسفه غیبت و انتظار است.تلقی های عامیانه ممکن است درباره هر چیزی پدید بیاید و صد البته که به عوام اختصاص ندارد. ترویج یک نگاه عامیانه می تواند دلایل متعددی داشته باشد مثل پیچیدگی نگاه عمیق، تمایل هوای نفس به نگاه سطحی، دامن زدن توسط سودجویان و ... خطر و آسیب نگاه عامیانه آن گاه که به موضوع بسیار کلیدی و حیات بخشی همچون «منجی» سرایت کند دو چندان می شود و آسیب های بیشتری را به همراه خواهد داشت.ظهور منجی به حساب می آید. اگر چه این نگاه در میان پیروان دیگر ادیان و مذاهب بیشتر است، ولی رواج اندک آن هم در میان مردم ما زیاد است و می تواند به موضوع انتظار و مهدویت لطمه های جدی وارد نماید.
نگاه عامیانه به منجی، در همه ادیان عالم وجود دارد؛ تصور کسی که سوار بر مرکب خواهد آمد و دنیا را تنها با اعجازِ» دستانش متحول می کند و لابد بی نیاز به همراهی مردم و هوشیاری آنها، زمین و زمان را زیر و رو کرده و بی اعتنا به سنت های الهی و همه آنچه در طبیعت حیات بشر است، سعادت را برای انسان به ارمغان می آورد. همچنین این یک نگاه عامیانه است که ما منتظر منجی باشیم، اما مقدماتی را برای آن لازم ندانیم.
طبیعی است در چنین فضایی، بازار سطحی نگری ها و گمانه زنی های عوامانه هم گرم می شود این در حالی است که برای تحکیم امید به
اگر چه اقبال عمومی به منجی و علاقه نوع انسان ها به این موضوع شریف، بستر مناسبی برای درک عمیقتر آن به حساب می آید و باید از آن به عنوان مقدمه ای برای بسط فهم عمیق استفاده کرد، ولی وقتی به مجموعه منتظران نگاه می کنید، می بینید کم نیستند کسانی که درایت لازم را نسبت به منجی ندارند. همین مسأله موجب اشتباهات فراوانی در عملکرد امروزین آنها به عنوان منتظر هم می شود. طبیعتا این اشتباهات، نه تنها فرج را جلو نمی اندازد و انتظار را ثمربخش نمی سازد، بلکه چه بسا موجب عقب افتادن فرج هم بشود.فرج و حتی برای نزدیک کردن آن و نجات یافتن در آن، باید ابتدا از همین عوام زدگی نجات پیدا کرد و این مقدمه تغییر وضعیت و نجات است، چرا که اراده خداوند متعال به آن تعلق گرفته است که انسان ها با اقدام آگاهانه خود، مقدمه ساز تغییر اوضاع عالم بشوند: «إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم. خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!» [1]
اصطلاح «علاقه عامیانه» در روایتی به صراحت مورد استفاده قرار گرفته و نکوهش شده است، آنجا که امیر المؤمنين (ع) فرمودند: «مودة العوام تنقطع كانقطاع السحاب، و تنقشع كما ينقشع السراب» دوستی عوامانه و عامیانه مانند بریده شدن ابر بریده می شود، و چنان که سراب زایل شدنی است زایل می شود. در این کلام شریف، به مهم ترین آسیب علاقه های عامیانه که قطع شدنی بودن آن است، اشاره شده است.
مهم ترین آسیبهای علاقه عامیانه به منجی قطع شدن و موقتی بودن آن است. |
اگر کسی عواطف دینی خود را در سطح مقدماتی نگه دارد، آنگاه چه بسا این ایستایی موجب انحراف او گردد. چنین شخصی ممکن است کم کم خودش به مقابله با دین خودش برخیزد؛ چرا که پس از مدتی که از پدیدآمدن آن عواطف اولیه می گذرد، مقدماتی و سطحی بودن آن عواطف را لمس می کند و در نتیجه سعی می کند از این سطحی بودن فاصله بگیرد. آنگاه اگر این فاصله گرفتن به سمت عمیق شدن جهت پیدا نکند، ممکن است به سمت حذف و مقابله سوق پیدا کند. لذا باید به اعماق و ژرفای عواطف دینی رفت و این گرایش ابتدایی به امام را عمق بخشید. نمونه ای از این علاقه های عامیانه اهمیت دادن به دیدار حضرت، بدون توجه به ظهور و فلسفه غیبت و انتظار است.
به هر حال جای نگاه مثبت به این گونه علاقه ها هم هست؛ آنجا که علاقه عامیانه به معنای یک علاقه فطری طبیعی و هر چند ابتدایی گرفته شود. در بسیاری از عوام، ارادت و معرفت آنها نسبت به اولیای الهی، با همین نوع علاقه آغاز می شود. علاقه های فطری و ابتدایی موجود در جان جامعه را باید محترم شمرد. اینها سرمایه های لازم برای ارتقای همان علاقه ها و اعتقادات و علامت سلامت و صفای باطن افراد هستند. باید هم زمان، هم آن علاقه باصفای عامیانه را که در میان خیلی ها رواج دارد، تحسین و حتی در بین اهلش ترویج نموده و هم آن علاقه ها را با نگاه عالمانه تعمیق کرد و افزایش داد، چرا که گاهی این گونه علاقه ها آغاز یک شور و شعور عمیق هستند و نباید به سادگی از کنار آنها گذشت و آنها را بی مقدار شمرد.
گاهی از اوقات نیز علاقه های عموم مردم با قضاوتی ناصحیح دست کم گرفته می شوند، در حالی که در میان عوام، افرادی با معرفت های عمیق و ایمان راسخ پیدا می شوند که نخبگان حسرت آن را دارند. روشن است که آنهایی را که به ظاهر از سواد و معلومات کافی برخوردار نیستند، نباید عوام بدانیم و علاقه های آنها را نباید در زمره علاقه های عامیانه یعنی قطع شدنی و موقتی تلقی کنیم.
برخورد عالمانه و عاقلانه با موضوع منجی، هیچ گونه منافاتی با گرایش عاطفی به امام زمان (ع) ندارد، بلکه هنگامی که عقل ها روشن شوند، عاطفه ها هم شعله ورتر خواهد شد؛ و معرفت، مایه تحکیم و تعميق همین رابطه عاطفی قرار خواهد گرفت. بخشی از این رابطه عاطفی که ابتدائا پدید می آید، نتیجه فطرتهای سالم است و بخشی از آن، نتیجه آگاهی های کلی و ابتدایی است که ممکن است برخی از این آگاهی ها، سطحی هم باشند. سخن در این است که باید این آگاهی های کلی و ابتدایی تفصیل و تکامل پیدا کند، تا آن رابطه عاطفی پایدار شود و در این سطح حداقلی باقی نماند.
منبع: کتاب انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه؛ علیرضا پناهیان
آستان قدس رضوی
-------------------------------------
پینوشت ها:
[1]. سوره فاطر، آیه 11.