ابزار هدایت به بالای صفحه

همه چیز اینجا هست ... - اشعار عاشقانه سهراب سپهری
صفحه اول تماس با ما RSS                     قالب وبلاگ
  
همه چیز اینجا هست ...
درین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
آسمان یک شنبه 7 اردیبهشت 1393  نظرات (0)

شعر عاشقانه سهراب, اشعار سهراب سپهری عاشقانه

دروگران پگاه
پنجره را به پهنای جهان می گشایم:
جاده تهی است. درخت گرانبار شب است.
نمی لرزد ، آب از رفتن خسته است : تو نیستی ، نوسان نیست
تو نیستی ، و تپیدن گردابی است
تو نیستی ، و غریو رودها گویا نیست ، و دره ها ناخواناست
می آیی :‌ شب از چهره ها بر می خیزد ، راز از هستی می پرد
می روی : چمن تاریک می شود ، جوشش چشمه می کشند
چشمانت را می بندی : ابهام به علف می پیچد
سیمای تو می وزد ، و آب بیدار می شود
می گذری ، و آیینه نفس می کشد
جاده تهی است. تو باز نخواهی گشت ، و چشم به راه تو نیست
پگاه ، دروگران از جاده ی روبرو سر می رسند: رسیدگی خوشه هایم را به رویا دیده اند.

شعر عاشقانه سهراب, اشعار سهراب سپهری عاشقانه

شب هم آهنگی
لب ها می لرزند. شب می تپد. جنگل نفس می کشد.
پروای چه داری ، مرا در شب بازوانت سفر ده
انگشتان شبانه ات را می فشارم ، و باد شقایق دوردست را پر پر می کند
به سقف جنگل می نگری: ستارگان درخیسی چشمانت می دوند
بی اشک چشمان تو ناتمام است ، و نمناکی جنگل نارساست
دستانت را می گشایی ، گره تاریکی می گشاید
لبخند می زنی ، رشته ی رمز می لرزد
می نگری ، رسایی چهره ات حیران می کند
بیا با جاده ی پیوستگی برویم
خزندگان درخوابند. دروازه ی ابدیت باز است. آفتابی شویم
چشمان را بسپاریم ،که مهتاب آشنایی فرود آمد
لبان را گم کنیم ، که صدا نا بهنگام است
در خواب درختان نوشیده شویم ، که شکوه روییدن در ما می گذرد
باد می شکند. شب راکد می ماند. جنگل از تپش می افتد
جوشش اشک هم آهنگی را می شنویم ، و شیره ی گیاهان به سوی ابدیت می رود.

شعر عاشقانه کوتاه, زیباترین شعر عاشقانه

آوای گیاه
از شب ریشه سر چشمه گرفتم ، و به گرداب آفتاب ریختم
بی پروا بودم :  دریچه ام را به سنگ گشودم
مغاک چنبش را زیستم
هوشیاری ام شب را نشکافت ، روشنی ام روشن نکرد:
من تو را زیستم ، شبتاب دوردست!
رها کردم ، تا ریزش نور ، شب را بر رفتارم بلغزاند
بیداری ام سر بسته ماند : من خوابگرد راه تماشا بودم
و همیشه کسی از باغ آمد ، و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت ، و کنار من خوشه ی راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ ، من ماندم و همهمه ی آفتاب
و از سفر آفتاب ، سرشار از تاریکی نور آمده ام:
سایه تر شده ام
و سایه وار بر لب روشنی ایستاده ام
شب می شکافد ، لبخند می شکفد ، زمین بیدار می شود
صبح از سفال آسمان می تراود
و شاخه ی شبانه ی اندیشه ی من بر پرتگاه زمان خم می شود.

شعر عاشقانه کوتاه, زیباترین شعر عاشقانه

پرچین راز
بیراهه رفتی ، برده ی گام ، رهگذر راهی از من تا بی انجام ، مسافر میان سنگینی پلک و جوی سحرا.
در باغ ناتمام تو ، ای کودک! شاخسار زمرد تنها نبود ، بر زمینه ی هولی می درخشید.
در دامنه ی لالایی ، به چشمه ی وحشت می رفتی ، بازوانت دو سا حل نا همرنگ شمشیر و نوازش بود
فریب را خندیده ای ، نه لبخند را ، ناشناسی را زیسته ای ، نه زیست را
و آن روز ، و آن لحظه ، از خود گریختی ، سر به بیابان یک درخت نهادی ، به بالش یک وهم
در پی چه بودی ، آن هنگام ، در راهی از من تا گوشه گیر سکت آیینه ، درگذری از میوه تا اضطراب رسیدن؟
ورطه ی عطر را بر گل گستردی ، گل را شب کردی ، در شب گل تنها ماندی ،گریستی
همیشه ـ بهار غم را آب دادی ،
فریاد ریشه را در سیاهی فضا روشن کردی ، بر تب شکوفه شبیخون زدی ، باغبان هول انگیز
و چه از این گویاتر ، خوشه شک پروردی
و آن شب ، آن تیره شب ، در زمین بستر بذر گریز افشاندی
و بالین آغاز سفر بود ، پایان سفر بود ، دری به فرود ، روزنه ای به اوج
گریستی ، ( من ) بی خبر ، بر هر جهش ، در هر آمد ، هر رفت
وای ( من ) کودک تو ، در شب صخره ها ، از گود نیلی بالا چه می خواست؟
چشم انداز حیرت شده بود ، پهنه ی انتظار ، ربوده ی راز ، گرفته ی نور
و تو تنها ترین ( من ) بودی
و تو نزدیک ترین ( من ) بودی
و تو رساترین ( من ) بودی ، ای ( من ) سحرگاهی ، پنجره ای بر خیرگی دنیا ها سر انگیز.




درباره‌ی وبلاگ
به نام خدا . سلام دوستان . امیدوارم همگی خوب و خوش و خندان و سلامت باشید و دست هیچ خزانی به بهار همیشه سبز ایمانتان اشارتی نکند. من در این صفحه سعی ام بر این است که بتوانم مطالب مفید و ارزنده ای را به نمایش بگذارم تا شاید به درد شما هم بخورد و مورد استفادتان قرار بگیرد... به امید پیروزی و بهروزی همه شما دوستان خوب ایران اسلامی
موضوعات
آخرين مطالب
نويسنده
آرشيو مطالب
لینک دوستان
آمار سايت
كل بازديدها : 1869246 نفر
كل مطالب : 3136 عدد
کل نظرات: 252
تاریخ ایجاد وبلاگ :سه شنبه 14 خرداد 1392 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 9 فروردین 1397