آسمان من
همیشه با هم 
ایمیل مدیریت
نویسنده وبلاگ

mikhay-dost-mna-beshi.tarvi

“ارویج” دختر کوچکی است که از نقل مکان پدر و مادرش به شهر جدید ناراضی است. او تمام دوستان و مدرسه اش در پاریس را ترک کرده و در مدرسه ی جدید خیلی تنهاست. برای پیدا کردن دوست پرسش هایی می کند و از یکی یکی بچه های کلاس می پرسد اما موفق نمی شود برای خود دوستی بیابد.

او روزهای چهارشنبه به خانه ی خانم اورتانس که همسایه ی مهربان آن هاست می رود اما او پیر است و قادر نیست با او بازی کند. سرانجام “ناتالی” که همکلاسی اوست با نوشتن یک نامه او را به دوستی با خود دعوت می کند. ارویج دیگر نیاز نیست آن سوالات را از او بپرسد. او اکنون دوستش را پیدا کرده است.

داستان “می خوای با من دوست بشی؟” به کودکان تنها که از جایی به جای دیگر نقل مکان کرده اند کمک می کند تا خود را با شرایط جدید هماهنگ کنند. دوستی را با پرسش و پاسخ و فرمول نمی توان پیدا کرد. دوستی مانند عشق است که ناگهانی از راه می رسد و انسان را در خود می گیرد. او درباره ی دوستی از ناتالی سوالی نمی کند زیرا این دوستی است که خودش پاسخ همه چیز را می دهد.

این کتاب از مجموعه ی بخوان و بخوان است. مجموعه ای که آموزش و پرورش فرانسه برای بچه هایی که خواندن را تازه آغاز کرده اند پیشنهاد کرده که هم لذت ببرند و هم در خواندن پیشرفت کنند. کتاب با کارکرد تربیتی، براساس ویژگی های کتاب های درسی ابتدایی در ایران ترجمه و ویرایش شده است.

پدید آورندگان

بیتا ترابی, سوسی مورژنسترن و کلودک دبوآ

نویسنده:

Morgenstern, Susie Hoch

سوسی مورژنسترن

تصویرگر:

Dubois, Claude K

کلودک دبوآ

برگردان:

بیتا ترابی

ناشر:

چکه

سال نشر:

۱۳۹۱

گروه‌بندی سنی:

۷ – ۹ سال و ۱۰ – ۱۲ سال

  • گروه بندی

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مهر 1393  ] [ 9:20 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

خصوصیات دوره نوجوانی را نمی شناسید، تهمت نزنید

نداشتن شناخت کافی از خصوصیات دوره نوجوانی:دلیل بیش تر مشکلات خانواده ها در رفتار با فرزندان نوجوان شان، این است که با خصوصیات و ویژگی های دوره نوجوانی آشنا نیستند. همین آشنا نبودن، منجر می شود تا باور نکنند که فرزندشان با ورود به دوره نوجوانی احساس می کند، بزرگ شده است و می تواند برای خودش تصمیم بگیرد. اگر والدین بپذیرند که یک سری از رفتارهای جدید نوجوان شان، اقتضای سن آن هاست، واکنش هایشان به این رفتارهای جدید، واکنش منطقی و صمیمانه خواهد بود. مثلا اگر والدینی ببینند که نوجوان شان چرت می زند و به این درک برسند که او به جز کم خوابی هیچ مشکلی ندارد برای این موضوع با او به جر و بحث نمی پردازند که آرامش خود و نوجوان شان را به هم بزنند. اما معمولا بسیاری از والدین در این دوران با فرزندان شان بسیار سخت گیرانه برخورد می کنند که همین رفتار باعث می شود ارتباط بین والدین با فرزند قطع شود. پیامبر اکرم (ص) هم این دوره زندگی را دوره وزارت و مشاورت می نامند که جمله بسیار دقیقی است و نشان از اهمیت حفظ عزت نفس نوجوانان دارد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مهر 1393  ] [ 9:15 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

 

یک روز سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.شخصی نشست و چند ساعت به جدال پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچک ایجاد شده در پیله نگاه می کرد.

سپس فعالیت پروانه متوقف شد و به نظر می رسید تمام تلاش خود را انجام داده و نمی تواند ادامه دهد. آن شخص تصمیم گرفت به پروانه کمک کند و با قیچی پیله را باز کرد. پروانه به راحتی از آن خارج شد اما بدنش ضعیف و بالهایش چروک بود.
آن شخص بازهم به تماشای پروانه نشست چون انتظار داشت که بالهایش باز و گسترده و محکم شوند و از بدن او محافظت کنند. اما چنین اتفاقی نیفتاد!

در واقع پروانه بقیه عمرش را می خزید و هرگز نتوانست پرواز کند. چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمی دانست این بود که : محدودیت پیله و تلاش برای خروج از سوراخ آن راهی بود که خدا برای ترشح مایعاتی از بدن پروانه قرار داده بود تا بتواند بعد از خروج از پیله پرواز کند.
اگر خداوند اجازه می داد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم و به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.

من قدرت خواستم و خداوند مشکلات را برسر راهم قرار داد. 
من دانایی خواستم و خدا به من مسایلی داد تا حل کنم.
من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من تفکر و توان جسمی داد تا کار کنم.
من جرات خواستم و خداوند موانعی برایم قرار داد تا بر آنها غلبه کنم.
من عشق خواستم و خداوند افرادی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.
من به هر چه خواستم نرسیدم اما به هر آنچه نیاز داشتم دست یافتم .
پس بدون ترس زندگی کن.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مهر 1393  ] [ 9:02 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

به دنبال خدا نگرد 

خدا در بیابانهای خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
خدا در مسیری که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست
خدا آنجا نیست ..
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست


در قلبی است که برای تو می تپد
خدا آنجاست ..
خدا در دستی است که به یاری می گیری 
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی ..
خدا در بتکده و مسجد نیست
این قدر نگرد ..


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مهر 1393  ] [ 8:58 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

حکایت زیبای پیر مرد تهی دست, حکایت مولانا, حکایت آموزنده, حکایت جالب,

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد :

ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.

پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت

:


من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز

 آن گره را چون نیارستی گشود
 این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!

 

پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخش نمود...

نتیجه گیری مولانا از بیان این حکایت:‌


 تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه


ادامه مطلب

[ دوشنبه 7 مهر 1393  ] [ 4:17 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 1
 

چند ضرب المثل زيبا!

 

1- ضرب المثل جامايکايي
no call alligator long mouth till you pass him
قبل از آن که از رودخانه عبور کني، به تمساح نگو "دهن گنده".
[تفسير: تا وقتي به کسي نياز داري، او را تحمل کن و با او مدارا کن.]



2 - ضرب‌المثل هاييتيايي
if you want your eggs hatched , sit them yourself
اگر مي‌خواهي که جوجه‌هايت سر از تخم بيرون آورن ، خودت روي تخم‌مرغ ها بخواب.
[تفسير: اگر به دنبال آن هستي که کارت را به بهترين شکل انجام دهي، آن را به شخص ديگري غير ازخودت مسپار.]



3- ضرب‌المثل لاتين
a silly rabbit have three opening to its den
يک خرگوش احمق، براي لانه‌ي خود سه ورودي تعبيه مي‌کند.
[تفسير: اگر خواهان امنيت هستي، عقل حکم مي‌کند که راه دخالت ديگران را در امور خودت بر آن‌ها ببندي]



4 - ضرب‌المثلي از شمال آفريقا
Every beetle is a gazelle in the eyes of its mother
هر سوسکي از ديد مادرش به زيبايي غزال است.
معادل فارسي: اگر در ديده‌ي مجنون نشيني، به غير از خوبي ليلي نبيني.

 

5- ضرب المثل روسي
An empty barrel makes greatest sound
بشکه‌ي خالي بلندترين صدا را ايجاد مي‌کند.
[تفسير: هياهو و ادعاي بسيار نشان از ميان تهي بودن دارد.]


6 - ضرب‌المثل اسپانيايي
after all , to make a beautiful omelet you have to break an egg
براي پختن يک املت خوشمزه، حداقل بايد يک تخم‌مرغ شکست.
[تفسير: بدون صرف هزينه، به نتيجه‌ي مطلوب دست نخواهي يافت]
معادل فارسي: بي‌مايه فطير است.


7 - ضرب‌المثل روسي
all are not good cooks who carry long knives
هر که چاقوي بزرگي در دست دارد، لزومآ آشپز ماهري نيست.
[تفسير: دسترسي به امکانات مطلوب ضامن موفقيت نيست]
معادل فارسي: به عمل کار برآيد.

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 7 مهر 1393  ] [ 4:15 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

دکتر افشین یداللهی: پیش از اینکه وارد مبحث علل فراگیر شدن ترانه‏ های غمگین در جامعه شویم، باید در نظر بگیریم که ترانه از دل همین مردم بیرون می‏آید و خیلی اوقات همان چیزی است که آنها می‏خواهند اما لزوماً به ذهنیت مردم جهت نمی‏دهد. این دو کاملاً به هم مرتبط هستند چون خود هنرمند -اعم از آهنگساز، ترانه‏سرا و تنظیم‏کننده- هم از دل همین مردم بیرون می‏آیند و همان حرف‏ها و موضوعات مبتلا‏به جامعه را به زبان می‏آورند.

غم و غصه دیگه بسه!

حالا در این میان موضوعاتی که در ترانه‏ها به آنها پرداخته نمی شود، مسائلی است که اجازه پرداختن به آنها نیست. از طرفی هم وقتی واژه‏ها محدود و ممنوع می‏شوند، بعد از مدتی به صورت واکنشی و حتی مقابله‏ای، کلمات و تعابیر بی‏پرده‏تری در ترانه‏های زیرزمینی جای آنها را می‌گیرد. در نتیجه اگر این تعادل را به هم بزنیم، در نهایت به سمت تشدید موضوع پیش می‏رویم.

اینکه چرا ترانه‏های غمگین در ایران بیشتر رواج پیدا می‏کنند چند دلیل می‏توانـــد داشته باشد؛ یکی اینکه فضای جامعه و فضای روابط به نوعی است که غم و غصه برای مردم، زبانِ حال آشناتری است تا شادی؛ یعنی مردم می‏خواهند ترانه‏ای را بشنوند که با آن همذات‏پنداری کنند و در واقع مشابه ‏احساسات‌شان را در آن ترانه بشنوند تا به تحمل آنچه باعث درگیری ذهنی‏‏‏شان شده، کمک کند. از طرفی افراد زمانی که عاشق‏اند و در وصال، کمتر فرصت غم خوردن یا ترانه گفتن پیدا می‏کنند، چون آنقدر درگیر لذت‏های آن رابطه عاطفی می‌شوند که لیبیدو یا زیست‌مایه روانی آنها، در رابطه‏ همراه با وصال مصرف می‏شود بنابراین خیلی فرصت یا انرژی برای شعر گفتن باقی نمی‏ماند.

اما زمانی که رابطه به هم می‏خورد، آن زیست مایه روایی شروع به تجمع می‏کند و شخص فرصت پیدا می‏کند تا تنشی را که درگیر آن شده، به کمک شعر تا حدی تخلیه کند؛ پس به همین دلیل است که تعداد شعرهایی که در این شرایط سروده می‏شود، بیشتر است. معمولاً افراد در این شرایط تحت فشار هستند، برای همین می‏خواهند به نحوی احساسات خود را بیان کنند که هم یاد معشوق را زنده نگاه داشته باشند، هم با احساسات و عواطف خود کنار بیایند. در این شرایط، این‌گونه شعرها تأثیرگذاری بیشتری هم می‏توانند داشته باشند. ضمناً افرادی که در وصال و خوشی هستند، مشغله‏های مشترک زیادی دارند، بنابراین تنها یکی از مشغله‏های آنها گوش کردن به موسیقی است، اما زمانی که از هم جدا می‏شوند و زمان بیشتری را در تنهایی سپری می‏کنند، زمان خالی برای شنیدن موسیقی دارند؛ به‌خصوص موسیقی‏هایی که حکایت بیشتری از این فراق دارد. پس به دلیل این شرایط، هم سرایش شعرهای غمگین و هم مخاطب این‌گونه شعرها بیشتر خواهد بود.

البته این موضوع به فرهنگ ما نیز ارتباط دارد، اینکه نوع نگاه ما به روابط عاطفی چگونه است و ما چقدر درگیر آنها می‏مانیم. کلمه عشق در زبان ما به معانی خیلی زیادی به کار می‏رود؛ از چلوکباب بگیرید تا وطن و خدا و حالا در این میان، روابط عاطفی را هم شامل می‏شود. زمانی که ارتباط عاطفی پیش می‏آید، کلمه عشق با آن پیشینه اسطوره‏ای آشکار می‏شود و ما نام این غلیان احساسات را «عشق» می‏گذاریم.

در نتیجه تمام برخوردهای نادرست را تحمل می‏کنیم و انعطاف‏های بیش از حد نشان می‏دهیم؛ چون فکر می‏کنیم عشق یک امتحان است که ما باید در آن از پیشگاه معشوق سربلند بیرون بیاییم. خیلی از این فشارها را تحمل می‏کنیم و در نهایت هم به آن نتیجه اسطوره‏ای و افسانه‏ای که در داستان‏ها از عشق شنیده بودیم، نمی‏رسیم.

به طور معمول، جامعه در شرایط استرس و ناراحتی ممکن است روحیه غمگینی پیدا کند اما ممکن است به صورت معکوس هم عمل کرده و بعضاً با پرداختن به موضوعات شادتر و توجه به نکات طنزآمیز، برای قابل تحمل‏تر کردن آن شرایط تلاش کند. کما اینکه می‏بینیم در مقاطع پراسترس، تعداد جوک‏هایی که مردم می‏سازند هم بیشتر می‏شود و به اتفاقات تلخ اطراف می‌خندند؛ حالا از اختلاس‏های میلیاردی گرفته تا خیلی از رفتارهای غلط سیاسی و تصمیم‏گیری‏هایی که به مردم آسیب زده یا آنها را ناراحت کرده است. در چنین شرایطی ممکن است روی دیگری از ترانه گل کند؛ ترانه‏هایی که به موضوعات شادتر می‏پردازد و طنز را وارد ترانه‏های معمول می‏کند که در بسیاری از مواقع نقدهای اجتماعی هم در آنها به چشم می‏خورد.

 به طور مثال ترانه «همه چی آرومه» در زمانی پخش شد که جامعه در حال تجربه‏ سنگین‏ترین استرس‏ها بود اما دیدیم که این ترانه در آن زمان توانست مخاطب زیادی را جذب کند. شاید دلیلش این باشد که مردم انعکاس آرزوها و نیازهای ساده خود را در آن ترانه می‏دیدند. این اثر به نوعی یک تخلیه فشار روانی برای مخاطبانی بود که واقعیت جامعه‏شان پرتنش شده بود. مخاطبانی هم هستند که با این ترانه از بخش آرام زندگی خود خاطره دارند بنابراین کارکردها در هر ترانه و تعامل ترانه با اجتماع چندبُعدی است و ما نمی‏توانیم به این موضوع تک‌بُعدی نگاه کنیم؛ چون عامل‌های زیادی از جمله عامل‌های شخصی، اجتماعی و حتی عامل های تعاملی بین دو نفر در فراگیر شدن یا نشدن یک ترانه نقش دارد.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 7 مهر 1393  ] [ 4:09 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

- سال ۱۹۳۸: سالوادور دالی در کنار کوکو شانل (طراح مد معروف فرانسوی):

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- مخروط‌هایی روی صورت – راهی مطابق مُد برای حفاظت صورت در حین بوران- سال ۱۹۳۹:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۴۰: در حین تمرین‌های آمادگی برای مقابله به بمباران لندن، روی صورت شیرخوارها هم ماسک گاز گذاشته شده:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۴۵: سگی که بین سربازان روسی خوابیده است:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۵۰: توله‌خرس در حال خوردن کاسه عسل:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- دهه ۱۹۵۰: مردی این لباس را بر تن سگ خود کرده!

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- دهه ۱۹۵۰: یک کتابخانه عمومی در افغانستان:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۵۹: پل مک‌کارتنی جوان در حال سلفی گرفتن از تصویر خود در آینه:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۵۹: فیدل کاستروی جوان در پای مجسمه و بنای یادبود لینکلن:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۶۱: یک سگ بولداگ که چهره تلویزیونی مشهوری بود در حال اصلاح صورت!

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۶۳: ماشینی برای دور کردن موش‌ها که هر دقیقه یک بار صدای میومیوی گربه از خود درمی‌آورد و چشمانش روشن می‌شد! یک اختراع به سبک ژاپنی!

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- ۲۸ آگوست سال ۱۹۶۳: پسر جوان سیاهپوست در سخنرانی مشهور مارتین لوترکینگ یعنی «رؤیایی دارم» شرکت کرده است:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- سال ۱۹۶۳: یک عینک مخصوص برای نگاه کردن به برنامه‌های تلویزیون! انتظار ندارید که آن موقع چیزی با فناوری گوگل گلس می‌دیدید؟!

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- بوسه زندگی! سال ۱۹۶۷ – یک کارگر دچار برق‌گرفتگی و بیهوشی شده و کارگر دیگر با تنفس دهان به دهان در همان حالت معلق بودن مصدوم، موفق به نجات زندگی او شد:

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده

- دهه ۱۹۷۰ – یک عکس خانوادگی عادی در سوئد؟ نه! فرد دوم از سمت راست که لباس سبز پوشیده، کسی نیست جز اسامه بن لادن!

عکس‌های تاریخی جالب و کمتر دیده شده


ادامه مطلب

[ دوشنبه 7 مهر 1393  ] [ 4:08 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

 موضوع امروز این صفحه «بوق زدن» است! بله همین بوقی که خیلی از ما فرهنگ استفاده از آن را نداریم و البته برخی هم نمی‌دانیم که نحوه درست استفاده کردن از آن چگونه است.

بوق نزن بـرو جلو!

برای اثبات این ادعا هم کافی است سری به یکی از خیابان‌های پررفت‌وآمد شهرمان بزنیم، چند دقیقه‌ای را پشت یک چهارراه یا دور میدان بایستیم و یا گوش‌هایمان را نسبت به شنیدن بوق‌ها حساس‌تر کنیم. آن موقع متوجه می‌شویم که خواسته و ناخواسته به یک رفتار نادرست ترافیکی عادت کرده‌ایم. بوق‌زدن همانقدر که می‌تواند ثمربخش باشد، می‌تواند به افزایش آلودگی صوتی محیط پیرامونمان بینجامد؛ آلودگی‌ای که به چشم نمی‌آید اما آثارش در روح و روانمان تأثیرات مخربی ایجاد خواهد کرد. باید اعتراف کنیم که بیشتر ما در طول روز سهمی در افزایش این آلودگی داریم. شاید کمی سخت باشد اما با افزایش آگاهی‌مان و توجه به حقوق دیگران می‌توانیم کمتر بوق بزنیم و شهری سالم‌تر داشته باشیم. در این گزارش با باید‌ها و نبایدهای بوق زدن بیشتر آشنا می‌شویم، شاید همین بهانه‌ای باشد تا این رفتار نادرست را اصلاح کنیم.

سؤال اول

بوق باید چقدر صدا تولید کند؟

بوق وسیله‌ای است هشداردهنده که رسیدن یا حضور وسیله نقلیه را به دیگران خبر می‌دهد. همه اتومبیل‌ها، کامیون‌ها، کشتی‌ها، قطار‌ها و در برخی مواقع دوچرخه‌ها ملزم به داشتن بوق هستند. الیور لوکاس، دانشمندی از شهر بیرمنگام انگلیس برای نخستین‌بار این وسیله را در سال ۱۹۱۰ میلادی اختراع و به جهان معرفی کرد تا تردد خودرو‌ها را به عابران پیاده هشدار دهد. بعد‌ها بیشتر خودرو‌ها به بوق‌های الکتریکی مجهز شدند تا در مواقع اضطراری مورد استفاده قرار گیرند. بوق استاندارد از طریق قطع و وصل الکترومغناطیسی کار می‌کند. طبق مقررات راهنمایی و رانندگی، صدای بوق خودروهای معمولی باید بین ۱/۸تا ۳/۵کیلوهرتز یا ۱۱۲ دسیبل باشد. چنین صدایی در سروصدای عبور و مرور دیگر اتومبیل‌ها و سرعت‌های بالا هم به خوبی قابل شنیدن است. برخی از بوق‌ها به‌صورت دوقلو تولید می‌شوند که صدای گوشنوازتری دارند و می‌توانند نقش علامت هشدار را هم داشته باشند. امروزه در بسیاری از شهرهای اروپایی استفاده از این نوع بوق‌ها متداول شده است.

سؤال دوم

چه موقع در رانندگی بوق بزنیم؟

ظاهرا جواب این سوال ساده است. به‌طور کلی، بوق وسیله‌ای است که راننده یک خودرو برای اعلام هشدار به دیگر خودرو‌ها یا عابران پیاده از آن استفاده می‌کند. مثلا اگر یک خودوری در حال حرکت دچار نقص فنی شده، می‌تواند با بوق‌زدن به دیگران وضعیت خود را به‌سرعت اطلاع دهد و مانع از بروز حادثه شود، یا اگر هنگام رانندگی، یک خودرو به‌صورت غیرمنتظره و خطرناک نزدیک وسیله نقلیه شما شد، می‌توانید با بوق‌زدن به او هشدار دهید تا در مسیر خودش حرکت کند و به شما نزدیک نشود. مثال خوب دیگر اینکه برخی از عابران هنگام عبور از خیابان متوجه خودرو‌ها نیستند و بوق‌زدن می‌تواند حضور و تردد خودرو‌ها را به آنها هشدار دهد. اینها ازجمله مواردی هستند که استفاده از بوق را برای راننده‌ها ملزم می‌سازند. بوق‌زدن بجا و درست می‌تواند از بروز یک تصادف یا حادثه ناگوار جلوگیری کند. یادتان باشد که بوق، یک وسیله هشدار‌دهنده است نه یک وسیله خبرکننده یا اعتراضی! یعنی مثلا وقتی که چراغ راهنمایی سبز شده، نباید به‌وسلیه بوق راننده خودروی جلویی را از این اتفاق خبردار کنیم. یکی از موارد اشتباه و فراگیر استفاده از بوق همین تک بوق‌های کوتاه پشت چراغ قرمز است.

سؤال سوم

کجا و چه وقت نباید بوق بزنیم؟

بسیاری از رانندگان با مکان‌هایی که بوق‌‌زدن مقابل آنجا خلاف مقررات است آشنا هستند. معمولا در این مکان‌ها تابلوی ویژه «بوق زدن ممنوع» نصب می‌شود تا راننده‌ها را نسبت به موقعیت جدید آشنا کند. اگر به کتاب قانون راهنمایی و رانندگی کشورمان مراجعه کنید در آن اشاره شده که بوق زدن مقابل بیمارستان‌ها، آسایشگاه‌ها و برخی از مراکز شهری همچون سازمان‌های اداری ممنوع است. همچنین بوق‌زدن ممتد و دسته‌جمعی خودرو‌ها خلاف قانون است و پلیس راهنمایی و رانندگی در این شرایط می‌تواند متخلفان را با جریمه مواجه کند. این نوع بوق‌زدن معمولا در کارناوال‌های عروسی مورد استفاده رانندگان قرار می‌گیرد که طبق قانون، می‌تواند جریمه در پی داشته باشد؛ هرچند که این قانون زیاد اجرا نمی‌شود. بوق‌زدن‌هایی که باعث آزار مردم شود هم خلاف قانون است و به‌نوعی اختلال در نظم عمومی به‌شمار می‌رود و پلیس می‌تواند در چنین شرایطی از ابزار قانونی بهره ببرد. بوق‌زدن در برخی از ساعت‌های شبانه‌روز نیز به‌صورت قانونی یا عرفی یک عمل ناپسند محسوب می‌شود.

سؤال چهارم

بوق‌زدن نادرست چقدر جریمه دارد؟

قانون به صراحت وضعیت آنهایی را که از بوق درست استفاده نمی‌کنند روشن کرده است. سرهنگ محمد مومنی، یکی از کار‌شناسان راهنمایی و رانندگی در این‌باره می‌گوید: «تولید صدای ناهنجار یا نامتعارف به‌دلیل استفاده از بوق‌های شیپوری و … در کلانشهر‌ها، مراکز استان‌ها و جاده‌های بین شهری جریمه ۴۰هزارتومانی به همراه خواهد داشت. این عمل با کد جریمه ۲۱۲۵ ، در شهرهای کوچک و روستا‌ها به‌ترتیب ۳۰هزار و ۲۰هزارتومان جریمه دارد. بوق‌زدن مقابل محل‌های ممنوعه همچون مقابل بیمارستان‌ها با کد تخلف ۲۱۲۴، در کلانشهر‌ها جریمه ۳۰ هزار تومانی و در شهرهای کوچک ۲۰هزار تومان جریمه دارد.» سرهنگ مومنی به نکته جالب‌تری اشاره می‌کند و می‌گوید: «اینها مبلغ جریمه اشخاصی هستند که با بوق‌زدن مزاحمت‌هایی را برای دیگران به‌وجود می‌آورند. البته اگر خودروی یک شخص، فاقد بوق هم باشد با جریمه پلیس مواجه می‌شود. این تخلف با کد ۲۱۷۰، برگه جریمه ۵ هزارتومانی را برای راننده خودرو به همراه خواهد داشت».

سؤال پنجم

تخلف‌های رایج استفاده از بوق چیست؟

بسیاری از ما هنوز با زمان و روش صحیح استفاده از بوق به عنوان یک وسیله پرفایده آشنا نشده‌ایم. به محض اینکه در ترافیک گیر می‌کنیم از بوق استفاده می‌کنیم، به این تصور که صدای آن می‌تواند معجزه کند و راه را برایمان هموار سازد یا مثلا وقتی یک اتومبیل به دلیل مشکل فنی در خیابان متوقف شده دستمان را روی بوق می‌گذاریم تا آن ماشین با صدای بوق تعمیر شود. هنگامی که از دست راننده‌های دیگر عصبانی هستیم به‌خودمان اجازه می‌دهیم تا اعتراضمان را به‌صورت بوق ممتد بیان کنیم و البته وقتی خیلی خوشحال هستیم هم از بوق‌زدن‌های ممتد استفاده می‌کنیم و دیگر توجه نداریم که همین نزدیکی‌ها ممکن است بیماری در بستر باشد و آرامش برایش حکم دارو را داشته باشد. جالب اینجاست که بعضی‌ها بوق را معادل ناسزا می‌دانند. برای همین اگر کسی برایشان بوق بزند تا هشداری بدهد خود را ملزم می‌دانند که با چند بوق جواب دندانشکنی به او بدهند. بعضی‌ها هم هستند که وقتی یک راننده تازه‌کار یا‌ گاه راننده خانم را می‌بینند، با بوق ممتد از کنارش رد می‌شوند تا او را دستپاچه کنند. یک وقت‌هایی هم حال نداریم از خودرو پیاده شویم و زنگ خانه‌ای را بزنیم، ۶-۵ تا بوق می‌زنیم تا دیگران را خبردار کنیم. گاهی وقت‌ها هم روی خودرویمان یک بوق خفن با صدای خیلی وحشتناک یا بوقی که صدای هزار جانور را دربیاورد نصب می‌کنیم.

روز بدون بوق در در هندوستان

بسیاری از کار‌شناسان فرهنگی معتقدند که تغییر رفتارهای نادرست در رانندگی با فرهنگسازی‌ و معرفی الگوهای مناسب امکان‌پذیر است. اینگونه رفتارسازی‌ها در کنار به کارگیری جرایم رانندگی می‌تواند در درازمدت تأثیر خوشایندی داشته باشد. یکی از اینگونه رفتارسازی‌ها، اعلام یکی از روزهای سال به نام «روز بدون بوق» است. این پیشنهاد در شهرهایی که با مشکل اصلی بوق زدن روبه‌رو هستند می‌تواند اجرایی شود. شهر بمبئی در کشور هند، ازجمله کلانشهرهایی است که چنین پیشنهادی را عملی کرده و توانسته در راننده‌ها تغییراتی ایجاد کند. در این شهر بزرگ بیش از ۱/۵میلیون خودرو تردد می‌کنند و بسیاری از راننده‌ها حتی در شرایط عادی هم عادت دارند مقابل مکان‌هایی مثل بیمارستان‌ها بوق بزنند. هدف از معرفی روز بدون بوق در بمبئی، افزایش آگاهی عمومی درخصوص تأثیر منفی اجتماعی و بهداشتی بوق‌زدن خودرو‌ها و آلودگی صوتی است. هرچند پلیس این شهر طی ۴ ساعت بیش از ۳ هزار خودرو را به‌دلیل بوق زدن جریمه کرد اما پس از گذشت یک سال از این روز، رفتار راننده‌های شهر بمبئی نسبت به گذشته تغییراتی را نشان می‌دهد. شاید معرفی یک روز از سال به همین نام بتواند تمرین جدی برای راننده‌هایی باشد که عادت دارند برای رساندن هر پیامی از بوق خودرویشان استفاده کنند.

بوق زدن در این شهر ممنوع است

حالا که صحبت از فرهنگسازی شد، خوب است از یکی از مناطق کشورمان که در این زمینه می‌تواند الگوی مناسبی باشد صحبت کنیم. جزیره زیبای کیش تنها به‌خاطر اماکن زیبا، ساحل رویایی و معابر خلوتش معروف نیست. فرهنگ شهرنشینی حاکم بر این جزیره هم توانسته آن را از سایر مناطق پرجمعیت کشورمان متمایز سازد. در این جزیره با پدیده‌ای به نام ترافیک مواجه نمی‌شوید، همه به قوانین راهنمایی و رانندگی و حقوق عابران پیاده به‌شدت پایبندند و از آن تخطی نمی‌کنند. نکته جالب اینکه طبق یک قانون نانوشته، بوق‌زدن در همه جای شهر ممنوع است، به‌طوری که همه رانندگان ساکن کیش سعی می‌کنند به هیچ‌وجه از بوق خودرویشان استفاده نکنند. اگر خودرویی در کیش بوق بزند، همه بلافاصله متوجه می‌شوند که سرنشین‌های آن اهل کیش نیستند و جزو توریست‌هایی‌ هستند که برای چند روزی مقیم جزیره شده‌اند!


ادامه مطلب

[ دوشنبه 7 مهر 1393  ] [ 4:07 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0

در افرادی مبتلا به برخی از عوارض قلبی که به ناتوانی قلب در پمپ کردن کارآمد قلب در هر انقباض می‌انجامند، سرعت نبض ممکت است پایین‌تر از سرعت ضربان قلب باشد؛ اما چنین مواردی استثنا هستند.

“نبض آپیکال” (apical pulse) نبضی است که در راس قلب معمولا در حالی که بیمار بر روی پهلوی چپش دراز کشیده است، با گوشی شنیده می‌شود.

روش اندازه گیری نبض

این ضربان قلب شامل دو صدای مجزای قلب می‌شود که اغلب “لاب- داب” نامیده می‌شوند، و هر “لاب- داب” معادل یک ضربان قلب است. سرعت طبیعی نبض آپیکال در بزرگسالان ۶۰ تا ۱۰۰ ضربه است.

پزشکان در مواردی که به الکتروکاردیوگرام دسترسی ندارند، نبض آپیکال را دقیق‌ترین و غیرتهاجمی‌ترین شیوه ارزیابی سلامت قلب می‌شمرند. نبض آپیکال اطلاعاتی درباره سرعت، ریتم، قدرت و تساوی ضربان قلب برای پزشک فراهم می‌آورد.

سرعت میانگین نبض چقدر است؟

سرعت ضربان قلب در حال استراحت در بزرگسالان از ۶۰ تا ۱۰۰ ضربان در دقیقه متفاوت است. زنان نسبت مردان سرعت ضربان قلب اندکی بالاتر دارند، و میانگین سرعت ضربان قلب در حال استراحت در زنان در میانه ۷۰ تا ۸۰ قرار دارد، اما در مردان حدود ۷۰ است. علت این تفاوت عمدتا به قوی‌تر بودن عضله قلب در مردان مربوط است.

سایر عوامل :

از جمله سن، اندازه بدن، میزان آمادگی بدنی، بیماری‌های قلبی، ایستاده یا نشسته بودن، داروها، عواطف و هیجانات و حتی دمای هوا- می‌توانند بر سرعت ضربان قلب اثر بگذارند.

به طور کلی، در افرادی مانند ورزشکاران که آمادگی قلبی- عروقی خوبی دارند، سرعت ضربان قلب در زمان استراحت پایین‌تر است، و گاهی به ۴۰ ضربان در دقیقه یا کمتر می‌رسد.

روش اندازه گیری نبض

نبض‌تان را در کجای بدن بگیرید؟

رایج‌ترین دو شریانی که برای گرفتن نبض به کار می‌روند، شریان رادیال در طرف درونی مچ در نزدیکی کناره شست دست، و شریان کاروتید در گردن در میان نای و عضله گردن.

نبض را می‌توان با گذاشتن انگشت روی شریان رانی در کشاله ران اندازه گرفت، و اغلب برای آزمایش‌های کاتتریزاسیون قلب برای مثال در آنژیوگرافی قلب از این محل استفاده می‌شود؛ و نبض‌های پشت‌پایی (pedal pulse) در پاها برای بررسی جریان خون در اندام‌های تحتانی به کار می‌روند.

به گفته کارشناسان گذاشتن انگشت بر روی این شریان‌ها و شمردن ضربان‌ها در ۶۰ ثانیه دقیق‌ترین اندازه‌گیری را به دست خواهد داد. همچنین می‌توانید ضربان‌های نبض را برای ۱۵ ثانیه بشمارید و عدد به دست آمده را در چهار ضرب کنید، یا برای ۱۰ ثانیه این کار را انجام دهید و عدد به دست آمده را شش ضرب کنید، اما اغلب کارشناسان شمردن برای ۶۰ ثانیه کامل در صورت امکان را توصیه می‌کنند.

علل ضربان نبض غیرطبیعی

اختلال ریتم قلب (آریتمی) باعث می‌شود قلب با سرعت بیش از حد بالا یا بیش از حد پایین، یا با ریتم نامنظم بتپد.

“تاکیکاردی “را عموما به عنوان رسیدن سرعت ضربان قلب به بالای ۱۰۰ تپش در دقیقه تعریف می‌کنند و معمولا ناشی از آن است که گسیل پیام‌های الکتریکی که از حفره قلب منشا می‌گیرند، وضعیتی نابهنجار پیدا کرده است.

رسیدن سرعت ضربان قلب به ۱۵۰ و بالاتر ناشی از عارضه‌ای است که “تاکیکاردی فوق‌بطنی” نام دارد.

سرعت ضربان قلب کمتر از ۶۰ ضربه در دقیقه را “برادیکاردی” می‌نامند و ممکن است بیانگر آسیب‌دیدن قلب به علت حمله قلبی یا سایر بیماری‌های قلبی- عروقی یا مشکلات به گره سینوسی- دهلیزی- که به عنوان ضربان‌ساز قلب عمل می‌کند- باشد.

رابطه‌ محکمی میان فشار خون و سرعت ضربان قلب وجود ندارد، و ممکن است با وجود سرعت ضربان قلب طبیعی، فشار خون شما بالا باشد.

سرعت ضربان قلب در هنگام فعالیت جسمی شدید افزایش می‌یابد، اما چنین فعالیتی ممکن است تنها اندکی فشار خون را بالا ببرد. هنگامی که فشار خون بیش از حد پایین می‌آید، بدن با افزایش سرعت ضربان قلب برای تشدید برون‌ده قلب به آن واکنش نشان می‌دهد.

محل های رایج لمس نبض:

نبض رادیال: که در قسمت داخلی مچ دست (پایین انگشت شست و روی استخوان رادیوس قرار دارد).

نبض کاروتید که در روی گردن و در فرورفتگی کنار سیب آدم می باشد.

در جاهای دیگر از جمله کشاله ران، مچ پا، آرنج (براکیال)، گیجگاهی (تمپورال) می توان نبض را لمس نمود.

نکات:

– با انگشت شست نبض را لمس نکنید زیرا خود شست نبض قابل لمس دارد.

– هر دو شریان کاروتید را همزمان لمس نکنید و فشار زیادی بر روی این شریان وارد ننمائید. زیرا در ریتم ضربان قلبی اختلال ایجاد می کند.

– در بزرگسالان رایج ترین محل، برای لمس نبض، شریان رادیال بوده و مطمئن ترین محل شریان کاروتید می باشد.

– در افرادی که خونریزی دارند نبض ضیعف ولی تعدادش زیاد است

– در افراد دچار اسهال و استفراغ شدید نبض ضعیف و حتی غیر قابل لمس است.

– تعداد نبض در شرایط طبیعی با افزایش سن تا رسیدن به سن بلو کاهش می یابد.

– جثه: تعداد نبض در افراد با جثه بزرگ و ورزشکار کمتر از افراد با جثه کوچک است.

برای لمس نبض در شیرخواران از شریان بازویی در داخل و وسط بازو استفاده کنید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 7 مهر 1393  ] [ 4:02 PM ] [ مرادیان ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By R A S E K H O O N :.

تعداد کل صفحات : 11 ::      1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >  

درباره وبلاگ

سلام دوست عزیز در این وبلاگ شما شاهد مباحث گوناگون و کاربردی هستید پس اونو از دست ندین. التماس دعا
آمار سایت
کل بازدید : 55959 نفر
كل مطالب : 160 عدد
کل نظرات : 3 عدد
تاریخ ایجاد وبلاگ : پنج شنبه 20 شهریور 1393 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 30 آذر 1394 
لوگوی ما



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

فال حافظ




ابزار پرش به بالا

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

تعبیر خواب