... انگار منم همچون كبوتراني شده ام كه بعد از رفتنت ، آواز را فراموش كردند!
اما در سينه ام ، هزار كبوتر به عشق تو بال گرفته اند ....
سر مي گذارم بر اين اندوه بي بازگشت ...
آقا ی دلم سلام ...در روز ازل ، وقتی كه خدا با نوك انگشتان سحر آفرینش ، آن بارقة قدسی و اهورایی را در گل انسان دمید ، هستی در سكوت عدم فرو رفت . نگاه رحیم خداوند ، گونه های سرد و مرتعش او را گرم كرد . حال بعد از سیاه زمستانی ، بوی بهار در دماغ آفرینش پیچیده بود .
اي غريبي كه دل گرفته ها را خوب مي پذيري. امروز دلم خيلي گرفته و اميد دارم نامه مرا بپذيري.
سلام اي رضاي خدا!در وجود تو، سلام اي خورشيد گرمابخش وجودم!
وقتي خيلي كوچك بودم براي بار اول كه به حرم پاكت پا نهادم از اين همه نيازمنداني كه گرد حرمت مي چرخيدند تعجب كردم، تا اين كه خودم نيز در گردش دور وجودت پروانه نورت گشتم.
هرچه بيشتر نزديكت مي شدم سوختنم را كمتر احساس مي كردم. حالا كه بزرگتر شده ام و عميق تر تو را مي فهمم خودم را نيازمندتر مي بينم.
اي خوب ترين، ما را درياب و از چشمه زلال معرفتت سيرابمان كن و اين در صورتي انجام مي پذيرد كه اجابت كني دعاي ما را در ظهور خورشيد پشت ابر، آقا امام زمان(عج). يا امام رضا!قلبم كوچك است ولي مي تواند جايگاه عشق بزرگي چون تو باشد. امام خوبم دستم كوچك است ولي مي تواند مهرباني هايت را بنگارد پايم كوچك است اما مي تواند در راه رسيدن به تو بهترين گام را بردارد. ياري ام كن.
مريم خلعتبري مكرم- رامسر
"السلام عليك يا علي ابن موسي رضا!
آقا جان چند ساله پيش وقتي خدا قسمتم كرد و رفتم به سفر حج با خودم عهد كردم كه در قنوت نماز هميشه براي ظهور آقا دعاي فرج بخونم و بعد از آن به شما سلام بدم آقا جان من 3 سال از ايران دورم ولي ديگر نمي تونم؛ من رو دعوت كنم بيام پا بوست.
آقا جان حوائجم رو برآورده كن، آقا خودت مي دوني شما پيش خدا آبرو داريد شما رو به آبروي حضرت زهرا (س ) شفاعت منو كنيد."
همیشه از حرمت گفته ایم،
از نور طلایی درخشانی که از گنبدت می تابد
از تلالو گلدسته ها در دل شب، یا دم صبح... از صحن ها گفته ایم و سقا خانه!
کاسه های طلایی و نقره ای که ترس تشنگی را به دل راه نمی دهند.
از مسجد گوهرشاد و صحن انقلاب و امام...
همیشه از کبوترانت گفته ایم،
کبوتران دانه چین کبوتران بلند پرواز حرم، دانه و نان...
از ضریحت گفته ایم، که پنجره هایش که به سبزی می زند، شبکه های سرد فلزی دارد
و وقتی پیشانی را می چسبانی به فلز انگار تا عمق دلت سبک می شود.
از آهوها گفته ایم! که نجاتشان داده ای و از انسان هایی که هر روز شفایشان می دهی.
از حرم گفته ایم از صحن هم از کبوتران گفته ایم و ضریح و از آهوها.
ولی
هیچ وقت
از تو نگفته ایم!
نمی دانم تو کیستی، کریم! گاهی که فکر می کنم
به «نور علی نور» - که تعبیر خدا از تو است- فکر می کنم که حرم از نور تو این چنین می تابد
ضریح از گرمی تو این چنین تسکین می دهد
مسیر صحن با شوق تو زیبا می شود چرخش کبوتران گرد تو چنین تماشایی است
آهوها از چشمه ی کریمانه ی بخششت می نوشند...
از تو نگفته ام
نمی دانم تو کیستی
ایهالکریم...
السلام علیک یا امام رضا (ع)،سلام آقا
قربون اون بارگاهت، قربون معرفت وصف ناپذیرت. هر چی دارم از کرم توست. یا امام رضا خودت دستمو بگیر. اون بار که اومدم حرمت همه چی رو به خودت واگذار کردم. امشب هم دلم گرفته و هوات رو کرده. دستم رو بگیر که محتاج محتاجم.از صمیم دل دوست دارم و خودتم میدونی که بعد از خدا،تنها کسی که من همه ی حرفای زندگیمو بهش میزنم،شمایی.
یا ضامن آهو…….
سلام آقای خراسانی ام. آقای تنهای طوس نشینم.
آقای محرم هر چه دل خسته و تبدار. آقای غریب نواز غربت نشینم.
آقا جانم سلام
بچه محله خواهرت هستم
از همین راه دور، با همین دل شکسته و تنها، سلام خودم را
به همراه این جمع پروانه ها و شاپرک هایی که در اطرف چشم های بارانی ام
بال بال می زنند به تو می رسانم. تویی که دست گیری و دست نواز.
آقای من
بی تکلف و بی واژه و بی ادعا ارادت خودم را تسلیم تو می کنم تا از دریای رحمتت
عبورش دهی و به بال فرشتگان بسپاری و به نور رسانی اش.
واژگان را برایت به بازی نمیگیرم. کلمات را نمیچرخانم. تنها از سر همین سجاده نیایش،
دستانم را به آسمان می برم و از خدامی خواهم که شفاعت تو را از گلدسته های
گوهرشاد عبور دهد و از باب الجوادت به آسمان رساند.
دلنوشته زائر عزیز محمد حسن عامری نسب
.... سحرگاهان از سمت بارگاهت كه مدفن تن پاكت و مطلع آفتاب تن تاب است خورشيد طلوع ميكند... گويي عرش فرش سراي
توست و شميم دلنواز مدفنت گواه ميدهد كه اين حريم...از ملكوتست..و ضريحت ..نگين حلقه ي عشاق توست... مي درخشد چون ماه بدر در زمين بارگاه تو. مهرباني..
آقايي ...و سلطان بي چون وچراي ملك عشقي.. و چه خوب حكم ميراني بر دلهاي اسيرت..و چه شيرين است اسارت تو...كجا ملكوت اين قدر قرين است با زمين؟ يا كجا از زمين است و
نيست؟!...در زير گنبدت..ندا و ناله ...راه دوري با ملكوت ندارد..گواه مي دهد كاينات كه ... تويي امام دلها... تويي مهربان...درود خدا بر تو...اي خورشيد خورشيد ها..اي دوست دار و غمخوار ضعفا..اي ابالحسن..علي ابن موسي الرضا(ع).
(وحید ضمیری)