راوی می گوید: اوایل سال 72 بود و گرماى فکه. در منطقه عملیاتى والفجر مقدماتى، بین کانال اول و دوم، مشغول کار بودیم. چند روزى مىشد که شهید پیدا نکرده بودیم. هر روز صبح زیارت عاشورا مىخواندیم و کار را شروع مىکردیم. گره و مشکل کار را در خود مىجستیم. مطمئن بودیم در توسلهایمان اشکالى وجود دارد.