دلتنگیها گاهی بارهای سنگینی میشوند که تو دنبال گوشهای میگردی برای به زمین گذاشتن آنها. دنبال سنگ صبوری میگردی که آنها را برایش بازگو کنی تا سنگینی دلت با گفتگو همچون آدم برفی در زیر آفتاب گرم و روشن، کوچک و کوچکتر شود و در پایان صحبتها احساس کنی سبک شدهای، سبکتر از پری افتاده از بال کبوتران حرم امام.
دلش تنگ بود، تنگ تنگ. وقت آن رسیده بود که دلش را به قرارهمیشگیاش برساند.