امام علی بن موسی الرضا(ع) به تاریخ آخر صفر سال 203 هجری قمری غریبانه در شهر طوس یه وسیله مأمون خلیفه عباسی به شهادت رسید، رویدادهایی که در آخرین روزهای حیات این امام همام(ع) رخ داد میتواند نمونهای از صدها کرامت حضرت باشد که نقل آن از زبان یکی از یاران ثامن الحجج(ع) به نام «اباصلت هروی» بسیار شنیدنی است:
در گزارشهای رسیده، دو سبب برای شهادت امام رضا علیه السلام ذکر گردیده است.
گزارش اول: آب انار مسموم
عبد اللَّه بن بشیر نقل می کند: مأمون به من دستور داد تا ناخنهایم را بیش از حد معمول بلند كنم و در این مورد به کسی هم چیزی نگویم. من نیز چنان كردم.
درایام دهه پایانی ماه صفر و به مناسبت شهادت حضرت رضا(ع) دربانان حرم مطهر رضوی در کیلومتر 40 جاده سرخس مشهد به زائران پیاده حضرت علی بن موسی الرضا(ع) خدمت رسانی می کنند.
همزمان با سالروز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) اجتماع عظیم لبیک یا امام رضا(ع) با حضور زائران و مجاوران بارگاه معنوی حضرتش به ویژه زائران پیاده در مشهد برگزار شد.
تو کعبه و قبله رو به مرقد تو
نماز گداها سوی مشهد تو
یه عمره که غبطه می خورم آقا جون
به حال کبوترهای گنبد تو
بی همتایی حج فقرایی تو علی بن موسی الرضایی
من کی هستم نوکر و غلامت یه آهوی افتاده در دامت
حریم تو بهشت من
رقم خورده با عشقت سرنوشت من
الا یا ایّها السلطان
تویی شمس الشموس عالم آقا جان
بُریدم و مأیوسه دلم آقا جون
تو و حسرت پابوسه دلم آقا جون
خودت می دونی که از همون کوچیکی
با لطف تو مأنوسه دلم آقا جون
دل بی تابِ صحن گوهرشادت دارالشّفا پنجره فولادت
واسه زائر وا می کنی آغوش کنار تو میشه غم فراموش
منو حاجت روا کرده
نگاهت سنگ قلبمو طلا کرده
الا یا ایّها السلطان
تویی شمس الشموس عالم آقا جان
امیری و امّید دل فقیری
بد و خوب و باهم آقا می پذیری
یقین دارم آخر با تموم بَدیم
سرازیری قبر دست مُو می گیری
لطفی کن به دلی که بی تابه کَرَم تو بی حد و حسابه
از کوچیکی دلم زیر پاته کربلای من گیر امضاته
نظر داری تو به هر دل
نرفته دست خالی از درت سائل
الا یا ایّها السلطان
تویی شمس الشموس عالم آقا جان
آیین دیرینه شام غریبان حضرت ثامن الحجج(ع) با حضور خدمتگزاران حرم مطهر رضوی و عزاداران حضرت امام رضا(ع) برگزار می شود.
کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان
آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
معصومۀ مظلومه، کجا بود رضا جان
بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان
تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان
تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحهسرا بود رضا جان
یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان
جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان
از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان
روزی که نبودیم در این عالم خاکی
در سینۀ ما، سوز شما بود رضا جان
از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان
((استادحاج غلامرضاسازگار))