منی که در صف عاشقان شما آخرین نفرم
و نه فقط در حرف ... که در عمل به آنچه شما می خواستید ..
منی که بد کردم ... بد بودم ... بد هستم
اما آقا جان
هنوز دوستتان دارم
و شما ...
و هر چقدر من بد ،مهرتان افزون تر ...
دست نوازشتان بیشتر ...
هوایم را همیشه بیشتر داشتید
خوب میدانستید با همه پستیم ... هوای بی حرم برایم سخت بوده
سخت است
و اگر نبود این همه لطفتان ...
نبود حرمتان ... نبودم ....
که اگر نباشید ... نیستم ... نابودم ...
آقای خوبی ها
این آلوده هنوز فریاد می زند نام زیبایتان را...
این نوای بینوا هنوز ناله یا رضا(ع) سر می دهد
این قلب غبار گرفته امید دارد به تابش خورشید هشتمین ...
این چشمهای گنه کار دلش تنگ گنبد است هنوز ...دلش گریه می خواهد کنج صحن و سرایتان ...
این جسم بی خود که در بند شیطان است
.. آغوش حرم میخواهد ...
این قدم ها ... این دست ... این من ... شما را میخواهد ...