من اسیـر
هرکـه باشـم ،
ضامنـم تنهـا یکیست...
با سلامي بي پايان خدمت امام عزيز و دوست دار مردم ايران زمين حضرت يابن الحسن امام رضا (ع)
از طرف بچه هاي ايران زمين
با عرض ارادت و مهري ز دل تا ابد ما دوستت داريم اي امام مهربان كه گويند غريبي ما او را قبول نداريم شما در اين خاك و بوم بر سر و قلب ما جا داريد از همه چيز و همه شخص براي ما عزيز تريني و چه كسي مي گوييد شما غريبيد نمي دانم .بماند كه مهر و محبت و عشق شما در قلب ما ريشه دارد از آن روزي كه ضامن آهو بودي و صياد اهو را شكار محبت خود نمودي از آن روزي كه نماز باران را اجابت نمودي گوشه كوچكي از رحمت خدايي را به ما نشان دادي بماند از ستمي كه حاكمان بر شما روا كردن و شما را با زهر شهيد كردن ما را با ايثار و آموزه ي شهادت آشنا تر كردي واي بر مردما ني كه شما را نشناختن واز حضور شما فيض نبردن و خوشا به حال كساني كه حتي در زمان حيات شما حتي يك نگاه كوچك خوشبخت شدن خوشا به سعادتشان.
چه خوش صيد دلم كردي بنازم چشم مستت را
كه كس آهوي وحشي را از اين خوشتر نميگيرد
... اين بار در چارسوي آن قرقگاه سبز، آهواني به چابكي خيال و بيخيالي كودكان ميخرامند، ديگر با ضمانت «او» صياد رفته و پرنده آرامش، دوباره به صنوبر قلب آهوان، برگشته و شبق چشمانشان، مست و سرخوش از اين كه او ضامنشان است.
اما لختي ديگر...
تاریکی و ظلمت همه جا را فراگرفته بود. فقط سیاهی بود. آه چه دلگیرم. چقدر روزگارم سخت و طاقت فرساست. دیگر توان گام برداشتن ندارم. از اعماق وجودم فریاد برمی آورم و یاری می خواهم.
در جاهليت تاريخ ما تقدم بني اميه، بني عباس و وهابيت قرن بيستمي، مضجع تو بعثتي چندين و چندباره بود براي دردمندان درد آشنايي كه رضاي خدا را در رضايت تو ميجويند. صدايت، فريادي بود عليه بتهاي زمان كه دين رسول خدا را آنگونه كه دوست داشتند تفسير ميكردند نه آنطور كه خدا دوست ميداشت!
روی ﻓﺮش دل ﻣﻦ ﺟﻮﻫﺮی از ﻋﺸﻖ ﺗﻮ رﯾﺨﺖ
آﻣﺪم ﭘﺎک ﮐﻨﻢ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ را ، ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا