باز می باری و می بخشی
و مهمان داری
باز می بارم و موّاجم و
طوفان دارم
بعد از آن شب که حرم بودم
و برف بارید
خاطرات خوشی از
بارش برف دارم...
السلام علیک یا ایها الرئوف
زیباتر از همیشه شود شهر مشهدت
وقتی سفید میشود از برف، گنبدت
دعای مادرم درصحن گوهرشاد عطری شد
که ازگهواره بامن بوده وتا گور میآید
نمیدانم چه اسراری است در دربار این سلطان
که هر کس دلشکسته میرود، مسرور میآید...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
❤️یا امام رضا (ع)❤️
این برف ها
حکایت دلتنگی ماست
بر گنبد شما
بوسه زنان آب می شوند
السلام علیک یا ایها الرئوف
گوش کن اینجا دلِ هر سنگ میگوید رضا
سینهٔ نقاره با آهنگ میگوید رضا
عشق میگوید رضا و نور میگوید رضا
مشهد از نزدیک و قم از دور میگوید رضا
آب سقاخانهٔ تو،خونِ غیرت میشود
آهویِ تو،شیرِ میدانِ شهادت میشود
آمدیماینبار از دستِ تو،ایمولایعشق
مثل یارانت بگیریم اذن میدان دمشق
ایشهیدعشق!لب تر کن،تو از روی کَرَم
نام ما را هم ببر،بین شهیدان حرم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
یادش بخیر فصل زمستان میان صحن
اشکم چکید و ماند روی برف ها ردش
وقت سحر، نسیمِ خنک، صوت ربنا
آن پنجره طلایی و صحن زبانزدش
السلام علیک یا ایها الرئوف
در اين هوا ڪہ گرفتست و
گاه بارانيست
هوا هواے زيـــــارت ،
هوا خراسانيست
السلام علیک یا ایها الرئوف
❤️یا امام رضا (ع)❤️
خواب دیدم یک شبی
صحنِ تو را جارو زدم
مثل یک نوری میانِ
عرشِ تو سوسو زدم
من موذن وار ،
بانگ ضامن آهو زدم
ای طبیبم با دوایت
قید هر دارو زدم
السلام علیک یا ایها الرئوف
همهٔ قبیلهٔ من رفته اند قربانت
به غِیرِ تیرِ نگاهت که آشنایی نیست
بدون آبرویی که شما به من دادید
به قدر پولِ سیاهم مرا بهایی نیست
اگر که نوکر این درگهم حساب کنی
مرا به شاهیِ عالم هم اعتنایی نیست
دلم گره به ضریح تو خورده میدانم
به غیر این گره،هیچم گرهگشایی نیست
هزار سال نمیخواهم آن بهشتی را
که دل سپردهٔ این گُنبدِ طلایی نیست
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا