همهٔ قبیلهٔ من رفته اند قربانت
به غِیرِ تیرِ نگاهت که آشنایی نیست
بدون آبرویی که شما به من دادید
به قدر پولِ سیاهم مرا بهایی نیست
اگر که نوکر این درگهم حساب کنی
مرا به شاهیِ عالم هم اعتنایی نیست
دلم گره به ضریح تو خورده میدانم
به غیر این گره،هیچم گرهگشایی نیست
هزار سال نمیخواهم آن بهشتی را
که دل سپردهٔ این گُنبدِ طلایی نیست
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا