این ماجرا را تقریبا تمام كتابهایى كه به احوال امام رضا علیه السلام و جریانهاى خط سیرش به «مرو» پرداختهاند، نقل كردهاند. هنگام ورود امام به نیشابور دو حافظ قرآن به نامهاى «ابو زرعه رازى» و «محمد بن اسلم طوسى» همراه با تعداد بیشمارى از دانشجویان سر راهش را گرفتند تا چشمشان به جمال رویش روشنى گیرد. مردم بسیارى به استقبال آمده بودند، برخى فریاد مىزدند، برخى دیگر از خوشحالى جامه خود را بر تن مىدریدند، عدهاى روى زمین در مىغلتیدند، عدهاى هم سُم استر امام را در آغوش مىكشیدند و بالاخره جمعى نیز گردنها را به سوى سایبان محملش كشیده، هر كس به نحوى احساسات خود را ابراز مىكرد. روز به نیمه رسید و از چشمان مردم همچنان سیل اشك سرازیر بود. بالاخره چند تن از راهنمایان فریاد برآوردند كه: «اى مردم، همه سكوت اختیار كرده گوش فرا دهید. پیامبر اکرم را با ازدحام بر گرد فرزندش آزار مدهید ... .»