پدر بزرگ من که پسر نداشته است و همواره از خداوند فرزند ذکوری را تقاضا می کرده است امّا برخلاف خواسته ی او فرزندی که به دنیا می آمده دختر بوده است. و بدین ترتیب خداوند چهار دختر به اوعنایت می کند، جدّ من که تقریباً از داشتن پسر ناامید بوده نذر می کند که ازگلپایگان پیاده به زیارت حضرت رضا علیه السلام مشرف شود و امام رضا علیه السلام برای ایشان داشتن پسری را عنایت کنند.
