ريان بن صلت مي گويد امام رضا عليه السلام در مجلسي كه مأمون در مرو ترتيب داده بود حاضر شدند. در آن مجلس عده اي از علماي عراق و خراسان حضور داشتند. مأمون از علماء پرسيد: معني اين آيه را برايم بگوئيد:
«ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا» (فاطر: 32)
(سپس كتاب را به عنوان ارث به كساني از بندگانمان كه آنان را برگزيده بوديم، داديم.)
علماء گفتند: مراد خداوند، تمامي امت است. مأمون گفت: يا ابالحسن نظر شما چيست؟
امام رضا عليه السلام فرمود: با آنان هم عقيده نيستم بلكه به نظر من، مراد خداوند عترت طاهره حضرت محمد صلي الله عليه و آله است.
مأمون گفت: چطور نظر خداوند فقط عترت بوده نه امت؟ حضرت فرمودند: زيرا اگر مراد تمام امت باشد همگي آنان بايد اهل بهشت باشند زيرا خداوند مي فرمايد:
فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن الله ذالك هو الفضل الكبير (فاطر: 32)
«بعضي از آنان به خود ستم مي كنند و بعضي ميانه رو هستند و بعضي ديگر به اذن خدا در خيرات پيش قدمند و از ديگران سبقت مي گيرند. اين است فضل بزرگ»
سپس همه را اهل بهشت قرار داده و فرموده:
جنات عدن يدخلونها يحلون فيها من اساور من ذهب (فاطر: 33)
پس وراثت مخصوص عترت پيامبر است نه ديگران.
مأمون گفت عترت چه كساني هستند؟
حضرت رضا عليه السلام فرمود: همان كساني كه خداوند آنان را در كتابش اين گونه وصف نموده است:
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» (احزاب: 33)
خداوند فقط مي خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كرده و شما را پاك و مطهر نمايد.
و آنان همان كساني هستند كه پيامبر صلي الله عليه و آله درباره ي آنان چنين فرموده است:
«اني مخلف فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي الا و انهما لن يفترقا حتي تردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما ايها الناس لا تعلموهم فانهم اعلم منكم.
من دو چيز گرانبها كه عبارت از خدا و عترت و اهل بيتم است در ميان شما باقي مي گذارم. و آن دو از يكديگر جدا نخواهند شد، تا در حوض بر من وارد شوند، ببينيد بعد من در مورد آن دو چه مي كنيد؟
اي مردم به آنان چيزي نياموزيد زيرا آنان از شما داناترند.
علماء گفتند: اي ابالحسن آيا عترت همان آل است يا شامل افراد ديگري هم مي گردد؟ امام رضا عليه السلام فرمودند: عترت همان آل است.
علماء گفتند: از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت شده كه فرمودند: امت من، آل من است و اين حديث را صحابه به سند مستفيض و غيرقابل انكاري نقل كرده اند كه آل محمد صلي الله عليه و آله امت اويند.
امام رضا عليه السلام فرمودند: بگوييد ببينم آيا صدقه (زكات واجب) بر آل حرام است؟ گفتند:
بله؟ حضرت فرمود: آيا صدقه بر امت حرام است؟ گفتند: خير
امام رضا عليه السلام فرمودند: اين فرق بين آل و امت است. آخر شما را كجا مي برند؟ و آيا از قرآن روي گردان شده ايد؟ و آيا از حد تجاوز نموده ايد؟ آيا نمي دانيد كه مسأله وراثت و طهارت در مورد برگزيدگان هدايت يافته است نه ديگران؟!
علماء گفتند: از كجا اين مطلب را مي فرماييد يا اباالحسن؟
امام رضا عليه السلام فرمودند: از اين آيه:
و لقد ارسلنا نوحا و ابراهيم و جعلنا في ذريتهما النبوة و الكتاب فمنهم مهتد و كثير منهم فاسقون. (حديد: 26)
نوح و ابراهيم را فرستاديم و در نسل آن دو، نبوت قرار داديم. بعضي از آنان هدايت يافته اند، و زيادي از آنان فاسقند.»
در نتيجه وراثت پيامبري و كتاب مختص به هدايت يافتگان است نه فاسقين. آيا نمي دانيد وقتي نوح از پروردگار درخواست كرد:
رب ان ابني من اهلي و ان وعدك الحق و انت احكم الحاكمين.(هود: 45)
«خدايا پسرم جزء خانواده من است و وعده ي تو نيز حق است و تو بهترين حاكمي».
و اين بدين جهت كه خداوند به او وعده داده بود كه او و خانواده اش را نجات دهد و خداوند در جواب او فرمود:
يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح فلا تسألن ما ليس لك به علم اني اعظك ان تكون من الجاهلين. (هود: 46)
«اي نوح او از خانواده تو نيست زيرا كار او كاري است ناشايست پس چيزي را كه نمي داني از من درخواست مكن. من تو را نصيحت مي كنم كه از جمله نادانان نباشي.»
مأمون گفت: آيا خداوند عترت را بر ساير مردم برتري داده است؟
امام رضا عليه السلام فرمودند: خداوند فضل و برتري عترت را بر ساير مردم در كتابش شرح داده است. مأمون گفت: در كجاي قرآن؟
امام رضا عليه السلام فرمودند: در اين آيه:
ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم. (آل عمران: 33 - 34)
«خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد. آنان نسلي هستند كه از يكديگر مي باشند و خداوند شنواي داناست.»
و در جاي ديگر مي فرمايد:
ام يحسدون الناس علي ما آتاهم الله من فضله فقد آتينا آل ابرهيم الكتاب و الحكمة و آتيناهم ملكا عظيما (نساء: 54)
آيا به مردم به خاطر فضيلتي كه خدا به آنان داده است حسد مي ورزد؟ ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان پادشاهي بزرگ عطا نموديم.
سپس، بعد از اين آيه خطاب را به ساير مؤمنين متوجه نموده و مي فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم(نساء: 59)
«اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا و رسول و اولي الامر اطاعت كنيد»
يعني همان كساني كه آنان را با كتاب و حكمت قرين كرده و به خاطر آن دو، مورد حسادت واقع شده اند. پس منظور از آيه (ام يحسدون الناس) اطاعت از برگزيدگان و پاكان است و پادشاهي در اين آيه همان اطاعت از ايشان است.
علماء گفتند: آيا خداوند برگزيدگان را در كتاب خويش تفسير نموده است؟
امام رضا عليه السلام فرمودند: خدا برگزيدگان را در ظاهر قرآن در دوازده آيه تفسير نموده است، و اين غير از مواردي است كه در باطن و تأويل قرآن آمد است:
«مورد اول آيه ي شريفه: و انذر عشيرتك الاقربين (شعرا: 214) فاميل نزديك خود را انذار كن.»
و اين مقامي است رفيع، و فضلي است عظيم، و شرافتي است بلند مرتبه. آنگاه كه خداوند با اين كلام آل را مورد نظر قرارداده و براي رسول خود ذكر فرمود.
آيه دوم: در معني اصطفا و برگزيدگان آيه تطهير است:
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا (احزاب: 33)
«خدا مي خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملا پاك و مطهر نمايد.»
و اين فضلي است كه هيچ كس و از آن بي اطلاعي نيست و آن را انكار نمي كند مگر دشمن معاند گمراه. زيرا فضلي و برتريي بالاتر از طهارت، متصور نيست.
آيه سوم: آيه مباهله است: وقتي خداوند، پاكان خلق خود را جدا نمود و در آيه مباهله، پيامبرش را امر كرد كه به همراه آنان اقدام به مباهله كند فرمود:
فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علي الكاذبين (آل عمران: 61)
«اي محمد بعد از اين كه - در باب عيسي حق را دانستي هر كه در اين مورد به بحث پرداخت به او - بگو: بياييد پيران خودمان و پسران خودتان و زنان خودمان و زنان خودتان و نيز خودمان و خودتان را فراخوانيم. سپس دست به دعا برداريم و نفرين خدا را براي دروغگويان طلب كنيم.»
بعد از اين دستور الهي حضرت رسول صلي الله عليه و آله علي و حسن و حسين و فاطمه را بيرون آورد و آنها را با خود همراه ساخت. آيا مي دانيد معناي اين عبارت «خودمان و خودتان» چيست؟ علماء گفتند: پيامبر از اين عبارت خود را در نظر داشته است.
امام عليه السلام فرمودند: اشتباه مي كنيد. منظور آن جناب، علي بن ابيطالب بوده است و دليل براين مطلب جمله اي است از رسول اكرم صلي الله عليه و آله كه فرمودند: «اين بنو وليعه دست كه از اين كارها برمي دارند، يا مردي همانند خودم را به سوي آنها روان مي كنم» كه منظور حضرت علي عليه السلام بوده است و مراد از ابناء، در آيه حسن و حسين عليهماالسلام، مراد از نساء فاطمه عليهاالسلام مي باشد. اين خصوصيت و ويژگي است كه هيچ كس در آن بر ايشان مقدم نيست و فضيلتي است كه هيچ بشري در آن فضيلت، به آنان نمي رسد و شرفي است كه احدي از مردم در آن شرف بر آنان سبقت ندارد.، چون پيامبر، نفس علي عليه السلام را همانند نفس خود، قرار داده است.
آيه چهارم: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله همه مردم به جز عترت خود را از مسجد خارج نمود، به گونه اي كه مردم و حتي عباس عموي پيامبر، در اين موضوع زبان به اعتراض گشوده و گفتند: علي عليه السلام را باقي گذارده و ما را خارج كردي حضرت فرمود: من نيستم كه او را باقي گذارده و شما را خارج كرده ام بلكه خداوند چنين كرده است. و اين مطلب، اين فرمايش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را كه به علي عليه السلام فرمود: اي علي! نسبت تو به من، مانند هارون به موسي است.» روشن مي كند.
علماء گفتند: اين موضوع در كجاي قرآن است؟
امام رضا عليه السلام فرمودند:در اين باره برايتان از قرآن شاهد مي آورم و بر شما مي خوانم. علماء گفتند: بياور.
امام رضا عليه السلام فرمود: خدا مي فرمايد: و اوحينا الي موسي و اخيه ان تبوءا لقومكما بمصر بيوتا و اجعلو بيوتكم قبلة (يونس: 87)
«و به موسي و برادرش وحي كرديم كه براي قوم خود در مصر خانه اي برگزينيد و خانه ها را قبله قرار دهيد»
در اين آيه نسبت هارون به موسي، و نيز نسبت علي عليه السلام به رسول الله، مشخص شده است و اضافه بر اين، در اين فرمايش حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله كه فرمود:
«اين مسجد براي هيچ جنبي محمد بر آل او حلال نيست» دليل روشن و آشكار است.
علماء گفتند: يا اباالحسن! اين شرح و بيان در جاي ديگر غير از شما اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله يافت نمي شود. امام رضا عليه السلام فرمود: كيست كه اين موقعيت ما را انكار كند.؟ حال آن كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«من شهر علم هستم و علي دروازه آن است. هر كس بخواهد وارد شهر شود بايد از در آن وارد گردد.»
و در آن چه شرح و توضيح داديم نمونه هايي از فضل، شرف، برتري، برگزيدن الهي، و طهارت و پاكيزگي و هست كه كسي جز افراد معاند آن را انكار نمي كنند. و خدا را بر اين منزلت، سپاس مي گويم.
آيه پنجم: و آت ذاالقربي حقه (اسراء: 26) - «حق خويشاوند را بده»
اين آيه دلالت دارد بر خصوصيتي كه خداوند عزيز جبار آنان را به آن اختصاص داده و بر ساير امت برگزيده است. وقتي كه اين آيه نازل شد، پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: اي فاطمه! حضرت فاطمه عليها السلام عرض كرد: بله يا رسول الله. حضرت فرمود: اين فدك از جمله غنايمي است كه بدون جنگ به دست آمده است، لذا طبق حكم خدا مال من است و سايرين در آن سهمي ندارند، و حال كه خدا امر فرموده، آن را به تو بخشيدم، آن را بگير، مال تو و فرزندان تو است.
آيه ششم: قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي (شوري: 20)
«بگو بخاطر رسالت اجري از شما نمي خواهم مگر دوستي خويشاوندان»
اين خصوصيتي است مخصوص پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله تا روز قيامت، و نيز خصوصيتي است مخصوص آل پيغمبر صلي الله عليه و آله و نه ديگران، زيرا خداوند متعال در قرآن از نوح عليه السلام نقل فرموده:
يا قوم لا اسئلكم عليه مالا ان اجري الا علي الله و ما انا بطارد الذين آمنوا انهم ملاقوا ربهم ولكني اراكم قوما تجهلون (هود: 29)
«اي قوم من به خاطر اين رسالت و پيامبري مالي از شما نمي خواهم اجر من با خداست و من مؤمنين را از خود طرد نمي كنم آنها پروردگار خود را ملاقات خواهند كرد و در نظر من شما مردمي نابخرد هستيد.»
خداوند از هود نيز نقل فرموده: كه او چنين گفت:
قل لا اسئلكم عليه اجرا ان اجري الا علي الذي فطرني افلا تعقلون (هود: 51)
«بگو به خاطر رسالت، اجري از شما نمي خواهم، اجر من با كسي است كه مرا آفريده، آيا فكر نمي كنيد؟
خداوند مودت آنان را واجب نفرموده، مگر به خاطر اين كه دانست و آنان هيچ گاه از دين برنمي گردند و به سوي گمراهي نخواهند رفت. نكته ديگر اين كه، چه بسا انسان شخصي را دوست بدارد ولي با بعضي از خانواده اش دشمن باشد و لذا قلب انسان تماما نمي تواند او را خالصانه دوست بدارد و خداوند دوست دارد، در دل رسول الله صلي الله عليه و آله نسبت به مؤمنين، چيزي نباشد لذا دوستي خويشان و نزديكان رسول خدا را بر امت واجب كرده است و هر كس كه به دستور اين آيه عمل كند و حضرت رسول صلي الله عليه و آله و اهل بيت آن حضر ت را دوست داشته باشد، رسول خدا نمي تواند او را دشمن داشته باشد و هر كي اين دستور را ترك كند و به آن عمل ننمايد و اهل بيت را دوست نداشته باشد،، بر رسول خدا صلي الله عليه و آله واجب است كه او را دوست نداشته باشد زيرا چنين شخصي يكي از واجبات الهي را ترك كرده است، حال چه فضل و شرفي بر اين فضيلت تقدم دارد يا با آن برابري مي كند؟
وقتي خداوند آيه «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي» را نازل كرد رسول الله صلي الله عليه و آله در ميان اصحاب خود برخواست و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: اي مردم! خداوند براي من چيزي را بر شما واجب كرده است آيا آن را انجام مي دهيد؟ كسي جوابش را نداد. حضرت فرمود: اي مردم! آن واجب طلا و نقره و خوردني و نوشيدني نيست.
گفتند: خوب حال بگو آن چيست؟
حضرت همين آيه را براي آنها قرائت فرمود، آنان گفتند: اين مطلب را مي پذيريم، ولي بيشترشان به وعده خود عمل نكردند. و خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نفرمود مگر آن كه به او وحي كرد كه از مردم اجر و مزد طلب نكند، زيرا خداوند، پاداش انبياء را تمام و كمال خواهد داد. خدا اطاعت كردن از حضرت محمد صلي الله عليه و آله و دوستي ذوي القرباي او را بر امت واجب فرموده و به او دستور داده كه اجر و مزد خود را در حق خاندانش قرار دهد تا مردم آن اجر را به خاندان پيامبر اداء نمايند.
اين كار فقط با شناخت فضايل و برتري آنان كه خداوند براي آنان مقرر و اختصاص داده امكان دارد. زيرا دوستي و مودت، به اندازه شناخت و معرفت فضايل است. در هر حال، آنچه مسلم است، اين است كه دوستي درباره خويشان واجب است. پس هر چه قرابت بيشتر باشد، اولويت بيشتري براي دوستي وجود دارد و هر چه نسبت اشخاص به پيامبر نزديكتر باشد دوستي به همان مقدار بيشتر است ولي با پيغمبر خدا در مورد علاقه و محبتش نسبت به خاندانش و منتي كه خدا بر امتش نهاده كه زبان از شكر آن عاجز است به انصاف برخورد نكردند و آن را در حق فرزندان و خاندان و پيامبر انجام ندادند و موقعيت آنان را در بين خود همانند چشم در سر ندانستند كه اين كار در واقع رعايت حال رسول الله و نشانه محبت او بود، چگونه؟ و حال آن كه قرآن در اين باره سخن مي گويد و آنان را به آن دعوت مي نمايد و اخبار و روايات درباره اين كه آنان اهل مودت مي باشند، و همان كساني هستند كه خداوند مودت آنان را واجب فرموده، و براي آن وعده پاداش داده است، مسلم و قطعي است. ولي كسي به وعده اي كه در اين مورد داده بود عمل نكرد. اين مودت و ابراز دوستي به اهل بيت را، كسي با اخلاص و ايمان انجام نمي دهد مگر اين كه مستوجب بهشت خواهد بود، زيرا خداوند در اين آيه چنين مي فرمايد:
و الذين آمنوا و عملوا الصالحات في روضات الجنات لهم ما يشاؤن عند ربهم ذلك هو الفضل الكبير - ذلك الذي يبشر الله عباده الذين آمنوا و عملوا الصالحات قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي (شوري: 22 - 23)
«آنان كه ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند و در بهشتهاي سرسبز و خرم هستند و آنچه بخواهند نزد پروردگار خويش خواهند داشت - اين است فضل بزرگ اين همان چيزي است كه خدا بندگان خود را بدان بشارت داده است. همان هايي كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بگو در مقابل اين رسالت اجر و پاداشي جز مودت خويشاوندان از شما نمي خواهم.»
آيه هفتم: سخن خدا در اين آيه است:
ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما» (احزاب: 56)
«خداوند و ملائكه اش بر پيامبر درود مي فرستد. اي كساني كه ايمان آورده ايد بر او درود فرستاده و سلام كنيد.»
پس از نزول اين آيه مردم خدمت پيامبر رسيدند و گفتند: يا رسول الله! نحوه سلام كردن بر شما را مي دانيم ولي بفرماييد نحوه درود فرستادن بر شما چگونه است؟ پيامبر فرمود: اين چنين بگوييد:
اللهم صل علي محمد و آل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.
(خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست همانطور كه بر ابراهيم و آل ابراهيم درود فرستاده اي، همانا تو ستوده و بزرگ هستي)
حال آيا در اين مورد سخني داريد؟ همه گفتند: نه
مأمون گفت: اين مطلب از جمله مواردي است كه اختلافي در آن نيست و همه امت بر آن اتفاق دارند، ولي آيا آيه واضح تري از قرآن در مورد آل داريد؟
امام رضا عليه السلام فرمود: بله.
«يس - و القرآن كريم - انك لمن المرسلين - علي صراط مستقيم» (سوره يس: 1 - 3)
بگو ببينم منظور از يس چيست؟
علماء گفتند: يس محمد صلي الله عليه و آله است و كسي شك در اين باره ندارد.
حضرت رضا عليه السلام فرمودند: خداوند به محمد و آل محمد فضلي عنايت فرموده است كه هيچ كس به كنه وصف آن نمي رسد. مگر كسي كه خوب در آن بيانديشد. زيرا خداوند بر هيچ كس جز انبياء خود سلام نداده است. خدا مي فرمايد:
سلام علي نوح في العالمين (صافات: 79)
و نيز فرموده است:
سلام علي ابراهيم (صافات: 109)
و نيز فرموده است:
سلام علي موسي و هارون. (صافات 120)
ولي نفرموده است:
سلام بر آل نوح - سلام بر آل ابراهيم، سلام بر آل موسي و هارون.
ولي فرموده است:
سلام علي آل ياسين (صافات:130)
يعني سلام بر محمد و آل محمد.
در اين موقع مامون گفت: دانستم كه شرح و بيان اين نكته نيز نزد شما اهل بيت است.
آيه هشتم: اين آيه است:
و اعلموا انما غنمتم من شي ء فان الله خمسه و للرسول و لذي القربي (انفال: 41)
«بدانيد هر منفعتي كه بدست آورديد يك پنجم آن متعلق به خدا و رسول و ذي القربي پيامبر است»
خدا با اين بيان، سهم خويشاوندان پيامبر را به سهم خود و سهم رسول الله قرين ساخته است. اين نيز يك وجه تمايز بين امت و آل است. زيرا خداوند آنان را در مكاني جاي داده، و مردم را در جاي ديگر، و براي آنان همان را پسنديده كه براي خود پسنديده است، و در آن مورد آنان را برگزيده است. اول از خود شروع كرده سپس پيامبر را ذكر كرده و بعد خويشاوندان او را در آنچه با جنگ يا بدون جنگ و خونريزي و غير آن بدست آمده باشد، همانا چيزهايي را كه خدا براي خود پسنديده براي آنان نيز پسنديده است و در اين باره فرمود و گفته اش حق است:
و اعلموا انما غنمتم من شي ء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي. پس اين تأكيدي مؤكد و اثري پاينده است تا روز قيامت، كه براي آنان در قرآن آمده، قرآني ناطق، كه باطل از پيش رو و پشت سر در آن راه ندارد از پيش خداي حكيم و حميد نازل گشته است.
و اما در دنباله آيه سوره انفال مي فرمايد: و اليتامي و المساكين. هر گاه يتيم، يتيمي اش تمام شود از حكم غنائم خارج مي شود و سهم و بهره اي از غنايم نخواهد داشت و بهره برداري از آن براي او حلال نخواهد بود ولي سهم ذي القربي تا قيامت بر پا بوده و در حق آنان جاري است. چه غني باشند و چه فقير، زيرا هيچ كس از خدا و رسولش صلي الله عليه و آله غني تر نيست با اين حال سهمي از غنيمت براي خود و رسولش صلي الله عليه و آله در نظر گرفته است. پس آنچه براي خود و رسولش صلي الله عليه و آله پسنديده براي ايشان نيز پسنديده است. همچنين در في ء (غنيمتهايي كه بدون خونريزي و جنگ به دست آمده) نيز چنين است. يعني هر آنچه از آن براي خود و رسولش صلي الله عليه و آله پسنديده است براي ذي القربي نيز پسنديده است كما اين كه در غنيمت براي آنان سهم قرار داده و از خود آغاز كرده و بعد رسول خدا را نام برده است، سپس آنان را نام برده و سهم آنها را به سهم خود و رسولش قرين كرده است.
در مسئله اطاعت هم چنين كرده است. خدا مي فرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» (نساء: 59)
«اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا و پيامبر و اولي الامر يعني ائمه اهل بيت اطاعت كنيد»
خداوند در اين آيه نيز از خود آغاز كرده، سپس پيامبر و آنگاه اهل بيت او را ذكر نموده است.
همچنين در آيه ولايت فرموده است:
انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون. (مائده: 55)
«ولي و سرپرست شما فقط اين اشخاص هستند: خدا، پيامبرش و آن مؤمنين كه در حال ركوع نماز زكات مي دهند.»
خداوند اطاعت از آنان و اطاعت از رسول اكرم صلي الله عليه و آله را همراه و قرين اطاعت خود گرداند. همچنين ولايت آنان را همراه ولايت حضرت رسول صلي الله عليه و آله نموده است. كما اين كه سهم آنان را همراه با سهم رسول اكرم صلي الله عليه و آله از غنيمت و في ء با سهم خويش قرين گردانيد. پاك و منزه است خدا و چه عظيم است نعمت او بر اين اهل بيت؟!
اما در قضيه صدقات، هم خود و هم رسول خود و اهل بيتش را منزه دانسته، و فرموده است:
انما الصدقات للفقراء و المساكين و العالمين عليها و المؤلفة قلوبهم و في الرقاب و العارمين و في سبيل الله و ابن السبيل فريضة من الله و الله عليم حكيم (توبه: 60)
«زكاتها مخصوص فقراء و مساكين و كاركناني است كه براي جمع آوري آن زحمت مي كشند و كساني كه براي جلب محبتشان اقدام مي شود و براي آزادي بردگان و اداء دين بدهكاران و در راه خدا واماندگان در راه اين يك فريضه الهي است و خداوند دانا و حكيم است.»
آيا در بين اين موارد، موردي هست كه خود يا رسولش يا خويشان او را نام برده باشد؟ زيرا وقتي خود را از صدقه منزه دانست، پيامبر و اهل بيتش را نيز منزه دانست، بلكه بر آنان حرام نمود، زيرا صدقه و زكات واجب بر محمد صلي الله عليه و آله و آل او عليهم السلام حرام است. زكات، در واقع، چركهاي دست مردم است و بر اهل بيت حلال نيست، زيرا آنان از هر پليدي پاك شده اند و آنگاه كه خداوند بزرگ، آنان را پاك نموده و برگزيد، براي آنان همان را پسنديد، كه براي خود پسنديد، و همان را بد دانست كه براي خود بد دانست.
آيه نهم: ما همان اهل الذكر هستيم كه قرآن مي فرمايد:
فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون (نحل: 43)
«اگر نمي دانيد پس از اهل ذكر سؤال كنيد.»
ما اهل ذكر هستيم پس اگر نمي دانيد از ما سؤال كنيد.
علماء گفتند: مقصود خدا از اهل ذكر يهود و نصاري هستند.
امام رضا عليه السلام فرمود: سبحان الله! آيا چنين چيزي جايز است؟ در اين صورت آنان ما را به دين خود دعوت خواهند كرد و خواهند گفت: آن دين، از اسلام بهتر است. مأمون گفت: آيا در اين باره توضيحي داريد بر خلاف گفته علماء؟ امام رضا عليه السلام فرمودند: بله، ذكر رسول الله است و نيز اهل او هستيم و اين مطلب در قرآن، در سوره ي طلاق كاملا روشن است، آنجا كه فرمايد:
فاتقوا الله يا اولي الالباب الذين آمنوا قد انزل اليكم ذكرا رسول يتلوا عليكم آيات الله مبينات (طلاق: 10 - 11)
«پس بترسيد از خدا اي عاقلان، اي كساني كه ايمان آورده ايد. خداوند بر شما ذكر فرستاده، يعني رسولي كه آيات روشن الهي را بر شما تلاوت كند.»
پس ذكر، رسول خدا صلي الله عليه و آله است و ما هم اهل او هستيم.
آيه دهم: آيه اي از سوره نساء است كه مي فرمايد:
حرمت علكيم امهاتكم و بناتكم و اخواتكم (نساء: 23)
مادران و دختران و خواهران و شما بر شما حرام شد.
حال بگوييد: آيا اگر رسول خدا صلي الله عليه و آله الان در قيد حيات بودند، دختر من و دختر پسرم و ساير دختراني كه از نسل من هستند برايشان حلال بودند؟ گفتند: خير.
حضرت رضا عليه السلام فرمودند: حال بگوييد آيا دختران شما بر فرض اين كه رسول الله در قيد حيات بودند برايشان حلالند؟
گفتند: بله، حضرت رضا عليه السلام فرمودند: اين خود، دليل است بر اين كه من از آل آن حضرت هستم و و شما از آل نيستيد و اگر شما از آل بوديد دخترانتان برايشان حرام بود، همانطور كه دختران من برايشان حرامند. چون من از آل او هستم و شما از امت او هستيد.
اين نيز فرق ديگري است بين آل و امت.
آيه يازدهم: آيه اي است در سوره ي مؤمن كه خداوند از قول مؤمن آل فرعون نقل مي فرمايد:
«و قال رجل مؤمن من آل فرعون يكتم ايمانه اتقتلون رجلا ان يقول ربي الله و قد جائكم بالبينات من ربكم» (غافر: 28)
«مردي مؤمن از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مي كرد گفت: آيا مردي را به خاطر اين كه مي گويد پروردگار من الله است مي كشيد؟! و حال آن كه دلايل روشني از ناحيه پروردگارتان برايتان آورده است.
اين مرد پسر خاله فرعون بود و خداوند او را به فرعون منسوب نمود و نه بدين او، ما نيز چنين هستيم، زيرا ما به خاطر اين كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله متولد شده ايم از آل آن حضرت هستيم و در دين با بقيه مشتركيم، اين فرق بين آله و امت است.
آيه دوازدهم: اين آيه است كه مي فرمايد:
«و أمر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها» (طه: 132)
«خاندانت را امر به نماز كن و بر آن پايدار باش»
اين ويژگي، خاص ماست كه ما را همراه امت، امر به اقامه نماز فرموده، سپس جداي از ساير امت اين ويژگي را به ما داده است كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله بعد از نزول اين آيه، نه ماه تمام، هر روز در وقت نمازهاي پنج گانه، به در خانه علي عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام مي آمدند و مي فرمودند: نماز، لطف و رحمت خدا بر شما باد. و خدا هيچ يك از اولاد انبياء را به چنين كرامتي كه ما را بدان گرامي داشته، اكرام نكرده و تنها ما را از خاندان انبياء، مخصوص نموده است.
در اينجا مأمون و علماي حاضر در مجلس گفتند: خداوند به نيابت از اين امت به شما اهل بيت جزاي خير عنايت فرمايد. ما در مطالبي كه بر ما مشتبه مي شود جز در پيش شما شرح و بيان نمي يابيم.