.... سحرگاهان از سمت بارگاهت كه مدفن تن پاكت و مطلع آفتاب تن تاب است خورشيد طلوع ميكند... گويي عرش فرش سراي
توست و شميم دلنواز مدفنت گواه ميدهد كه اين حريم...از ملكوتست..و ضريحت ..نگين حلقه ي عشاق توست... مي درخشد چون ماه بدر در زمين بارگاه تو. مهرباني..
آقايي ...و سلطان بي چون وچراي ملك عشقي.. و چه خوب حكم ميراني بر دلهاي اسيرت..و چه شيرين است اسارت تو...كجا ملكوت اين قدر قرين است با زمين؟ يا كجا از زمين است و
نيست؟!...در زير گنبدت..ندا و ناله ...راه دوري با ملكوت ندارد..گواه مي دهد كاينات كه ... تويي امام دلها... تويي مهربان...درود خدا بر تو...اي خورشيد خورشيد ها..اي دوست دار و غمخوار ضعفا..اي ابالحسن..علي ابن موسي الرضا(ع).
(وحید ضمیری)